این هیاهویی که پیروان سرمایه داری راه انداخته اند چنان غرق در هیاهوشان می باشند که هرباره از خاطرمی اندازند که آنچه که سرمایه داری خوانده میشود در عمل فقط آن نظام های اجتماعی اند که بدو ا در شهرها و در جدایی صنعت از فلاحت یکی از دل دیگری پدیدار شدهاند و تا حالا در سراسر گیتی در حال پدیدار شدن می باشند.
این نظام های اجتماعی که تاکنون سه شکل آن موجودند عبارتند از
- جامعه سرمایه داری قرون میانه با سلطه سرمایه تجاری
- جامعه سرمایه داری آزاد متکی بر رقابت آزاد با سلطه سرمایه صنعتی
- جامعه سرمایه داری انحصاری با سلطه سرمایه مالی
جامعه های سرمایه داری صرف نظر از اشکال تاریخی آنها هریک از آنها در تناسب با یک شیوه و نظام اقتصادی می باشند.
و شکلی از نظام اجتماعی میباشند که نظر به تولید کالایی مسلط در آنها خود را نظام های اقتصاد بازار می خوانند.
نظام های اقتصاد بازار به چهار شکل کلی وجود دارند
- 1- اشتراکی – قبیله ایی
- 2-برده داری
- 3-فئودالی
- 4-سرمایه داری
گفتیم این آخری یعنی سرمایه داری خود به سه شکل اجتماعی تقسیم میشود که در بالا آورده شد.
این چهار شکل اجتماعی که اقتصاد بازار نام دارند در حقیقت شیوهها و نظام های اقتصادی نیستند بل که همان فرماسیون های اجتماعی ما هستند که در طول تاریخ از دل هم سر بیرون آورده اند.
موتور محرکه این تداوم و تکامل اجتماعی سیر تاریخ تکامل فناوری، اقتصاد و شیوههای اقتصادی بوده است که در هر مرحله در تناسب با یک فرماسیون اجتماعی بوده است.
بر این پایه چیزی که از هوادارن سرمایه داری – صرف نظر از شکل آن – پذیرفتنی نیست این است
اولاً جامعه سرمایه داری صرف نظر از شکل آن یک شیوه و نظام اقتصادی نیست. شیوههای اقتصادی و تولید همان سطح دستاوری فرهنگی، علمی و.. ما هستند که هرباره در تناسب با آنها این و یا آن فرماسیون اجتماعی شکل می گیرند.
پس هرباره انتقاد به جامعه های سرمایه داری صرف نظر از اشکال تاریخی شان دارای دو بعد میباشد
1- متوجه خود نظام اجتماعی است که بر گرده جامعه کارگری استوار است
2-متوجه آن سطح از تکنیک و فناوری است که در جامعه سرمایه داری در هر مر حله تاریخی درتناسب قرار دارد.
بر این اساس اگر خوب دقت شود انتقاد هابه جامعه سرمایه داری در هردوره دارای دو جنبه میباشد و نه تنها اقتصادی و فنی بل که هم دارای هویت اجتماعی است.
اگر آنچه که سرمایه داری خوانده میشود یک نظام اجتماعی است که در هر دوره در تناسب با سطحی از تکامل اقتصادی کشور است آن گاه باید گفت در حمایت از جامعه سرمایه داری درواقع این حمایت هرباره دارای دو جنبه و جهت میباشد
از یکسو متوجه سطح تکامل اقتصادی کشور است و از سوی دیگر متوجه آن نظام اجتماعی است که با این سطح تکامل اقتصادی متناظر می باشد.
دومااز اینها گذشته باید توجه داشت نیروهای مولده و نظام های اجتماعی متناظر با آنها نمیتوانند به انسان آن حقوقی را اعطا کنند که انسانی و طبیعی است نظیر آزادی.
بیشک امحا و یا احیای حقوق طبیعی انسانی متوجه نیروهای مولده و نظام های اجتماعی متناظر می باشد اما خود این حقوق نظر به طبیعی بودنشان محصول این و یا آن نظام اجتماعی نیستند
بر این پایه گرچه در دوره ایی از تکامل اجتماعی سرمایه داری یعنی از جامعه سنتی – سرمایه داری به جامعه آزاد سرمایه داری مبحث حقوق انسانی احیاء میشود اما احیای حقوق در عصر نو و توسط جامعه نوین سرمایه داری ارتباطی با این ندارد که آزادی و حقوق انسانی از محصولات عصر نو می باشند.
برای فهم بیشتر باید توجه داشت که جامعه های سرمایه داری و رابطهشان با حقوق انسانی و لذا امحا و احیای شان یکی نیست.
آزادی و حقوق انسانی تنها در دوران جامعه سرمایه داری آزاد است که مطرح میشود بطوریکه در جامعه سرمایه داری صنفی مطرح نیست و در جامعه مابعد مدرن هم حقوق انسانی و آزادی بدست فراموشی سپرده میشود.
پس بدینسان تنها در ارتباط با جامعه سرمایه داری آزاد است که این جامعه نظر به التزامات خود مبحث آزادی و حقوق انسانی را احیا میکند و به این معنا به سود خود به پیش می کشد.
به این معنا پیش کشی آزادی و حقوق انسانی نه از سوی سرمایه داری بطور کلی است بل که از سوی شکلی از جامعه سرمایه داری است که آزاد می باشد.
یعنی بطور یکه که هر گونه سرمایه داری مدافع آزادی و حقوق انسانی نیست. سرمایه داری در مرحله قرون میانه اش مدافع آزادی و حقوق انسانی نیست و در مرحله امپریالیستی هم جامعه سرمایه داری از آزادی و حقوق انسانی پشتیبانی نمی کند.
بر این اساس است که پشتیبانی از آزادی و حقوق انسانی از سوی سرمایه داری نیست بل که شکل آزاد سرمایه داری است که بنابر ضروریات تاریخی و تکاملی اش پشتیبان احیای حقوق ازدست رفته انسان می گردد.