۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

پیرامون اقتصاد اجتماعی - 1


نوشته پایین از اقتصاد اجتماعی شروع می کند و بدین ترتیب اولین خط تمایز را با اقتصاد خانگی درج می کند. این درست که مقوله اقتصاد به معنای خانه داری، اقتصاد خانه را مد نظر دارد، اما شیوه تحقیق بالا اسکولاستیک نیست. اقتصاد به مقهوم دیگر به معنای صرفه جویی و قناعت است. حتی این مفهوم هم پایه نوشته بالا قرار نگرفته است. در شیوه اسکولاستیک، اقتصاد اجتماعی همان، علم و یا آموزه های اقتصادی است. حتی همین شیوه، پایه تحقیق بالا قرار نگرفته است. در عصر نو، اقتصاد اجتماعی به مفهوم اقتصاد ملی ، اقتصاد سیاسی و .. فهمیده شده است. پایه تحقیق بالا اقتصادی که ملی شده است نیست. ملی شدن اقتصاد در عصر نو روی داد. اما در مورد اقتصاد سیاسی باید گفت این مثوله از سوی فرانسوی رایج شد و منظور همان علم اقتصاد ملی بود چرا فرانسوی سیاست را علم می دانستند و چون به دیده سوسیالیستی به مسئله نگاه می کردند، از این دولت جامعه و دولت از هم جدا نبودند. از این رو از این ملغمه فرانسوی، اقتصاد سیاسی سر بیرون آورد که آلمانی ها آن را به علم اقتصاد ملی مبدل کردند.





انسان در اصل موجودی دارای منافع است. این منفعت ها، سود ها و صرفه ها، فایده مندی ها و بهره ها، به دو قسم می باشند: جسمی و روحی.

به این مفهوم انسان موجود طالب و  جوینده صرفه و فایده مندی ها است، و همیشه بدنبال مضنه کردن صرفه ها و یافتن  صرفه ها از بی صرفه ها یوده است . به این معنا او جوینده صرفه و به عبارت دیگر:   صرفه جوست.

 البته ما صرفه جویی و اقتصاد را به این مفهوم نمی شناسیم. اقتصاد و صرفه جویی به مفهوم متعارفی یعنی در هزینه و خرج اندازه نگه داشتن. در این رابطه اقتصاد یعنی اعتدال و پرهیز از دو قطب اسراف و لئامت.

از این منظر انسان مانند یک رابطه ای است میان فایده مندی از یکسو و از سوی دیگر کار مفید و لازم.


 بدین سان هر کاری که انسان انجام می دهد الزاما باید کاری مفید باشد. کاری که بدون صرفه و غیر مفید باشد، برای موجود صرفه جویی مانند
 انسان ، حائز اهمیت کاری نیست.


از این منظر کار مفید و صرفه مندی که انسان انجام می دهد به دو صورت می باشند: کارمفید برای نیازهای جسم و کارمفید برای ارضای نیازهای روحی.


ما از این جا این را می فهمیم که انسان که موجودی مصرف کننده و   صرفه جو است در راه تامین و ارضای نیازها و مصارف روحی و جسمانی اش اجبارا به کار روی می آورد.

این کار اجباری که اقتصاد نام دارد، نباید الزاما کار انسانی باشد. می تواند کار ماشین، حیوان و غیر باشد. در کار انسانی انسان نباید الزاما او شخصا کارگر باشد.

بدینسان در یک جمع بندی  انسان به اقتصاد کردن و کار اجباری  با انگیزه ارضای مصارف روحی و جمسی اش روی آور میشود .

در این مناسبت لاکن اگر ما   دقیق تر شویم پی  خواهیم  برد که کار اقتصادی برای تولیدات مادی مانند جمع آوری، صنعت، شکار، دام داری، زراعت ... این ها حائز جایگاه پایه ایی در رابطه با کارهای  اقتصادی می باشند که برای ارضای نیازها و مصارف روحی انجام می گیرند.

اهمیت پایه ایی کارهای مفید خاصه نیازهای جسمانی به این مفهوم است که انسان بدوا و بیش از هرچیزی برای زنده ماندن به محصولاتی نیازمند است که از راه جمع آوری، صنعت، شکار، دام داری و... کسب می کند.

و روبنایی بودن نیازها و مصارف روحی و به تعاقب آن، کارهای مفید برای ارضایشان به این مفهوم است که این نیازها و به تعاقب آن کارهای مفیدی که برایشان انجام می گیرد، حائز جایگاه ثانوی است.
اند.

نظر به همین مسئله بطور معمول محصولات دسته اول که حائز جایگاه زیربنایی بوده اند برای محصولات و کارهای دسته دوم حکم پول یا برابر نشان جنسی را داشته اند. به عبارت روشن تر هر کار در حیطه دوم از طریق محصولات کار دسته اول پاداش داده می شده است.

بطور نمونه خواه دین کار و خواه دانش کار، حتی آن هنرمندی که خود تولید کننده بود، سرانجام برای پاداش کارهای که مفید و برای ارضای روحی انسان بود، از  راه گندم، دام، شکار و.. پاداش می گرفتند.

از این رو نظر به حجم کارهای مفید و لازم، باید به تناسب آنها، آن مقدار ثروت مادی موجود باشد که پاداش دهنده این خدمات در کلیت آن گردد.

چون چنین است که در بالا آمد، از این رو باید توجه هایمان را معطوف به این موضوع کنیم که در مبادلات ارزش ها یعنی در پاداش ها، تسویه ها، برابر نشانی ها و غیره.. این کارها هستند که با هم مبادله می شوند

حال در این موضوع این پرسش مطرح است: دو کار مختلف را چگونه و بر پایه چه پارامترهای مشترکی می توان باهم مقایسه و سنجید؟

سه مورد  سنچش کلی در این جا مطرح می گردند


  • اول از همه سنجه کارنهفته یعنی کاری  که کار هویت دهنده نام دارد
  • دوم  بر حسب میزان ماتریال و موادی که هزینه شده است
  • سوم بر پایه هزینه های پرسنل و انسان هایی هستند که در رده های مختلف اجتماعی باهم در هویت بخشی به این کار و یا فراورده سهیم بوده اند.
توضیح سنجه اول:
وقتی دو فراورده یا کار با هم مقایسه می شوند یک پارامتر قابل مقایسه کار نهفته و هویت دهنده در این دو فراورده است. کار نهفته یا کار کاراکتریزه به جهات مختلف می توانند باهم مقایسه شوند



از نظر تاریخ پیدایش کار

از نظر اهمیت و فایده مندی کار

از نظر زمان و مدت کاری صرف شده است

توضیح سنجه دوم


 این کارها یا فراورده ها از جهت ماتریال و موارد درونی که صرفشان شده باهم مقایسه میشوند. البته برای کار مجرد و علمی که پاداشش را به صورت جنسی می گیرد این مورد صادق نیست


 توضیح سنجه سوم
 این که کارها یا فراورده ها از حیث انسان هایی که در آن مشارکت داشته اند و هزینه هایی که از این بابت به خود مشغول داشته است، باهم مقایسه می گردند.

در  یک جمع بندی در هر کاری وقتی هزینه های پرسنل و مواد مصرفی - سرمایه ایی - حذف شوند آنچه باقی می ماند کار نهفته و هویت دهنده در فراورده و کار است

کارهایی که - مانند کار کارگر، یا کار علمی و .. - مورد سرمایه ایی ندارند، چنین کارهایی فقط بنابر پایه سه پارامتر گفته شده در بالا باهم مقایسه می شوند:

از نظر تاریخ پیدایش این که این کار نو یا قدیمی
از نظر اهمیت و فایده مندی، این کار ساده یا کار متخصصانه است
از نظر زمانی که صرف کار می شود، دوساعت، سه ساعت

روشن است کاری که متعلق به سده عباسی است و توسط یک متخصص مشهور زمان انجام و سه ساعت برایش وقت صرف شده با کاری امروز با سه ساعت می سازند و یک کارگر ساده در تولید آن نقش دارد دارای ارزش برابری نیستند

از  مطالب تاکنونی این  نتیجه مستفاد می گردد تمام کارهای مفیدی که ما انجام می دهیم از یک جهت یعنی جهت اقتصادی می توانند نگریسته شوند. فرقی نمی کند این کارها اقتصادی هستند یا نیستند. بطور نظر کار نظامی، یا کار علمی، کارسیاسی، کار هنری و..

از جهت اقتصادی اگر ما بخواهیم به این کارها بنگریم، آنگاه مباحثی پیش می آیند که در اقتصاد مطرحند: کار، سرمایه

سابقا این شده بود که چون دولت خزانه اش خالی بود برای این که ارتشیان پاداششان را اخذ کنند زمین - اقطاع - به آنها می دادند و ارتش به صورت مالک از راه کسب بهره مالکانه بدون مالیات پاداش می گرفت.

یعنی از جهت اقتصادی اگر به ارتش بنگریم، کار نظامی با اجناسی که به او تعلق می گرفت مقایسه میشود. در این رابطه امرای ارتش اجناس بیشتری روانه منزلشان می شد تا روانه منزل یک سرباز ساده.

یا در یک مثال دیگر، زمین های وقفی که به نهاد دین و روحانیت اختصاص داشت و حالا هم دارد. اگر ما از نظر اقتصادی به کار دین کاران بنگریم، این ها برای این که زنده بمانند به اجناس احتیاج دارند یعنی باید بخشی از تولیدات مادی در یک کشور به دینکاران اختصاص یابد.

از این رو اگر در یک کشور حجم نیروهای نظامی، یا حجم روحانیون و دین کاران و یا هر گروه مشابه به هر علت افزایش یابد باید برای جبران تولید ثروت های مادی کشور افزایش یابد. یعنی باید بیش از پیش در تولید ثروت مادی کشور کوشید تا شکم سپاهیان، ملایان ، روضه خوانان ، ... را سیر نگه داشت.

البته برای بحث ما که الزام انجام کار مفید است، ما نمی توانیم تا زمانی که اهالی به این کارها- دینی و نظامی - نیاز دارند سخنی بگوییم. در این مبحث ما تنها کافی است از نقطه نظر اقتصادی به کارهای مفید نظر بیافکنیم. و در این رابطه فرقی نمی کند این کار مفید چقدر مفید است. آیا واقعا مفید است یا این مردم می اندیشند که مفید است..