پس این نیروها مصمم اند بر خلاف روند تجزیه رژیم و سیر آن به دیکتاتوری نظامی با هدف جلوگیری از لیبرالیزه و دمکراتیزه شدن کشور و توسعه ایران رژیم را دوباره باز سازی کنند. این ماموریت البته به موسوی سپرده شده است. برای درک این مسئله باید قدری تامل کرد و وقایع گذشته را قدری از خاطر گذراند.
چنانچه این امر حقیقت دارد که رژیم سیر نظامی شدن و مسیر انتقال مطلق قدرت به دست یه یا دو گروه را طی میکند، حرکت از این فرض، آنگاه حذف جناح اصلاح طلب را به امری قبلا برنامه ریزی شده تبدیل میکند. از این فراتر ما امروز حتئ میدانیم که اصل حذف محدود به جناح اصلاح طلب نیست بلکه شامل بخشی از اصول گرایان مشروطه خواه هم میگردد. سوال این است: آیا این جناحهای اصلاح طلب و مشروطه خواه از این امر حذف با خبر نبودند؟ جواب این است: مسلم که آنها از حملات حریف مطلع بودند.
پس ما باید از این نقطه حرکت کنیم که هر دو جناح با علم به این امر حذف وارد کارزار انتخاباتی شده بودند. و نه تنها این دو جناح بلکه تمامی ارتجاع سرخ و سیاه به نحوی از انحا مطلع از اقدام حذفی بودند و برای پیشگیری از آن در صدد بر آمدند مسئله انتخابات را مبدل به وسیله أی برای ممانعت از این اقدام حریف نمایند. دو مورد گواه حقیقت این مساله است: ۱-شرکت بیسابقه مردم در انتخابات دهم ۲-این شایعه در طول انتخابات که رفسنجانی به عنوان محرک اصلی در پس این وقایع نهفته است.
براستی مشارکت مردم و چهرههای روشنفکر و.. در این انتخابات چنان بود که همگی گواه از یک حرکت حساب شده میداد. آمدن خاتمی و مطرح شدن موسوی در سایه خاتمی و سپس کناره گیری مرموز خاتمی، حضور دولت آبادی در صفوف موسوی و مشاجره لفظی او با عبدلکریم سروش... اینها همه به نظر من گواه از اتفاقی نبودن این جهت قضیهٔ میباشد. برای فهم بیشتر مطلب نگاهی کنید به این دو بیانیه و اعلامیه موسوی و گروه ۵ نفره. در بیانیه موسوی همه چیز مطرح است فقط مسئله انتخابات نه، که در اعلامیه ۵ نفره عجولانه این مسئله تصحیح میشود. و همه با شتاب میکوشند جلوی حرکت مردمی را که با سرعت به سوئ رادیکالیزه شدن است بگیرند، مطالباتی مشروطه خواهانه و رفرمیستی بر تن آن نمایند تا مبادا فر اتر از این قبای تنگ شرعی رشد نماید. و حتی آقای سروش از درسها فلیسوف مابانه در باب حذف ولایت فقیه پرهیز میکند و به این سطور قناعت میکنند:
نپذیرفتن این خواستهای بهینه جنبش سبز، و افزودن سرکوب و ارعاب نه تنها ما را از بحران عبور نخواهد داد، بلکه ایران را در بحران عمیق تری فرو خواهد برد، و تبعات سهمگینی از پی خواهد آورد، که مسئولیتش با "صاحب ولایت مطلقه" است