به نظر من و تا جایی که مشاهدات و تجارب و معلومات من قد میدهد این اشتباه بزرگی است وقتی سخن جامعه کارگری و کارگر است به این اشتباه در بغلطیم که سخن در اینجا از یک جامعه اقتصادی و به این معنا صنفی است. به همان صورت هم این اشتباه خواهد بود بپنداریم جامعه سرمایه – جامعه سرمایه داران- یک جامعه اقتصادی است و به طریق اولی روابط میان کارگر و سرمایه دار- که در کشور ما سرمایه داری خوانده میشود - یک رابطه اقتصادی است و به تبع آن هم سرمایه داری یک شیوه تولید و اقتصادی.
اما از سوی دیگر این نگرش متأسفانه از چندین دهه متمادی است که در میان ما کارگران غلبه یافته و در این رابطه است که اگر از من بپرسید به این نظرم که باید سرانجام در عبرت پذیری از تاریخ به حیات چنین بینشهایی که حاصلی برای ما ندارند پایان دهیم.
در رابطه با سندیکا که نهاد اجتماعی و مردمی است یعنی به این اعتبار همان جامعه کارگری به شکل ارگانیک و سازماندهی شده است، همین بینش اشتباه و قدیمی و غالب است که بیش از همه خود را بروز می دهد. و این علت شده است که من در ریشهیابی برخورد های اشتباه آمیز به سندیکا به آن اشاره کوتاه داشته باشم.
بنابر این من خواهشم از دوستان کارگر و متمایل به حل مسائل کارگری این است که تجدید نظری در بینشهای گذشته و غالب داشته باشند و شالوده های درستی را انتخاب کنند که بر اساس آن بنای نظری شان درست استوار گردد. از نظر من اینکه سندیکا یک نهاد اقتصادی است شالوده نظری درستی نیست.
من همانگونه که در بالا عرض نمودم سندیکا یک نهاد اجتماعی و در واقعیت امر همان جامعه کارگری ما به شکل سازماندهی شده است. برخی به این میگویند سندیکا یک نهاد مردمی است. اما اگر سندیکا یک نهاد مردمی است . آنگاه باید گفت اما این تنها یک سوی قضیه ایی به نام سندیکا و نهاد مردمی است. سوی دیگر جامعه کارگری رابطه این جامعه با سیاست، با نظام سیاسی ، احزاب سیاسی و … در کشور است.
همانگونه که دوستان کارگر مستحضرند برخی مخالف مداخله کارگران در امور سیاسی می باشند. این دسته این مخالفت خود را به گونه های گوناگونی بروز میدهند و یک شکل آن هم تبدیل سازی سندیکا و جامعه کارگری به یک نهاد و نیروی اقتصادی است.
اجازه دهید راه دوری نرویم. اینکه گفته میشود جامعه کارگری این جامعه انسانی تنها یک نیروی اقتصادی است که با دستمزدی که به آنها داده میشود - و در بسیار مواقع هم داده نمیشود ، - جبران زحمتشان میگردد و غیره این گفتمان همان نگرش سرمایه داری و همان نظامی است که ما آنرا سرمایه داری می خوانیم. پس این سرمایه داری است که نه تنها از کارگران یک ابزار تولید و اقتصادی یعنی یک شئ ساخته است بل که این همان سرمایه داری است که به تبع شئ سازی کارگران از آنها میخواهد که در امور سیاسی و اداری کشور یعنی در امور کارگری مداخله نکنند.
چرا میگویم یعنی در امور کارگری دخالت نکنند برای اینکه امور سیاسی و اداری کشور یعنی امور نفوس همان کشور و.کارگران اگر شی نیستند و از نفوس کشورند پس به همان ترتیب هم حق مداخله در امور سیاسی کشور برایشان محفوظ باقی می ماند.
اما در مورد مداخله در سیاست و اینکه این حق طبیعی و انسانی کارگران است اجازه دهید در اینجا نکاتی را به عرضتان برسانم .
به نظر من اگر کارگران بر خلاف میل سرمایه داران و سرمایه داری بخواهند در سیاست مداخله کنند بهتر است برای این منظور به احزاب سیاسی بپیوندند، حزب سیاسی- کارگری دایر کنند و...
بر پایه این نظر من به سهم خود مخالف این هستم که نهاد مردمی و اجتماعی به نام سندیکا به سود جامعه سیاسی و بسود حزب سیاسی منحل گردد.یعنی همانگونه که اشتباه بوده است احزاب سیاسی را بسود سندیکا منحل کرد عکس آنهم اشتباه است و بسود کارگران نیست.
...ادامه درقسمت دوم
http://irancomwww.blogspot.com/2011/12/blog-post_7582.html