۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

آقای سازگارا،

من فکر می‌کنم، که شاید برخی از هموطنان عزیز هم مثل من، این رشدی که شما از جنبش سبز مطرح می‌کنید، یک اعتلای در سطح خواسته‌ها یعنی‌ یک رشد کیفی نیست، بلکه یک رشد کمی است. چنانچه رشد کیفی جنبش سبز مدّ نظر باشد، که مدّ نظر شما نیست، آنگاه در شرایط کنونی جنبش سخن راندن از " برای رسيدن به هدف مشترک پايين کشيدن کودتاچيان و اصل انتخابات آزاد و حاکميت صندوق رأی در مناسبات ميان مردم و حکومت توانسته به بهترين نحو وحدت خود را در تمام بخشها، داخل، خارج، سازمانهای سياسی، گروهها و افراد حفظ کند " ، شبیه دهان گشادن با هدف هیچ چیز نگفتن است. این هدف مشترکی که شما از آن سخن میگوید متعلق به عهد دقیانوس جنبش سبز بود، چرا که نظر به رشد کیفی در سطح مطالبات مردمی، جنبش سبز هم اکنون فراتر از سطح خواسته‌های یک جنبش انتخاباتی روز‌های اول جنبش مطرح است. امروز مردم سبز دیگر به پایین کشیدن حکومت میاندیشند و بنابر اصل انتخابات آزاد و دموکراتیک برا یشان مطالبات محور است نه‌ فرد. راه اندختن کیش شخصیت و وحدت‌های امام گونه و کذایی مخالف اصول انتخابات آزاد و دموکراتیک است. آقای موسوی رئیس جمهور دوران آغازین جنبش و متعلق به زمانی‌ بود که جنبش پای در کفش کودکی داشت و در پی‌ "پايين کشيدن کودتاچيان" و "حاکميت صندوق رأی در مناسبات ميان مردم و حکومت" بود. این جنبش هم اکنون نظر به رشد روزفزون و رادیکالیزه شدن آن در پی‌ اعمال حاکمیت خود و نا‌ بودی حاکمیت اخوندی و آخوند صفتها است. نگاهی کوتاه بر بیانیه ۱۷ ریس جمهور منتخب سبز گویای این مدعاست، که ایشان هم دیگر در پی‌ این اهداف مشترک نیستند. چرا که ایشان بهتر از شما متوجه شده اند، مردمی که ایشان را بر گزیده اند بنابر اصل انتخابات آزاد، که بین مردم و رئیس جمهوور منتخب‌شان حاکم است، ایشان را دوباره از پستشان پایین خواهند کشید، اگر آقای موسوی با خواست مردم همراهی نکنند. جنبش سبز میرود که در آینده‌ نه چندان دور یک وضیعت انقلابی در یک کشور ایجاد کند، که مشخصه آن استقرار حاکمیت دو گانه است. در حاکمیت دوگانه مناسبات میان مردم و حاکمیت، عین مناسبت میان دو قدرت است، که اصل تعادل قدرت پاسخگوی این پرسش است: کدام حکومت : حکومت مردم یا حکومت جمهوری اسلامی؟

از اینرو برای استقرار حکومت مردمی بر ماست که جنبش سبز را از هم اکنون به عنوان حکومت ایرانی‌ سازماندهی کنیم. سنگ بنای اولیه این حکومت توسط خود مردم دیگر بنا نهاده شده است. شما مینویسید: سازماندهی جنبش هم بر اساس رهنمود آقای موسوی که شبکه بندی اجتماعی شکل بگيرد، خيلی خود توانسته با اين شبکه بندی و ارتباطاتی که گروههای ۳-۷ نفره در تمام سطح کشور با هم برقرار کردند، گروههای اجتماعی و سياسی و افراد و سازمانهای مختلف، توانسته غير متمرکز سازمان کار آمدی را درست کند و ديسيپلين مبارزات بی‌خشونت با افزايش دانش، تجربه و نو آوری دست اندرکاران، تا اينجا توانسته خيلی خوب در هر حرکتی ديسيپلين مبارزات بی‌خشونت را حفظ کند / برای همين جنبش در يک فاصله ۷ ماهه توانسته رشد کيفی، جغرافيايی و طبقاتی بکند .

نمیدانم باید دم خروس را باور کرد یا قسم حضرت عباس شما را! اینجا نه‌ رهنمود‌های آقای موسوی در کار است و نه سازماندهی. و تازه فرض بر آن نهیم، که حق با شماست. این سازماندهی که شما از آن دم میزنید، نه‌ یک سازماندهی برای حکومت مردمی، یعنی‌ سازماندهی جنبش سبز با هدف نابودی رژیم، بلکه "برای رسيدن به هدف مشترک پايين کشيدن کودتاچيان و اصل انتخابات آزاد و حاکميت صندوق رأی در مناسبات ميان مردم و حکومت"، که پیش کش خودتان باشد.


محسن سازگارا

اختلاف افکنی حکومت

پنجشنبه 1 بهمن:هرکس به جای حمله به خامنه اي و رژيم، به ديگران حمله کند، به اختلاف افکنی حکومت کمک کرده است. برای رسيدن به هدف مشترک پايين کشيدن کودتاچيان و اصل انتخابات آزاد و حاکميت صندوق رأی در مناسبات ميان مردم و حکومت توانسته به بهترين نحو وحدت خود را در تمام بخشها، داخل، خارج، سازمانهای سياسی، گروهها و افراد حفظ کند. ديسيپلين مبارزات بی خشونت با افزايش دانش، تجربه و نو آوری دست اندرکاران، تا اينجا توانسته خيلی خوب در هر حرکتی ديسيپلين مبارزات بی خشونت را حفظ کند.


متن خلاصه صحبتها: پنج موضوع مطرح ميشود / اوّل، سوال بسيار مهمی است که يکی از دوستان پرسيده است و مطرح کرده "آيا آقای خامنه اي از اين حرفهايی که ميزند قصد تفرقه افکنی در جنبش را ندارد؟" به نظر من پاسخ کاملاً "آری" است / برای اينکه من اين را توضيح بدهم بايد اين نکته را بگويم که جنبش سبز مانند تمام مبارزات بی خشونت در کشورهای ديگر مبتنی بر سه پايه به پيروزی ميرسد و تجربه همه کشورها را اگر خلاصه کنيم و همه دستورالعملها را برای پيشبرد جنبش، سه تا نکته هست که باعث پيروزی جنبش ميشود: اوّل وحدت، دوّم سازماندهی، سوّم حفظ انضباط ديسيپلين مبارزات بی خشونت است / جنبش تا اينجا با دو اصل مهندس موسوی يعنی به رسميت شناختن اختلافات بين همه نيروها و تکثرگرايانه کنار همديگر قرار گرفتن برای رسيدن به هدف مشترک پايين کشيدن کودتاچيان و اصل انتخابات آزاد و حاکميت صندوق رأی در مناسبات ميان مردم و حکومت توانسته به بهترين نحو وحدت خود را در تمام بخشها، داخل، خارج، سازمانهای سياسی، گروهها و افراد حفظ کند / سازماندهی جنبش هم بر اساس رهنمود آقای موسوی که شبکه بندی اجتماعی شکل بگيرد، خيلی خود توانسته با اين شبکه بندی و ارتباطاتی که گروههای 3-7 نفره در تمام سطح کشور با هم برقرار کردند، گروههای اجتماعی و سياسی و افراد و سازمانهای مختلف، توانسته غير متمرکز سازمان کار آمدی را درست کند و ديسيپلين مبارزات بی خشونت با افزايش دانش، تجربه و نو آوری دست اندرکاران، تا اينجا توانسته خيلی خوب در هر حرکتی ديسيپلين مبارزات بی خشونت را حفظ کند / برای همين جنبش در يک فاصله 7 ماهه توانسته رشد کيفی، جغرافيايی و طبقاتی بکند / متقابلاً آن چيزی که در دستور کار آقای خامنه ای قرار دارد اينست که به هر سه اينها حمله کنند / برای سازمان غير متمرکز جنبش، سعی کرده اند تا آنجا که ميتوانند دستگير کنند و هرکسی که به نوعی فعال است و کاری ميکند را دستگير کنند و با اين کار ايجاد رعب و وحشت کنند و اميد آقای خامنه ای اينست که با ايجاد رعو و وحشت و با روشهای جنگ روانی، مثلاً زدن عکس بچه ها در مترو در روز عاشورا و اينکه بگويند مردم اينها را شناسايی کنند، در حالی که نه کسی قابل شناسايی است و نه کسی حاضر است برويد به آقايان اطلاعات بدهد / يا از اين خالی بندی هايی که پليس و آقای احمدی مقدم ميکنند که ميگويند ما ايميل کنترل ميکنيم، فعالين بدانند که ما آنها را ميشناسيم و مدارا نميکنيم و .... نشان ميدهد که کاملاً اميدشان بر اينست که فعالين و کادرهای جنبش را که دايماً در حال افزايش هستند، بترسانند و به کناری بنشانند و جنبش را سازمان ناپذير کنند / نکته دوّم در مقابل ديسيپلين مبارزات بی خشونت که جنبش به خوبی حفظ کرده، سعی ميکنند که هم با فرسايش و خسته کردن جنبش، حوصله مردم را سر ببرند، و هم با خشونت ورزی جنبش را به کارهای افراطی بکشانند، حتی با کارهايی که خودشان ميکنند مانند ترور فعالين در جريان مبارزات و آکسيونها و يا بزرگانی مانند شهيد دکتر علی محمدی، بتوانند بلکه فضای جنبش را خشن کنند که اين را هم جنبش خيلی خوب مقابله کرده و توانسته هم از خودش دفاع کند وقتی که مثلاً آنها در عاشورا خشونت ورزی کردند، امّا استراتژی مبارزات بی خشونت را حفظ کرد / امّا در خصوص اختلاف افکنی، سعی آقای خامنه ای اينست که ابتدا در ميان داخل و خارج اختلاف ايجاد کنند، که ميگويد خواص بيايند بگويند که با خارج کاری ندارند و چهارچوب قانون اساسی و ... اين حرفها را دايم تکرار ميکند، و اميدوار است که ميان داخل و خارج اختلاف بياندازند چرا که ميدانند که خارج جايی است که به آن دسترسی ندارند و نميتوانند دستگير کنند و موتورش را از کار بياندازند / بعد بين داخل و داخل اختلاف ايجاد کنند، و جعلياتی که ميگويند آقای خاتمی به خامنه اي نعمه نوشته و يا کسانی با آقای موسوی اختلاف دارند و ... و بعد هم بين خارج و خارج اختلاف بياندازند / به هر حال پاسخ اين دوست ما اينست که کاملاً انگيزه کسانی که ياد آقای خامنه اي ميدهند که اين حرفها را بزند، دقيقاً حرکت روی استراتژی اختلاف افکنی است امّا ما هم در مقابل بايد حواسمان باشد که هرکس به نوعی به ديگری سرگرم بشود و بجای حمله به آقای خامنه اي و رژيمش حمله کند، به ديگری حمله کند، دانسته يا ندانسته به استراتژی خامنه اي کمک ميکند و يا هرکس سازماندهی جنبش را که هر سرباز يک رهبر است و مردم به خوبی دارند خودشان جنبش را حرکت ميدهند به جلو، و امثال آقای موسوی هم ميگويند که دنباله روی مردم هستند، هرکس ادعای بيشتری بکند، کمک به اين ميکند که سازماندهی جنبش به هم بخورد و خواسته يا ناخواسته در خط خامنه اي حرکت ميکند/ به همين دليل بايد همه به هم تذکر بدهيم که چگونه همه باهم، هرکس يک حلقه از زنجير دموکراسی خواهی ملّت ايران است، به اندازه توان داريم حرکت ميکنم و اين مسير تا به امروز جنبش را با قدرت جلو آورده، در فردای ايران هم با حاکميت صندوق رأی هرکس هر وزنی دارد در اجتماع، اگر بخواهد در قدرت نقشی داشته باشد، به اندازه اي که مردم به او رأی بدهند جايی در قدرت خواهد داشت و ميتواند حضور داشته باشد / نکته دوّم، خبر جالبی است که در يک پادگان 01 ارتش، وقتی مسئول عقيدتی سياسی آمده صحبت کرده و آقای موسوی و کرّوبی را آمده با طلحه و زبير مقايسه کند، دو هزار سرباز شروع کرده اند به سرفه کردن، يعنی اعتراض خودشان را برای اينکه جايی تنبيهی هم در ارتش نباشد اينگونه ابراز کرده اند و صحنه خنده آوری درست شده، چرا که اين آقا گفته که دژبان هرکس را که سرفه ميکند بگيرد، تا می آمدند آنها ساکت ميشدند، تا می آمده حرف بزنه دوباره سرفه ميکرده اند و به هر حال اين روشها نشان ميدهد که نميتواند حريف يک ملّت شد حتی در پادگان ارتش / نکته سوّم، صدور حکم اعدام برای دو جوان کرد در دادگاه تجديد نظر و تبديل حکم قبلی از زندان به اعدام است، محمد امين عبداللهی و قادر محمد زاده، که باز هم تاکيد و تاييدی است که برخورد حکومت در کردستان از تمام ايران خشنتر و سختگيرانه تر است و واجب ميکند که ما اعتراضمان را به اعدام اعلام کنيم / همينطور خبر نگران کننده ای که آقای دکتر عليرضا بهشتی در زندان اوين دچار عارضه قلبی و به بهداری اوين منتقل شده است / نکته چهارم، گزارشگران بدون مرز در مطلبی که منتشر کرده اند درخواست کرده اند که حکومت ايران به دليل جنايت عليه بشريت بايد محاکمه بشود / نکته پنجم، بحث سنجش افکار علمی است که تعداد از بچه های متخصص با پرسيدن چند سوال انجام داده اند، سوال اوّلش را ديشب توضيح دادم، امشب از روی نمودار نشان ميدهم، سوالهای بعدی را در شبهای بعدی مطرح ميکنم (نمودار نشان ميدهد) / در پاسخ به اين سوال که "با توجه به وقايع اخير، کدام يک از راه حلهای زير را مناسبتر ميدانيد؟" تنها 8% گفته اند که دولت و حکومت فعلی خوب است و نياز به تغيير نيست، 13% برکناری احمدی نژاد در چهارچوب نظام، 3% آقای احمدی نژاد و خامنه ايرا ميگويند باهم بايد برکنار بشوند، اکثريت 76% مردم خواستار تغيير کل نظام و همه پرسی از مردم برای انتخاب نوع حکومت شده اند / بحث در اين مورد را در روزهای بعد ادامه ميدهيم

برگرفته از : ایران گلوبال