جامعه یک اجتماع ساده از اهالی یک کشور نیست، که شما بیایید بسادگی بگویید جامعه ما این است و آن است، جامعه ما اسلامی است، کاپیتالیستی است و فئودالی است، عادلانه نیست و غیره
البته این نظرات تا بخواهید پیرامون جامعه رایج است و همین امر هم باعث می شود که مباحث و مسائل اجتماعی به خوبی تفهیم نشوند و مرز میان مباحث عقیدتی و اجتماعی مشخص و روشن نباشند . چون عامی برداشت عامیانه و غیر واقعی از جامعه، فعالیت اجتماعی و... دارد و روشنگر هم در این زمینه چندان فرقی با عامی ندارد..
جامعه در اصل عبارت است از یک ساختار منظم اجتماعی از مناسبات انسانی که بر یک شالوده از یک شیوه تولیدی- اقتصادی معین استوار می باشد.
بر این پایه انسانها به هنگام تولید اقتصادی وارد مناسبات اجتماعی معینی میشوند که در قالب این مناسبات اجتماعی تولید میشود، تولید رشد و توسعه می یابد تا زمانی که این قالب عرصه را بر رشدو توسعه تولید تنگ نماید.
به مجموعه ایی از این قالب اجتماعی که بطور منظم و سازمان یافته انتظام می یابد جامعه یا نظام اجتماعی می گویند.
ما از این چنین نتیجه بلافصل می گیریم:
یک جامعه درجاتی از توسعه و نظام یافتگی مناسبات اجتماعی تولید می باشد.
بی شک در آغاز چنین سازمان های اجتماعی - اقتصادی بطور پراکنده در سراسر گیتی وجود داشته اند. از پیوست رفته رفته این همبودگی های اولیه بوده است که امروزه جامعه های میلیونی با پیشرفته ترین شیوه های اقتصادی پدیدار شده اند.
با این وچود باید در نظر داشت همان گونه که در سطح یک کشور امکان این وجود دارد که تنها یک شیوه تولیدی وجود نداشته باشد، به همان ترتیب هم این امکانش هست که به تعداد این شیوه های تولیدی جامعه و نظام اجتماعی موجود باشد.
اندیشه تنوع تولیدی- اقتصادی و به تبع آن اندیشه تنوع اجتماعی و تنوع ساختارهای اجتماعی در یک کشور درست خلاف اندیشه عامیانه از یک جامعه در یک کشور می باشد.
اندیشه عامیانه از یک جامعه در یک کشور، در ایران وسیعا متداول می باشد و حتی بسیاری از کنشگران ما گفتمان خود را بر پایه «یگانه جامعه ما» در ایران استوار می نمایند.
اندیشه جامغه یگانه در ایران به اشکال مختلف تبارز می یابد. برای برخی این جامعه ما ، همان جامعه سرمایه داری است و برای دسته دیگر منظور از جامعه ما، جامعه اسلامی است.
به هر حال غالب ایرانیان وقتی کشور خود را مد نظر دارند، این کشور را در هئیت یک جامعه واحد می بینند.
در این رابطه می توان نمونه های متعددی آورد: بطور مثال در یک سایت اینترنتی تحت عنوان
واقعیت جامعه ایران - بررسی اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران"
به چنین متنی بر می خوریم:
ایران با جمعیتی حدود 75 میلیون و مساحتی بالغ بر 1600000 کیلومتر مربع در خاورمیانه، قلب جهان واقع شده و از غنی ترین کشورهای جهان می باشد.
اگر پیشرفتی در این کشور صورت گیرد نباید تعجب کنیم، ایران کشوری که اگر هم ذخایر آن را نادیده بگیریم از جمله کشورهایی است که نیروی کاری آن از تخصص کافی در بیشتر زمینه های علمی، فرهنگی و هنری برخوردارند، گواه این ادعا مدیران، مهندسان و متخصصانی است که در سرتاسر جهان پست های کلیدی در دست دارند و این واقعیت نشانگر لیاقت ایرانی ها فارغ از قوم، نژاد، رنگ و زبان است که به خاطر این که قدرشان را نمی دانیم جلای وطن کرده و غربت نشین می شوند آن هم زمانی که شعار حمایت از جوانان گوش هر ایرانی را کر کرده و فرار به اصطلاح مغزها خوراک مدیران محترم شده است. علت این امر نه عدم حمایت مسئولان که بی عدالتی جامعه است بی عدالتی که نتیجه عملکرد ما ایرانی هاست که مقدمات آزاردگی خاطر متخصصان شده و دلیل اصلی خروج نخبگان از ایران می شود
منبع
http://iranfacts.blogfa.com/
ادامه دارد..