۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه

پیرامون شرکت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم






 من در این رابطه به  نهاد سیاسی کشورمان می اندیشم. ما وقتی از بهینه سازی سیاسی کشور سخن می رانیم نمی توانیم به این نهاد و نهاد سیاسی نیاندیشم. آزادی و دموکراتیزه کردن کشور جدا از آزاد سازی و دموکراتیزه کردن این نهاد سیاسی نیست. اشتباه بزرگ در کشور ما این است که هرباره دو مقوله رژیم و نهاد- و نظام -سیاسی کشور را باهم اشتباهی گرفته میشوند. و این در حالی است که رژیم ها و سیستم ها که هرباره در نهاد  سیاسی کشور حضور می رسانند با خود نهاد سیاسی کشور یکی نیستند. نهاد   سیاسی کشور متعلق به همه ماست و گوشه ایی از تاریخ ماست که عرض کردم اصلاحات، بهینه سازی های، تکامل ها و پیشرفت ها و... این ها همه وقتی جاری میشوند بعضا در همین نهاد  سیاسی جاری می شوند. یکی از بزرکترین مغلطه های اصلاح طلبان حکومنی هرباره و اساسا جابجایی دو مقوله اصلاح رژیم و اصلاح نهاد سیاسی کشور ما است.

 ما اگر با هدف اصلاح و بهینه سازی، آزاد سازی و دموکراتیزه کرذن نهاد سیاسی کشور به مسئله انتخابات آتی بیاندیشیم جای هیچ شکی نمی ماند که ما به این اهداف مردمی مان تنها با حذف و برکناری و سرنگونی و تغییر رژیم در نهاد  سیاسی نایل خواهیم شد. حال با این مقدمه این پرسش مطرح است که آیا شرکت در انتخابات رژیم ما را به چنین اهداف بلندمان خواهد رساند؟

 در پاسخ به این پرسش من به این نتیجه رسیده ام تجربه 34 سال گذشته متاسفانه به ما عکس این را می گوید.

 اما از سوی دیگر دغدغه خاطر من جای دیگر است: بهینه سازی نهاد سیاسی کشور مستلزم مشارکت فعال مردم ایران و احترام به حق رای شان و یا حضور هرباره در صحنه انتخاباتی کشور عملی میشود. لاکن همان گونه که می دانیم از اهداف استبداد از همان اوان رژیم قاجاری که این ملایان از همان تبار هستند در اعمال رژیمی بر نهاد سیاسی کشور توامان  بوده است که سرانجام منجر می گردد به انسداد روند مدرن سازی که پیوسته همراه با تشویق مردم در مشارکت در حیات سیاسی کشورشان بوده است .

 همان گونه که عنوان شد موردی که موجبات آزردگی خاطر من را فراهم می کند این است که این رژیم همان گونه که در بسیاری موارد نشان داده از اهداف اصلی آن با پیاده کردن و کسب قدرت در نهاد و هستی سیاسی کشور مان بازگردان کشور به عصر ماقبل اصلاحات و عصر قاجاریه می باشد. و اتفاقا از الزامات چنین بازگشت و رنسانس آخوندی یکی همین برچیدن بساط هرگونه انتخابات و از این راه وابسته شدن هرچه بیشتر مردم به نهادها و ارگان های فقهی، و سنتی  می باشد.

بنابراین با نگاه از این زاویه به مسئله نه تنها مشارکت در انتخابات بسود رژیم کنونی است بل که عدم حضور فعال در صحنه  و انفعال انتخاباتی هم در راستای اهداف سیاه و شوم و مرتجعانه این رژیم می باشد.

 از این جهت پس از هر سو بنگریم خواه مشارکت ما در انتخابات و خواه عدم مشارکت ما بسود این رژیم قرون وسطایی است و همین امر است که هرباره و در هر انتخابات ما مردم را در برابر یک دوراهی شرکت کنیم و یا شرکت نکنیم قرار می دهد. و حالا هم  در انتخابات آتی همین  طور است.

 من در حل این معضل به این نتیجه رسیده ام بهترین راه ترک صحنه انتخاباتی نیست. بل که ما باید حضور در صحنه انتخابات را با امر عدم شرکت در انتخابات در هم آمیزیم و به عبارت روشن تر فعالانه انتخابات را تحریم کنیم و نه به شکل منفعلانه و ترک صحنه انتخابات که حالا در فضای سیاسی ایران میان ما مستولی است.

 حضور فعال در صحنه انتخابات و در عین حال تحریم مشارکت انتخاباتی می تواند با برگزیدن یک کاندیدای  زندانی نظیر خانم نسرین ستوده  همراه گردد. این تاکتیک گرچه از چند ماه پیش به این طرف مطرح شده است لاکن به عللی  تاکنون  متاسفانه با کمترین استقبال عمومی مواجه گشته است. که امیدوارم در ماهای آینده برخلاف این به ما ثابت شود.