۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه

نیروهای خود را زیر چتر مدرنیته و انقلاب نوین صنعتی بسیج کنیم! بخش سوم

تهران در 140 سال پیش. میرداماد
از همین رو ما باید این دواسلحه - سرمایه داری و وابستگی - را از دست شان در آوریم .

این نیروهای سنتی در کشور هرباره که از نظام سرمایه داری وابسته سخن می رانند و بدنبال آن خواهان نابودی آنند در حقیقت  و در ریشه آنچه این ها نظام اقتصادی عادلانه و ملی و غیر وابسته می نامند چیزی جز اسامی دیگر  برای اقتصاد و مناسبات اجتماعی زوال یافته و سنتی خودشان در کشور که تاریخ مصرفشان قرن هاست که در کشور گذشته است، نمی باشد.

در همین رابطه ما نباید از نظر دور داریم که این واپس گرایان سنتی برای انجام انقلاب شان در سیاه نمایی فرآیند انقلاب صنعتی - و به زعم ایشان سرمایه داری وابسته - از هیچ کوششی در این راه دریغ ننموده اند.

 از همین رو در این  راستا مهم برای ما - نیروهای ترقی خواه - این است که در یابیم آنچه که واپس گرایان به عنوان علم اجتماعی - جامعه شناسی - علم اقتصاد - اقتصاد سیاسی و اقتصاد مدنی- هرباره تولید و  منتشر می کنند  آیات منزل نیستند بل که در بهترین حالت  بیان گر وضعیت اقتصاد سنتی در کشور است که این ها هر باره  به نام های  اقتصاد اسلامی، اقتصاد عادلانه، اقتصاد ملی و غیر وابسته و... به خورد ما می دهند

از همین وضعیت است- وضعیت اقتصاد سنتی - است که این اقتصاددانان سنتی شکایات نامه های خود را تا کنون بر علیه فرآیند انقلاب صنعتی در کشور با عنوان روند سرمایه داری وابسته - یعنی روند کاپیتالیزاسیون و همزمان روند وابستگی -  تنظیم و ارائه  داد ه اند.

یعنی مدرنیته همان سیاهی است و این ها همان سفیدی. مدرنیته همان دیو است و سنتی ها همان فرشته و پاسدار استقلال کشور...

پس چنانچه  این ها از دو غول بیابانی سرمایه داری و وابستگی توپی ساخته اند و آنرا دارند به این ترتیب که می بینیم به وسط میدان نیروهای ترقی خواه پرتاب می کنند از یاد  نبریم  که دنیای سنتی خواه از لحاظ وابستگی و خواه از جهت سرمایه داری به مراتب وحشتناک تر از دنیای مدرنیته است.

من در این جا قصد ندارم وارد مباحث تئوریک پیرامون سرمایه داری وابسته شوم . هدف من در این جا تنها نشان دادن این مهم است که واپس گرایی و ارتجاع را که هرباره در پی وسیله سازی از سرمایه داری و از وابستگی است را در چهره واقعی اش بشناسیم.

در این  هر دو مورد - سرمایه داری و وابستگی - باید هرباره در نظر داشته باشیم  واپس گرایان سنتی کشور خواه  در سرمایه داری و خواه در مورد وابستگی دست همه ما ایرانیان را از پشت بسته اند.

مهم در این رابطه این است که اعتماد به نفس خود را با این جوسازی ها از دست ندهیم و فریب نقاب های ملی ، دینی و علمی که این واپس گرایان هرباره بر چهره واقعی  اقتصاد سنتی   خودشان  می زنند را  نخوریم .

به عبارت دیگر    هرباره از اقتصاد اسلامی، اقتصاد بومی و ملی ، اقتصاد سوسیالیستی  و عادلانه و غیره شان  پرده دری نماییم و نشان دهیم  که در هیچ یک از این دو مورد اقتصاد سنتی یک راه حل تاریخی برای کشور ما نیست.

این اقتصاد ما ، جامعه ما،  و این ما گفتن هایشان را دریابیم  که  جملگی بوی  نمناک گندیدگی،  می دهند و باید در بهترین حالت به خودشان پیش کش نمود.

تنوع مناسبات اقتصادی و مناسبات اجتماعی در کشور را دریابیم و بر همان اساس  مناسبات اقتصادی و اجتماعی مدرن در کشور در سایه یک مدیریت سیاسی که در دست ایرانیان تحول خواه است  باید توسعه و انتظام یابد

نگذاریم اندیشه هایمان را بیش از این متوجه تضاد های اجتماعی درونی مان کنند که کتمان ناپذیرند اما نباید مبدل به وسیله ایی بازدارنده جهت توسعه و پیش رفتمان گردند.

سر آخر نباید از نظر دور داریم خواه در زمینه رفع وابستگی و خواه جهت رفع کاپیتالیسم اقتصاد آنها و جامعه آنها آلترناتیو نیست.

تاریخ در انکشاف خود هرباره نه تنها مسائل را طرح بل که راه های حل آنها را در پیش رو ما می نهد.


نیروهای خود را زیر چتر مدرنیته و انقلاب نوین صنعتی بسیج کنیم! بخش دوم

من در این جا تحت عنوان نیروهای خود را زیر چتر مدرنیته و انقلاب نوین در صنعت بسیچ کنیم پیام کلی و نهایی من به همه ایرانیان اعم از کارگران صنعتی، کارفرمایان صنعتی و طبقه  متوسط و میانی مدرن این است که وضعیت کلی خود را دریابیم، تلاش کنیم برغم اختلافات و تضاد درونی زیرچتر یک قانون اساسی واحد و نظام سیاسی متناسب  باهم متحد شویم

ما باید مدیریت سیاسی کشور را از آن خود کنیم و برای این هدف باید متحدانه به خود آییم. خود را, نیروهای خودی، تضاد درون صفوف خویش، توانانی های تاریخی مان، نقاط ضعف و قوت خود را، بیش از پیش شناسایی کنیم.

و این ممکن نیست مگر این که ما به اسحله جدید و بینش نو در برخورد با مسائل اجتماعی و انسانی کشور مسلح شویم. رویکردهای سنتی یعنی مکانیکی و غیر دمکراتیک راه گشای ما بسوی مدیریت های سیاسی کشور نیست.

همان گونه که من در شماره پیشین از این جستار هم بازگو نمودم رویکرد سنتی و مسلط هرباره در پی مطلقه کردن اقتصاد، جامعه و سیاست سنتی در کشور به منزله تنها نظام اقتصادی،  جامعه،و مدیریت بومی و سیاسی کشور می باشد  و این رویکرد عملا  نافی وضعیت ماست و بایست از همین رو به آن پایان داد.



در همین راستا باید دانست این انقلابی که این سنتی ها بر علیه روند مدرنیزاسیون و انقلاب صنعتی در کشور براه انداختند در واقع عملا با قیام و متحدانه با هدف کسب مدیریت سیاسی کشور برای جلوگیری از روند مدرنیزاسیون و فرآیندی بود که مدرنیته در فرجام آن انتظام می یافته است. یعنی همان کاری که ما هم باید انجام دهیم.

به عبارت ساده تر مفهوم آن این است که توسل به رویه قیام و انقلاب برای انسداد حرکتی بود که ماحصل آن هستی اقتصادی- اجتماعی و سیاسی مدرنیته بود. و ما باید با همان رویه قیام و انقلاب عکس آن را به منصه ظهور برسانیم.

از دیگر سو این ها بیش از این انقلاب زمینه های این حرکت ارتجاعی و ضد انقلابی شان را وسیعا در سطح کشوری فراهم کرده بودند. ما باید همین کار برای قیام و انقلاب خود  انجام دهیم.

 درهمین راستا  تلاش من  در این جا در این است که نشان دهم بینش سنتی و ارتجاعی و ضد تحولی در پیش از انقلاب صرف نظر از جلا های ایدئولوژیک آن،  خواه مارکسیستی و خواه دینی - اسلامی،   و صرف نظر از این کدام نیروی اجتماعی - سنتی در شهر و روستا آنرا بروز می داده است عملا  هستی مدرنیته و فرایند انقلاب صنعتی و اقتصادی کشور را نشانه  کرده بود.

این ها با دو اسلحه وارد میدان این نبرد بر علیه مدرنیته شده بودند و تا کنون هم از کاربرد این دو اسلحه  دریغ ندارند


  • علیه کاپیتالیسم
  • علیه وابستگی

ادامه دارد...

نیروهای خود را زیر چتر مدرنیته و انقلاب نوین صنعتی بسیج کنیم! بخش اول

همان گونه من تا کنون در نوشته هایی از قبیل« اقتصاد ایران و کدام محور» و پیشتر از آن در « درباره دمکراسی نوین » و « دمکراسی نوین» و....  به اطلاع رساندم از منظر مدرنیته مسئله محوری در ایران امروز،  موضوع انقلاب صنعتی و تحول اقتصادی و بر این پایه ارتقاء قوای اقتصادی و مولده کشور است.

البته و صد البته انقلاب صنعتی در شرایط امروزی دنیا دیگر همانند گذشته و ماقبل انقلاب انفورماتیک پیروی از مدل های کهنه مکانیزاسیون نیست. توسعه صنعتی در دنیا امروز وارد فاز نوینی شده است و امروزه  روند اتوماسیون و دیجیتالیزاسیون  صنایع و اقتصاد کشور در دستور روز  تحولات اقتصادی کشور قرار دارد.

 لاکن  همان گونه که می دانیم متاسفانه و هزار دریغا ما  از نو در حال از دست دادن یک شانس بزرگ تاریخی دیگر که این بار انقلاب نوین صنعتی - روند اتوماسیون دیجیتالیزاسیون- در اختیارمان می نهد هستیم.

در دنیای امروز همه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته - البته با یک تفاوت اساسی - در یک رده قرار گرفته اند و کلیه   کشورها  کم وبیش در برابر انقلاب نوین صنعتی در یک رده توسعه ایی واقع شده اند. با این تفاوت اساسی که کشورهای توسعه یافته صنعتی زبربنای ساختاری صنعت  و اقتصاد خود را از انقلاب پیشین صنعتی اخذ نموده اند و کشورهای در حال توسعه - نیمه سنتی نیمه صنعتی - نظیر ایران  نظر به عدم فرجام انقلاب پیشین  هنوز حائز چنین زیر ساخت اقتصادی نیستند.

ما برای غلبه بر موانع سر راه مدرنیزاسیون کشور همان گونه که پیشتر از این هم مطرح نمودم نه تنها هرباره بایستی بر موانع خارجی سر راه توسعه غلبه کنیم بل که در داخل هم موانع متعدد اجتماعی وجود دارند که راه مدرنیته را مسدود نموده اند.

در راستای طرح موانع داخلی است که من تاکنون تلاش نمودم که نشان دهم از سوی ایرانیان سنتی- که در ساختار سنتی اقتصاد در شهر و روستا سازماندهی شده اند -  برخورد منفی نسبت به انقلاب اقتصادی و صنعتی وجود دارد.

علم اقتصاد- مشهور به اقتصاد مدنی و سیاسی -  این دسته ایرانیان - علم اقتصاد سنتی - دارای  این وجه ممیزه است که مطلقه و مکانیکی است.

از این رو رویه سنتی در اقتصاد مدنی - اقتصاد سیاسی - با یک خویشتن ورزی و خودبینی غیر قابل وصفی همراه است. از همین رو مقتصدین سنتی وطنی ما هنگامیکه از نظام اقتصادی - اجتماعی کشور سخن می رانند باید هرباره توجه داشت


  • اولا مد نظر این ها از نظام اقتصادی - اجتماعی کشور همان نظام اقتصادی - اجتماعی سنتی و کهن سال ایران در شهر و روستاست
  • دوما بر پایه همان  مطلق بینی اقتصادی - اجتماعی و خودبینی مطلق بینانه نظام اقتصادی- اجتماعی مدرن و در روبه تکوین در ایران یا وجود ندارد و یا اگر وجود خارجی دارد به منزله یک سوغات غربی و به عنوان یک اقتصاد غیر بومی و -آنها این را سرمایه داری وابسته می خوانند -  باید نابود شود



ادامه دارد....