۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

قسمت شانزدهم - مقطع کنونی تکامل اجتماعی ایران- مرحله حاضرین انقلاب ایران

به این ترتیب باید بر ادعاهای دیرینه مالکیت بر انقلاب لیبرال دمکراتیک که منافی اصول دمکراسی وسیع است پایان داد. انقلاب لیبرال دمکراتیک را از آن بورژوازی لیبرال دانستن یعنی آنرا انقلاب بورژوا دمکراتیک خواندن به همان میزان بر انقلاب و تحول اجتماعی جاری در ایران ضربه وارد می سازد که که ما بخواهیم آنرا برعکس انقلابی برای کارگران و به سود کارگران تلقی کنیم.

وانگهی هر گروه اجتماعی مجاز است و طبیعی است که انتظارات و مطالبات خاص اجتماعی خود را از انقلاب و تحول جاری در کشور داشته باشد. جلو مردم را از آن گونه که هستند نمی توان گرفت مگر کمر به نابودی شان بست.

در غیر این صورت هر هستی اجتماعی شیوه خاص خود را از زیست اجتماعی دارد و لذا انتظارات و توقعات اجتماعی خود را و رویکرد مربوط به خود را داراست که آنرا هم تا مادام که هست وارد انقلاب و تحول اجتماعی و فضای کشور می کند

در عوض احساس مالکیت - بر انقلاب - که بوجود آمد آنوقت است که هر گروه مدعی مالکیت سعی خواهد نمود گروه حریف را از میدان بدر کند و این چون منافی دمکراسی وسیع است انقلاب را هم در برابر مخالفینش شکننده و ضربه پذیر خواهد کرد.

حال که سخن به مبحث مالکیت بر انقلاب کشید همان گونه که می دانید در انقلاب دمکراتیک یا ادعای مالکیت کارگری بر انقلاب وجود دارد و یا ادعای بورژوایی.

این هردو ادعای مالکانه به اشکال گوناکون خود را نشان میدهند که نمونه بارز آن ها همان ادعای رهبری و حکومتی است. بطور مثال انقلاب بورژوا دمکراتیک و یا انقلاب دمکراتیک به رهبری طبقه کارگر و...


این جزم گرایی که در طول این جستارها مکررا به آن اشاره شد و خود را درتئوری انقلاب سوسیالیستی متجلی می کند و گفتیم به عنوان "نیروی سوم" در پی جهش و دور زدن از مرحله انقلاب لیبرال دمکراتیک در ازای به فرجام رساندن آن است در حقیقت امر به این نظر است که ادعا های لیبرالیستی از مالکیت بورژوایی بر انقلاب لیبرال دمکراتیک حقیقت دارند و این نکته ایست که قبلا در بالا به آن پرداختیم.

ممکن است پاردوکسی جلوه کند اما حقیقت دارد که جزم گرایان و پیروان انقلاب سوسیالیستی بر این نظرند که ادعای لیبرالیستی دایر بر بورژوایی بودن انقلاب دمکراتیک و یا انقلاب لیبرال دمکراتیک به رهبری بورژوازی لیبرال بر حق است.

چون این ها این ادعا را برحق و مدعوین آن را بر نظرشان صائب می دانند لذا بر این باورند که بهتراست به شکل جزم گرایانه راه خود را گرفته و در ازای ادعای حریف، خود مدعی انقلاب سوسیالیستی شوند و مرحله تاریخی مطلوب کارگران را از سر گیرند بی آنکه در این راه ملزم به این باشند که به زمینه های مادی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ضروری برای مرحله عالی تر تکامل اجتماعی کشور توجه کنند.

یه این میگویند در واقع انقلاب وارداتی و یا انقلاب بر پایه آرزوها نه بر پایه واقعیت کشوری. از همین روست به محض این که سخن از انقلاب لیبرال دمکراتیک، آزادی و دمکراسی در ایران که به میان آمد این جزم گرایان سریعا و بلافاصله به سراغ بورژوازی لیبرال رفته و یقه او را بابت سست عنصری و تزلزل در برابر ارتجاع می گیرند. اما این که خودمان- کارگران - برای این انقلاب چه کار کرده ایم و می کنیم به این نحو مستور باقی می ماند.

بنابراین در چارچوب مباحث این بخش شایسته است که در این نقطه باردیگر به این نکته اشاره شود که این یک رویه شایسته ایی نیست که ما کمبود هایی که در زمینه انجام انقلاب است را مانند توپ فوتبال به زمین حریف بورژوا پرتاب کنیم، بی آن که در این ما قدری به خودمان بیاندیشیم.

از سوی دیگر باید توجه داشت که در موارد بسیاری منشا چنین یکجانبه نگری ها به مسائل انقلاب و تحول دمکراتیک بر می گردد به این جزم گرایی که در این جستارها بارها از آن سخن رفت .

علت امر در این نهفته است که در واقع پیروان انقلاب سوسیالیستی مجبورند با بزرگ نمایی نقش بورژوایی لیبرال و پذیرش رهبری او در انقلاب دمکراتیک از یکسو بطور یکجانبه این بورژوازی را به خاطر سستی هایش در انقلاب مورد مذمت قراردهند و از سوی دیگر یعنی پس از رسیدن به این خواسته شان به این نتیجه گیری غلط برسند که این انقلاب تحفه ایی برای کارگران نیست پس همان بهتر که ما انقلاب خودمان را که عالی تر، و حتی برای عدالت اجتماعی و حل تضاد کار و سرمایه مناسب است، براه بیانداریم.

این در واقع شد حکایت همان که حالا که جستجوگر در پی یافتن مفقوده بی ارزش و عینی ماست چطور ما هم یک آدرس بنابر خواست و ذهنیت خود بدهیم تاشاید شی عالی تری از آنچه که گم کرده ایم یافت شد. این ها این گونه در پی مزاح با تاریخ کشورند.

درست به همین خاطر است که جزم گرایان و پیروان انقلاب سوسیالیستی از آن دیده تحقیر آمیزی که در خود نسبت به پروسه دمکراسی و آزادی در ایران می پرورانند و از آن رهبری که برای بورژوازی لیبرال در مرحله انقلاب جاری قائلند به این صرافت می افتند که اصلاح طلبان حکومتی را - که مبحث آتی ما به آنها اختصاص داده شده - با یک بزرگ نمایی درکانون نقادی های خود قرار دهند.

در واقع این انتقادها از بورژوازی لیبرال که به غلط به آدرس اصلاح طلبان حکومتی روانه می شوند ناشی از همان تحقیر نسبت به دمکراسی و توامان با تجلیلی است - که گفتیم به رغم پارادوکسی حقیقت دارد - که این جزم گرایان نسبت به بورژوازی لیبرال و نسبت به جایگاه او در انقلاب لیبرال دمکراتیک دارا هستند. بیشتر پیرامون این مطلب را در قسمت های دیگر راجع به اصلاح طلبان حکومتی پی خواهیم گرفت...

ادامه دارد...