تهران در 140 سال پیش. میرداماد |
این نیروهای سنتی در کشور هرباره که از نظام سرمایه داری وابسته سخن می رانند و بدنبال آن خواهان نابودی آنند در حقیقت و در ریشه آنچه این ها نظام اقتصادی عادلانه و ملی و غیر وابسته می نامند چیزی جز اسامی دیگر برای اقتصاد و مناسبات اجتماعی زوال یافته و سنتی خودشان در کشور که تاریخ مصرفشان قرن هاست که در کشور گذشته است، نمی باشد.
در همین رابطه ما نباید از نظر دور داریم که این واپس گرایان سنتی برای انجام انقلاب شان در سیاه نمایی فرآیند انقلاب صنعتی - و به زعم ایشان سرمایه داری وابسته - از هیچ کوششی در این راه دریغ ننموده اند.
از همین رو در این راستا مهم برای ما - نیروهای ترقی خواه - این است که در یابیم آنچه که واپس گرایان به عنوان علم اجتماعی - جامعه شناسی - علم اقتصاد - اقتصاد سیاسی و اقتصاد مدنی- هرباره تولید و منتشر می کنند آیات منزل نیستند بل که در بهترین حالت بیان گر وضعیت اقتصاد سنتی در کشور است که این ها هر باره به نام های اقتصاد اسلامی، اقتصاد عادلانه، اقتصاد ملی و غیر وابسته و... به خورد ما می دهند
از همین وضعیت است- وضعیت اقتصاد سنتی - است که این اقتصاددانان سنتی شکایات نامه های خود را تا کنون بر علیه فرآیند انقلاب صنعتی در کشور با عنوان روند سرمایه داری وابسته - یعنی روند کاپیتالیزاسیون و همزمان روند وابستگی - تنظیم و ارائه داد ه اند.
یعنی مدرنیته همان سیاهی است و این ها همان سفیدی. مدرنیته همان دیو است و سنتی ها همان فرشته و پاسدار استقلال کشور...
پس چنانچه این ها از دو غول بیابانی سرمایه داری و وابستگی توپی ساخته اند و آنرا دارند به این ترتیب که می بینیم به وسط میدان نیروهای ترقی خواه پرتاب می کنند از یاد نبریم که دنیای سنتی خواه از لحاظ وابستگی و خواه از جهت سرمایه داری به مراتب وحشتناک تر از دنیای مدرنیته است.
من در این جا قصد ندارم وارد مباحث تئوریک پیرامون سرمایه داری وابسته شوم . هدف من در این جا تنها نشان دادن این مهم است که واپس گرایی و ارتجاع را که هرباره در پی وسیله سازی از سرمایه داری و از وابستگی است را در چهره واقعی اش بشناسیم.
در این هر دو مورد - سرمایه داری و وابستگی - باید هرباره در نظر داشته باشیم واپس گرایان سنتی کشور خواه در سرمایه داری و خواه در مورد وابستگی دست همه ما ایرانیان را از پشت بسته اند.
مهم در این رابطه این است که اعتماد به نفس خود را با این جوسازی ها از دست ندهیم و فریب نقاب های ملی ، دینی و علمی که این واپس گرایان هرباره بر چهره واقعی اقتصاد سنتی خودشان می زنند را نخوریم .
به عبارت دیگر هرباره از اقتصاد اسلامی، اقتصاد بومی و ملی ، اقتصاد سوسیالیستی و عادلانه و غیره شان پرده دری نماییم و نشان دهیم که در هیچ یک از این دو مورد اقتصاد سنتی یک راه حل تاریخی برای کشور ما نیست.
این اقتصاد ما ، جامعه ما، و این ما گفتن هایشان را دریابیم که جملگی بوی نمناک گندیدگی، می دهند و باید در بهترین حالت به خودشان پیش کش نمود.
تنوع مناسبات اقتصادی و مناسبات اجتماعی در کشور را دریابیم و بر همان اساس مناسبات اقتصادی و اجتماعی مدرن در کشور در سایه یک مدیریت سیاسی که در دست ایرانیان تحول خواه است باید توسعه و انتظام یابد
نگذاریم اندیشه هایمان را بیش از این متوجه تضاد های اجتماعی درونی مان کنند که کتمان ناپذیرند اما نباید مبدل به وسیله ایی بازدارنده جهت توسعه و پیش رفتمان گردند.
سر آخر نباید از نظر دور داریم خواه در زمینه رفع وابستگی و خواه جهت رفع کاپیتالیسم اقتصاد آنها و جامعه آنها آلترناتیو نیست.
تاریخ در انکشاف خود هرباره نه تنها مسائل را طرح بل که راه های حل آنها را در پیش رو ما می نهد.