آیا دمکراسی حلال همه مسائل اجتماعی و سیاسی ماست؟
نه نیست.
دمکراسی یک نظام سیاسی متناسب با جامعه صنعتی است. دمکراسی هرباره با جامعه صنعتی صعود می کند و افولش را هم زمانی مدیون افول جامعه صنعتی است.
نه تنها دمکراسی بل که هیچ نظام سیاسی دیگری و سیاست بطور کلی به تنهایی حلال مشکلات اجتماعی نیست تا چه رسد به دمکراسی.
نظام های سیاسی نظام ها روبنایی اند. این نظام های اجتماعی و به تبع آن نظام های اقتصادی اند که هرباره زیربنایی می باشند.
دمکراسی به عنوان نظام سیاسی و سیاست از شمار شعور اجتماعی انسان است. این هستی اجتماعی و این نظام اجتماعی است که سیاست و شعور سیاسی فرد و به تبع آن دمکراسی را تعیین می کند.
دمکرات بودن و یا مستبد بودن ما ماحصل محیط و هستی اجتماعی ماست. آنها که مستبدند این نتیجه آن نظام اجتماعی و آن جامعه ایی است که از آن بر می خیزند و منشاء اجتماعی خود را مدیون آن هستند.
برای این منظور برای رهایی از استبداد های سیاسی باید عمل زیر بنایی یعنی اجتماعی و اقتصادی صورت پذیر گردد. دمکراسی یک آموزه و یک مکتب نیست که گقته شود باید برای دمکراتیزه کردن کشور به ارتقاء سطح آموزش علمی و فرهنگی مردم پرداخت.
خیر. برای دمکراسی و دمکراتیزه کردن کشور باید انقلاب اقتصادی و صنعتی و به تبع آن فرآیند مدرنیزاسیون اجتماعی ایران را به فرجامش رساند.
اما در این مکان این پرسش مطرح است آیا دمکراتیزاسیون و به تبع آن مدرنیزاسیون و ایندوسترالیزاسیون کشور حلال تمام مسائل کشوری است؟
خیر. نه چنین نیست. این دروغ بیش نیست که این پروسه های نامبرده حلال تمام مصائب اجتماعی کشوری اند.
این بزرگ نمایی یک مرحله تکاملی و مطلق و خدایی کردن آن است. اصلا هیچ مرحله تاریخی و از جمله مرحله لیبرال دمکراتیک کشور حائز چنین مقام و جایگاه مقدس و مطلقی نیست.
از سوی دیگر آیا این به این معناست که ما دچار افراط دیگری شویم و یعنی همان گونه ارتجاع سنتی در یک کشور نیمه سنتی و نیمه مدرن خواهان آن است بیاییم به جان این روند ها بیافتیم و ازآنها صرف نظر کنیم چون این ها دارای مقام مقدس و الهی نیستند و حلال همه مشکلات اجتماعی ما نیستند؟
و یا آن گونه که سوسیالیست های مکانیکی و ارتجاعی - یعنی دهقانی و پیشه وری - می گویند مابیاییم نظر به بحران در کشور های صنعتی از روند های نامبرده جلو گیری کنیم؟
نه خیر- این ها هرباره تنها آن افراط هایی اند که ارتجاع سنتی در واهمه انقلاب صنعتی و اقتصادی و تبعات اجتماعی اش در کشور در ذهن ما می افکند.
نه انقلاب صنعتی آن الهی آسمانی است که بخواهد حلال تمام مشکلات ما باشد و نه آنی است که این مرتجعین می گویند. این انقلاب یک مرحله ضروری تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و به تبع آن سیاسی در تاریخ اجتماعی کشور ماست که باید و حتما به فرجام خود نزدیک شود.
همان گونه که ایران از نظر اجتماعی و تکاملی در قیاس با برخی کشورهای آسیایی و افریقایی و... در سطح بالاتر اجتماعی واقع است و این را مدیون تاریخ تکامل اجتماعی پیشین و تاکنونی اش می باشد به همان گونه هم اگر ما ازغربی ها و برخی از آسیایی ها و... عقب مانده تریم این را مدیون تاریخ تکامل اجتماعی ما که مسدود شده است می باشیم.
پس بدینسان برای رهایی باید به پیشرفت اقتصادی- اجتماعی و به تبع آن پیشرفت سیاسی پای فشاری کنیم. باید در این راه از خاطر نیاندازیم مرحله صنعتی و دمکراسی در تاریخ تکامل اجتماعی کشور تنها حکم یک پله و مرحله در کلیت تاریخ اجتماعی ما را دارد که به سهم حلال بعضی از مشکلا ت اجتماعی ما که محصول گذشتگان و ماحصل سطح نازل کنونی اجتماعی ماست, خواهد بود.
بنابراین این مرحله چنانچه حلال همه مشکلات اجتماعی ما نیست اما حلال مشکلات بسیاری را که جامعه قرون وسطایی و سنتی و ... ایجاد نموده اند خواهدبود.سرکه نقدی است که بهتر از حلوای نسیه مراحل عالی تر اجتماعی است که فاصله شان نسبت به شرایط اجتماعی نازل کنونی مان معرض می باشد.
نه نیست.
دمکراسی یک نظام سیاسی متناسب با جامعه صنعتی است. دمکراسی هرباره با جامعه صنعتی صعود می کند و افولش را هم زمانی مدیون افول جامعه صنعتی است.
نه تنها دمکراسی بل که هیچ نظام سیاسی دیگری و سیاست بطور کلی به تنهایی حلال مشکلات اجتماعی نیست تا چه رسد به دمکراسی.
نظام های سیاسی نظام ها روبنایی اند. این نظام های اجتماعی و به تبع آن نظام های اقتصادی اند که هرباره زیربنایی می باشند.
دمکراسی به عنوان نظام سیاسی و سیاست از شمار شعور اجتماعی انسان است. این هستی اجتماعی و این نظام اجتماعی است که سیاست و شعور سیاسی فرد و به تبع آن دمکراسی را تعیین می کند.
دمکرات بودن و یا مستبد بودن ما ماحصل محیط و هستی اجتماعی ماست. آنها که مستبدند این نتیجه آن نظام اجتماعی و آن جامعه ایی است که از آن بر می خیزند و منشاء اجتماعی خود را مدیون آن هستند.
برای این منظور برای رهایی از استبداد های سیاسی باید عمل زیر بنایی یعنی اجتماعی و اقتصادی صورت پذیر گردد. دمکراسی یک آموزه و یک مکتب نیست که گقته شود باید برای دمکراتیزه کردن کشور به ارتقاء سطح آموزش علمی و فرهنگی مردم پرداخت.
خیر. برای دمکراسی و دمکراتیزه کردن کشور باید انقلاب اقتصادی و صنعتی و به تبع آن فرآیند مدرنیزاسیون اجتماعی ایران را به فرجامش رساند.
اما در این مکان این پرسش مطرح است آیا دمکراتیزاسیون و به تبع آن مدرنیزاسیون و ایندوسترالیزاسیون کشور حلال تمام مسائل کشوری است؟
خیر. نه چنین نیست. این دروغ بیش نیست که این پروسه های نامبرده حلال تمام مصائب اجتماعی کشوری اند.
این بزرگ نمایی یک مرحله تکاملی و مطلق و خدایی کردن آن است. اصلا هیچ مرحله تاریخی و از جمله مرحله لیبرال دمکراتیک کشور حائز چنین مقام و جایگاه مقدس و مطلقی نیست.
از سوی دیگر آیا این به این معناست که ما دچار افراط دیگری شویم و یعنی همان گونه ارتجاع سنتی در یک کشور نیمه سنتی و نیمه مدرن خواهان آن است بیاییم به جان این روند ها بیافتیم و ازآنها صرف نظر کنیم چون این ها دارای مقام مقدس و الهی نیستند و حلال همه مشکلات اجتماعی ما نیستند؟
و یا آن گونه که سوسیالیست های مکانیکی و ارتجاعی - یعنی دهقانی و پیشه وری - می گویند مابیاییم نظر به بحران در کشور های صنعتی از روند های نامبرده جلو گیری کنیم؟
نه خیر- این ها هرباره تنها آن افراط هایی اند که ارتجاع سنتی در واهمه انقلاب صنعتی و اقتصادی و تبعات اجتماعی اش در کشور در ذهن ما می افکند.
نه انقلاب صنعتی آن الهی آسمانی است که بخواهد حلال تمام مشکلات ما باشد و نه آنی است که این مرتجعین می گویند. این انقلاب یک مرحله ضروری تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و به تبع آن سیاسی در تاریخ اجتماعی کشور ماست که باید و حتما به فرجام خود نزدیک شود.
همان گونه که ایران از نظر اجتماعی و تکاملی در قیاس با برخی کشورهای آسیایی و افریقایی و... در سطح بالاتر اجتماعی واقع است و این را مدیون تاریخ تکامل اجتماعی پیشین و تاکنونی اش می باشد به همان گونه هم اگر ما ازغربی ها و برخی از آسیایی ها و... عقب مانده تریم این را مدیون تاریخ تکامل اجتماعی ما که مسدود شده است می باشیم.
پس بدینسان برای رهایی باید به پیشرفت اقتصادی- اجتماعی و به تبع آن پیشرفت سیاسی پای فشاری کنیم. باید در این راه از خاطر نیاندازیم مرحله صنعتی و دمکراسی در تاریخ تکامل اجتماعی کشور تنها حکم یک پله و مرحله در کلیت تاریخ اجتماعی ما را دارد که به سهم حلال بعضی از مشکلا ت اجتماعی ما که محصول گذشتگان و ماحصل سطح نازل کنونی اجتماعی ماست, خواهد بود.
بنابراین این مرحله چنانچه حلال همه مشکلات اجتماعی ما نیست اما حلال مشکلات بسیاری را که جامعه قرون وسطایی و سنتی و ... ایجاد نموده اند خواهدبود.سرکه نقدی است که بهتر از حلوای نسیه مراحل عالی تر اجتماعی است که فاصله شان نسبت به شرایط اجتماعی نازل کنونی مان معرض می باشد.