۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

خار و خاشاک" در انتخابات کذایی آتی دیگر شرکت نمیکند. کافیست"

نظر به حاکمیت ایدئولوژی اعتدال عبور از رژیم استبدادی و سنتی در ایران تنها با عبور از این اعتدال سنتی و محافظه کار و ارتجاعی حاکم ممکن است. از این رو پیشنهاد من به نیروهای لیبرال و دمکرات این است نظر به این جو حاکم تاکتیک متناسب اتخاذکنند و متحدانه پیش بروند. فشار دو سویه اعتدالیون سوای فشار هایی است از هر سو بر لیبرالها و چپ ها وارد میشود. اعتدالیون خود را در منگه میان افرطیون راست و ما یعنی نیروهای لیبرال و دمکرات میبینند . از نظر این نیروها هر دو سوی اعتدال خواه راست افراطی و خواه نیروهای لیبرال و دمکرات جریان های رادیکال محسوب میشوند. این مسئله کار نیروهای دمکرات و لیبرال را آسان نمیکند. چون آنگاه مانع سر راه لیبرالیته و دمکراسی تنها محدود به راستها افراطی نیست. اگر ما تنها این راستها افراطی را میداشتیم در نظر من کار به مراتب آسان تر بود. آنچه استبداد و حاکمیت سنتی را سر پا نگه داشته تنها رویه افراطی گری راست نیست بلکه در عین حال این سوی اعتدال رژیم هم است. نظر به خاستگاه اجتماعی سنتی ها که جامعه سنتی است همه نیروهای مستبد خواه شاهی و فقاهتی خواه سکولار و خواه اسلامیست در این جایگاه تاریخی و اجتماعی مشترکند و این وجه مشترک به کل این نیروها در برابر لیبرالیته و دمکراسی در ایران مقاومت شایان توجه و اصیلی اعطا مینماید. البته ما میدانیم که مقاومت نیروهای سنتی و مستبد در برابر تحول اجتماعی و توسعه مدنی یکسان نیست. گذشته از نیروهای سنتی میان نیروهای دمکرات و لیبرال از یکسو و از سوی دیگر کل نیروهای سنتی نامبرده طیفی از جریانات میانی حضور بهم میرسانند که با یک پا در ارتجاع و استبداد و با پای دیگر در میان نیروهای ترقی خواه و مدرن ایستاده اند. چنانکه میبینیم در فقدان یک نیروی لیبرال – دمکرات قدرتمند این جریانات سانتریستی هم به جریانات اعتدال پیوسته اند و از آنها پیروی میکنند. بر خلاف تصور برخی کلیت نیروهای رادیکال در جانب نیروهای ترقی خواه مستقر نیستند. بنابر این صحیح این است که ما مسحور القاب و عناوینی مثل انقلاب و رادیکالیته و فروپاشی نگردیم. چرا که تمام نیروهایی که خواهان فروپاشی نظامند از نیروهای لیبرال و دمکرات نیستند. در مورد تاکتیک ما در قبال این نیروها از قبل روشن است اینها هیچ حمایتی را از جانب ما دریافت نخواهند کرد. و این امر در مورد جریانات معتدل و سانتریستی هم صادق است. مدافعه از نیروهای وسیع طیف اعتدال و مرکزیون به سود نیروهای لیبرال و دمکرات نیست. فراموش نکنیم حرکات نیروهای اعتدال بیشتر برای از میدان بدر کردن ما است. تنها تقویت ما و به دنبال خود کشیدن نیروهای مرکزی و سپس نیروهای اعتدال قادر به دور شدن این نیروها از جریان راست افراطی در کشور است. تا مادامیکه نیروهای لیبرال و دمکرات به وزنه ایی مبدل نشده اند در ضعف این نیروها نظر به خاکمیت مداوم نیروهای اعتدال جدایی نیروهای اعتدال از راست افراطی میسر نیست. ما نیروهای ترقی خواه در پی راندن نیروهای معتدل و سانتریستی در دامن نیروهای راست افراطی نیستیم. بر عکس جدا سازی این نیروها ازنیروهای راست افراطی در گرو تقویت نیروهای ترقی خواه است. آن دسته که میپندارند امر استقلال نیروهای ترقی خواه با هدف وزنه سازی این نیروها به معنای راندن نیروهای اعتدالی و مرکزی به دامن راست افرطی است بهتر است بدانند که آنها در عوض با تاکتیک حمایت از نیروهای اعتدالی ضعف دائمی نیروهای ترقی خواه را دامن میزنند و این به سهم خود موجبات سوق نیروهای معتدل به سوی نیروهای راست افراطی است.
اما تقویت نیروهای ترقی خواه و دمکرات در حرف آسان است. برای عمل و گرد آوری کلیه نیروهای دمکرات و لیبرال زیر یک چتر حکومتی و سیاسی گردن نهادن این نیروها اعم از راست و چپ بر یک قانون اساسی مشترک الزامی است. چراکه ما از این راه استرتژی مشترک خود را به عنوان یک نیروی تاریخی و اجتماعی مشترک به مردم ایران اعلام خواهیم کرد. قانون اساسی مشترک ما حکم برنامه عمومی ما برای نظام حکومتی آتی در ایران خواهد بود. در زیر این چتر حکومتی احزاب و گروهها و افراد میتواند روشهای خود را برای تحقق آرمانهای قانون اساسی اعلام کنند. یکی دیگر از اقدامها مشترک تشکیل دولت گذار است. یکی از سیاستهای دولت گذار اتخاذ موضع گیری های رسمی در مورد وقایع جاری است. یکی از این وقایع همین مسأله انتخابات در ایران است. به نظرمن ما میتوانیم مسأله را وارونه کنیم و از دریچه همین موضوع انتخابات و ائتلاف عملهای مشترک ومتحد وارد شویم و رفته رفته بر بستر اعمال مشترک آنگاه آرمانهای تشکیل دولت گذار و قانون اساسی مشترک را جامه عمل بپوشانیم. پس بدینسان تبدیل وقایع جاری به عرصه آکسیونهای مشترک یعنی آغاز روندی از تمرین باهم بودن و با مشارکت هم حکومت کردن و به عبارتی تمرین مشق دموکراسی دیدن میباشد. بنابر این حتی اگر ما به مسائل جاری از این زاویه بنگریم یعنی از دریچه وحدت خودمان آنگاه به نفع ماست که ما از حمایت های بی قید و شرط نیروهای اعتدالی دوری جوییم. چراکه چنانچه تاریخ گواهی است این به نفع ما نیست که نیروهای ترقی خواه به این نحو مبدل به زایده و دنباله ایی زایدتر از آن برای این نیروهای اعتدالی مبدل شوند که گفتم بهره گیر نهایی آن نیروهای راست افراطی هستند.
در مورد به اصطلاح انتخابات پیشنهاد من تحریم انتخابات کذایی است. ما میتوانیم تحت عنوان "خار و خاشاک" در انتخابات کذایی دیگر شرکت نمیکند آنرا تحریم کنیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر