۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

پیرامون دین - 1

قبل از هر چیز در دین شناسی باید به تفکیک میان دو موضوع اشاره نمود 1- ایمان 2- اعمال و مناسک دینی. این دومی معمولا به عنوان دین مرسوم است. و اولی به منزله پایه دین. در مورد تقدم تاخر آن هم بحث است. برخی به این نظرند که باورهای دینی ماحصل اعمال و مناسک دینی است. یعنی انسان در ادامه یکسری از اعمال خود به انسان باورمند مبدل گشت. قبل از ادامه مطلب در این قسمت پیش از از همه این نکته حائز اهمیت است که در دین شناسی منظور از باور و یا ایمان، باور و ایمان بطور کلی و لغوی نیست.بلکه معنای دینی آن که عبارت است از باور به نیروی ضد دنیوی و به این معنا نیروی دینی، مد نظر است. اساس باورمندی دینی در همین ایمان به نیروی ماورای دنیوی و یا ماورای طبیعت نهفته است. ما برای اختصار مطلب به این نیرو یک نیروی دینی نام مینهیم. و ایمان دینی را متوجه همین نیروی دینی میسازیم. متدین بودن اما از مومن بودن جداست. برخی دین ندارند اما باورمندند. و مخالف اعمال و مناسک دینی اند و آنرا نشان بر تظاهر مینمایند و.... در نظر من اعمال دینی در پی باورهای دینی آمده و بر آن مقدم نیست. برای همین من دینشناسی را در نگاه اول متوجه ایمان شناسی میبینم. دین به این معنا در نظر من بشر را هنوز که هنوره مشایعت خواهد کرد. یعنی ممکنه در شکل عملی در اینجا و آنجا به صورت یک رفتار ناپسند پایان یابد اما در عرصه نظری کماکان ادامه خواهد یافت. علت این امر در نظر من در پاسخی است که دین شناسی برای این مسئله آماده دارد. اساس ایمان دینی در سه دایره حیات انسانی ریشه دارد. یعنی این مسئله از نوعی کثرت گرایی بهره مند است:.

1- در سطح دانش بشری
2- در سطح فرهنگی
3- در سطح تکامل اجتماعی.

هر سه دایره به سه زاویه مختلفه و یکسویه به دین مبدل شده است :

1-علمی گرایی - ساینستیزم
2-فرهنگ گرایانه و نژادگرایانه
3-سوسیالیستی

اما از نظر دین شناسی ریشه ایمان بشری پلورالیستی و کثرت گرایانه است. نظر به این ریشه ها تا مادامیکه عوامل نامبرده از موجودیت برخوردارند ایمان دینی هم از موجودیت برخوردار خوهد بود. برای فهم بیشتر مسئله توجه تان را به یک نکته مهم جلب منمایم. و آن اینکه در تولید دین و باز تولید روزانه دین فرق موجود است. ایمان و یا دینی ممکن است در یک زمانی و در یک مکانی در اثر عواملی پیدا شود. که این معمولا در تاریخ پیدایش همان دین و ایمان درج است. که این البته موضوع مشخص دین شناسی پیرامون ادیان به طور کنکرت مطرح است. اما جانب دیگر که در ارتباط با تبلیغ و ترویج دینی مطرح است بازتولید روزانه دین است. بدون این باز تولید روزانه تبلیغ و ترویج دینی تنها ، بی اثر و یا کم اثر است. پیامبران اصلی هر دین و ایمانی آن سه عامل نامبرده اند که روزانه در بازتولید هر دین و ایمانی مشارکت دارند. موتور محرکه انسانی به سوی ایمان و دین آن سه عامل نامبرده اند. به عبارت دیگر این مردم خودشانند که به علل نامبرده دین می اورند و پیامبران خود را میجویند و خلق میکنند و نه بر عکس.

تاریخ نخستین باورهای دینی برمیگردد به نخستین ازمنه های حیات انسانی. یعنی خیلی پیشتر از پیدایش طبقات. در همان زمان اگر به مسئله پیدایش باورهای دینی از سه زاویه سطح معرفت انسانی ، از زاویه سطح فرهنگی و از جانب سطح تکامل اجتماعی بنگریم همه مواد لازم برای پیدایش و تولید و باز تولید ایمان و دین از موجودیت برخوردار بودند.
نخستین باورهای دینی در باورها به ارواح مرده متظاهر شدند و این باورها در اعمال و کیشهای احترام به پیران گروه تقویت شدند. نکته دومی یعنی کیش پیران یک مسئله اجتماعی است و بر میگردد به هسته های اولیه تکوین طبقات در جامعه اولیه. اما مسئله باور به مردگان که آیین و مراسم خود را داشته یک مطلبی است که دوست دارم در اینجا در چارچوب مباحث دین شناسانه در اطراف آن قدری مکث نمایم. مقدمه باور به ارواح مرده و یا پبشپرده آیین مردگان ایمان انسان به جهان جاودانی ارواح مرده بوده است. جاودانگی روح انسانی و تقسیم وجود و هستی به جهان مادی و جهان معنوی و روحانی در واقع یک مبنای انسان - وجودی داشته است. مبنای حرکت انسان در تقسیم اونیورزوم به دو تکه ماذی و معنوی خود هستی منقسم انسانی است. انسان باورهای خود را بر مبنای الگوی انسانی حیات مدلسازی نموده و قالبریزی است. این باورها در واقع از نخستین خلاقیتهای انسانی است. در پیدایش این مخلوق انسانی از نخستین توجه بشر به معنا ، کلمات، نقاشی، صنعت از یکسو و از سوی دیگر اسرار عالم رویا و خواب و خاطره، بیماری های روحی، مسائل روحی مثل عشق، عاطفه و ذیگر مسائل احساسی عامل تعیین کننده داشته اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر