۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

نظر آقای بنی صدر در باره بیانیه آقای موسوی


Kanalsymbol




متن سخنان عباس معیری درسالگرد قتل های زنجیره ای

باسلام خدمت سروران عزیز، خانمها ، آقایان

نهضت ملی ایرانیان وپیروان آزادی اندیشه و قلم ، امسال نیزچون سالهای گذ شته یازدهمین سال خاطره جانگداز قتل دو ایرانی شریف و بزرگوار را که توسط ماموران رژیم اوباش پرورجمهوری اسلامی بخاک و خون کشیده شدند را گرامی میدارد .همچنین یاد روشنفکران وپیشگامان ادب وفرهنگ معاصرایران را نظیرمحمد صفرپوینده،مجید شریف،محمدمختاری وپیروزدوانی راکه هریک بگونه ای ربوده شده وپس ازِاعمال شکنجه های طاقت فرسا جسد بیجانشان را در ویرانه ها یافتند از یاد نمیبرد.مرگ های مشکوک احمد میرعلائی، احمد تفضلی وغفارحسینی را نیزباید دررده همین سری جنایات گذاشت.این عزیزان کارنامه زندگیشان پر است از خدمات ارزنده فرهنگی و خلق آثار ادبی وهنری سرزمینی که همگی مان دوستش داریم. درمسلخ عشق جز نکورا نکشند لاغرصّفتان زشت خورانکشند حال که نام غفارحسینی بمیان آمد بی مناسبت نمیدانم آخرین جمله ای را که از او شنیدم بازگو کنم :چندین سال پیش تصادفا در باغ لوکزامبورگ با وی برخورد کردم، و او گفت که تا چند روزدیگر عازم ایران است و اضافه کرد، فلا نی شاه سابق سالها پیش با کمک مشتی اوباش بسرکردگی حسین طیب،حاج رضائی،شعبان بی مخ و همراهی زنان بد نامی چون ملکه اعتضادی، با تأ یید مراجعی چون آقایان کاشانی وبهبهانی کودتای ٢٨مرداد را براه انداخت و حکومت قانونی دکتر مصدق را سرنگون نمود،اما طولی نکشید که اداره مملکت را به تکنوکرات ها وروشنفکران از فرنگ برگشته سپرد. لکن این بار روشنفکران انقلاب کردند و مجدداقدرت راتحویل مشتی بازاری وروضه خوان و چاقوکش نمودند. دوستان بیش از ٣٠ سال است که یکه تازی گروهی ماجراجو بجان ومال ملتی هفتاد میلیونی ، بنام مذهب ، که خود کوچکترین نشانی از معنویت و روحانیت دروجودشان نیست،ملت ایران را بستوه آورده.بی احترامی به مقدسات ومبانی مذهبی و روی گردان شدن مردم ازدین که روزبروزچه درایران و چه درخارج کشور گسترش مییابد ناشی از رفتارناشایست وبی رحمانه این آقایان در طی ٣٠سال گذشته است که خود را نماینده خداوند برروی زمین معرفی میکنند.این مفتخواران و سرباران جامعه که تا دیروز اکثریتشان در رده مواجب بگیران ودعاگویان ذات اقدس همایونی قرارداشتند، یک شبه ره صدساله رفته ،و بعلت ندانم کاری ها،بی عدالتی ها، فشارواختناق در رژیم سابق ، امروزه برجان و مال ملت ایران مسلط شده اند، بخاطرچند روزدوام بیشتر، ازهیچ جنایتی فرو گذارنیستند. خوشبختانه امروز شاهدیم و می بینیم که نورامیدی در دلهای ما ایرانیان تابیده ونسلی که می بایست به تصوردستاندرکاران رژیم نسل سربراه و مطیعی میشد " یعنی دختران ماشین جوجه کشی و پسران سینه زنان پای منبر" دیدیم که چگونه به خیابانها ریختند وبریش بنیانگذاران این نظام خندیدند. به اعتقاد اینجانب، هواداری ازکسانی که خود را در رأس این جنبش جازده اند یشتراز بغض معاویه است نه ازحُب علی.به اعتقاد اینجانب، هواداری مردم ازسرکردگان این جنبش را نباید بحساب محبوبیت آقایان گذاشت.جوانان ما بهر وسیله ای که باشد میخواهند از شراین نظام جابر وخونریزخلاصی یابند، اگر چه این روزها هستند بوقلمون صفتانی که رنگ عوض کرده ودرغالب مخالفت با جناحی دیگر ازهمین نظام ، ماسک انسانیت وبشردوستی بر چهره زدند.چه خوش گفت حافظ شیراز:صوفی نهاد دام و سرحقه باز کرد بنیاد کاربا فلک حقه بازکردبازی چرخ بشکندش بیضه درکلاه زیرا که عرض شعبده با اهل رازکرد دوستان، این روزها روزهای تاریخ سازاست، می بینیم چگونه ناقوس سقوط نظام جمهوری اسلامی بدست همین جوانان" یعنی نسل بعد از انقلاب " بصدا در آمده ورژیم واپسگرای جمهوری اسلامی روزهای پایانی خود را میگذراند. امروزه نداها و سهراب ها دیگرتن بزورنمیدهند . همه دختران ایران ندا و همه پسران ایران سهرابند . زورگویان ،آدمکشان و چپاولگران اموال عمومی باید تیغ هایشان را غلاف کننند. دوستان گول سردمداران کنونی را نباید خورد و بیجهت خود را فریب ندهیم . این بازیهای جناحی را که فقط در جهتحفظ این نظام واپسگرا صورت میگیرد ، نباید بحساب متحّول شدن آقایان گذاشت . اینان همان هستند که بودند. مشامشانبا بوی خون هموطنان ما خوگرفته . باورشان نکنید .جناب میرحسین موسوی که امروزه سمبل آزادی وطاوس علیین شده اند و برای دلجوئی بدیدار خانواده ندا و سهرابقدم رنجه میفرمایند ، پرونده ای درخشانتر از سایر همپالگی هایشان ندارند . ایشان بمدت هشت سال نخست وزیرو مسئول در برابر قانون بودند . افراد آزادیخواهی نظیرسعید سلطانپورهنرمند تئاتروشکرالله پاک نژاد از قربانیان اوائلحکومت ایشانند . سپس موج اعدامها ابعاد گسترده تری بخود گرفت تا آنجاکه در سال ١٣٦٧شمسی فقط بفاصله دو روزبیش از چهارهزاروپانصد تن ازهمو طنان ما بخاک و خون در میغلطند . آقای موسوی بدیدار کدامیک ازخانواده های مصیبت زده رفتند؟ ایشان مسئول قتل سی هزار انسانند که در دوران نخست وزیری شان اتفاق افتاده . یا رئیس جمهور سابق ، مبتکرگفتگوی تمدن ها که قتل فروهرها و قتل های زنجیره ای در زمان تصدّی ایشان اتفاق افتاد ، چه اقدامی در کشف حقایق این جنایات بعمل آوردند ؟ درصورتیکه همین آقا از لاجوردی جلاد بعنوان شهید یاد میکند .دوستان ، آزادیخواه شدن این آقایان یاد آور ضرب المثل قدیمی " قسم حضرت عباس و دم خروس" است. باورشان نکنید. در پایان لازم می بینم چند کلمه ای هم در مورد دستگیری دوشیزه کلوتیلد رایس ایرانشناس جوان فرانسوی بعرض برسانم : از آنجائی که ایراندوستی از دیدگاه رژیم حاکم از جرائم نا بخشودنی است و این دوشیزه جوان فرانسوی که از کودکی در اثر معاشرت با یک خانواده ایرانی اهل اصفهان شیفته این فرهنگ شده بود ، امروز چوب ایران دوستی اش را میخورد . انجمن رهروان نهضت ملی ایرانیان و پیروان اندیشه و قلم بلافاصله پس از دستگیری اطلاعیه ای دال بر درخواست آزادی ایشان منتشرکرد و بار دیگر مصّرا آزادی این فرانسوی ایراندوست دربند را آرزو می کنیم . اکنون بیاد تمام از دست شدگان راه آزادی یک دقیقه سکوت اعلام میکنم .

پاریس ١٩ د سامبر ٢٠٠٩




خواسته های حداقلی جنبش سبز در بیانیه ی ۵ تن از روشنفکران



شش ماه پیش میلیون ها نفراز مردم ایران به خیابان ها آمدند تا حق پایمال شده خود در انتخابات خیانت آلود را مطالبه کنند و به تحقیر و توهین مستمر ملت توسط حکومت اعتراض نمایند. دستگاه های امنیتی و نظامی به این مطالبات آرام و مسالمت آمیز، با خشونت و قساوت پاسخ دادند و کوشیدند از حضورمردم در فضای عمومی جلوگیری کنند و جنبش سبز را مرتبط با کشورهای بیگانه و سیاست دولت های غربی معرفی کنند. تمامیت طلبان تصور می کردند با سرکوب خونین این قیام قانونی، می توان حرکت اعتراضی مردم را همچون گذشته متوقف کرد، اما به رغم همه محاسبات، آتش آگاهی افروخته تر و آهنگ اصلاحات رساتر شد وجنبش را روز به روز بالنده تر و بارورتر ساخت. درگذشت فقیه عالیقدر آیت الله منتظری که در پنج دهه گذشته، به خصوص شش ماهه اخیراز حقوق اساسی ملت دفاعی جانانه کرده بود و اینک در حساس ترین شرایط آنان را ترک می کرد، چون "رهبر معنوی جنبش" درخشید و جان تازه ای به جنبش بخشید و ظلم هائی که بر او رفته بود زبانه های خشم ملت را در آستانه ماه محرم، ماه حق طلبی و قیام علیه استبداد و ستم، بلندتر کرد. اعتراضات مردم، طبق سنت طولانی تاریخ در فرهنگ تشیع، در روز عاشورا به اوج خود رسید و ملت آگاه با درس گرفتن از پیام حسینی ظلم زمانه را نشانه گرفت. استبداد دینی که مشروعیت خود را با خشونت و کشتار مردم در روز عاشورا پاک از دست داده بود، از ترفندی نخ نما شده برای تحریک احساسات دینی مردم استفاده کرد و به کمک صدا و سیمای دولتی و بسیج همه نیروهای تحت فرمان کوشید صحنه قیام را وارونه کرده جنبش سبز را متهم به توهین به مقدسات و انکار اعتقادات دینی نماید و با آماج حمله قرار دادن رهبران و چهره های شاخص جنبش سبز و دستگیری احتمالی آنان، این حرکت را به گمان خود به کلی خاموش سازد. پوشیده نیست که بخشهای ا فراطی حاکمیت ایران به این دلیل به خونریزی و خشونت متوسل می شوند که خود را فاقد پایگاه وسیع اجتماعی و آینده امن می دانند. آنها می خواهند رویارویی نهایی و"روز واقعه "را تسریع کنند تا هم نیروهای مردد درون حاکمیت را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند، هم نیروی عظیم مردمی و خواستاران دموکراسی و حقوق مدنی و سیاسی را به شورشیانی خشونت ورز تقلیل دهند . عملکرد این رژیم، اقشار بسیار متنوعی از جوانان، زنان، گروه های قومی و مذهبی، روشنفکران، روحانیون، دانشگاهیان، کارگران و فعالان سیاسی را به شدت آزرده کرده است. گفتمان "توطئه دشمن" که ولیّ جائر در طول 20 سال گذشته ترویج و از طریق آن دشمن سازی و ایجاد تفرقه میان ملت می کند (مثل: مطبوعات پایگاه دشمن اند، روشنفکران مزدوران دشمن اند، جنبش سبز توطئه رنگی دشمنان برای براندازی است)، بخش عظیمی از ملت را به جبهه ی دشمن تبدیل کرده که سازمان های سرکوب باید تکلیف آنان را یکسره کنند. کینه و نفرتی که در سی سال گذشته در سطوح مختلف جامعه انباشته شده، بسیار عمیق و ریشه دار است. این نارضایتی ژرف توان تخریبی عظیمی دارد که در صورت فوران، موج گسترده ای از خشونت را در سطوح مختلف جامعه ایران دامن خواهد زد. افراطیون حاکم بر دستگاه های سرکوب، تعلق خاطری به ایران ندارند و نگران ریخته شدن خون هزاران ایرانی هم نیستند. آن ها به اقلیت بسیار محدودی ازجامعه ی ایران اتکا دارند و تنها ضامن بقای شان اسلحه، شکنجه و ارعاب مردم است. تخصص آن ها خشونت است و خشونت را به مهمترین ابزار نزاع های سیاسی تبدیل کرده اند. خشم وخشونتی که امروز شاهد آنیم، اگر به زبان اصلی سیاست در ایران تبدیل شود، عقلانیت و دموکراسی و تحقق آزادی های مدنی و سیاسی را به حاشیه خواهد راند. زمامداران خودکامه البته کوشش میکنند خشونت را به تظاهرات مسالمت آمیز و پرشکوه میلیون ها ایرانی آزادیخواه تزریق کنند تا چهره دموکراتیک جنبش مخدوش شود، ولی ملت نباید فریب خورده و وارد بازی سازمان های نظامی امنیتی شود. جنبش سبز ایران در لحظه ی حساس کنونی به طرح مطالبات مشخص و مقدور، طولانی کردن فرآیند اعتراض و جلب مشارکت گسترده اقشار متنوع جامعه در تعیین سرنوشت خود نیاز دارد. این جنبش به عنوان جریانی که نگران آینده ی کشور و سرنوشت آن است ، باید برتری اخلاقی خود را بر زورگویان و شکنجه گران، همان طور که تاکنون نشان داده، ادامه دهد. در این شرایط وظیفه ی مردم آگاه، جوانان فداکار و نیروهای سیاسی، ترسیم مسیر آینده ی جنبش و تدوین خواست های مشخص سیاسی است تا مدارا و مسالمت را جایگزین خشونت تحمیل شده از سوی سرکوبگران کند. هموطنان گرامی، جنبش سبز ایران مدافع تمامیت ارضی ایران، مخالف حمله ی نظامی به کشور، مخالف دخالت بیگانگان در تعیین سرنوشت مردم ایران و نگران تحریمهای اقتصادی زیانمند به حال ملت ایران است. این جنبش، مسالمت آمیز و ضد خشونت است. نزاع جنبش با اقتدارگرایان، نزاع بر سر رعایت حقوق بشر و گردن نهادن به خواست های دموکراتیک مردم، تحقق جامعه مدنی، مدارا دینی، به رسمیت شناختن تکثر و تنوع در فضای سیاسی کشور و بالاخره نفی ولایت جائر است. ما به عنوان بخش کوچکی از جنبش سبز سراسری مردم ایران بر این باوریم که در مرحله ی کنونی مهمترین مطالبات جنبش را می توان به قرار زیر اعلام و بر مبنای آن تحرک آینده ی جنبش و مناسبات آن با حاکمیت را تنظیم کرد. بخشی از این خواسته ها را آقای میر حسین موسوی در بیانیه هفدهم خود آورده است که با توجه به تنگناهای سیاسی داخل کشور جنبه حد اقلی دارد. ما ضمن حمایت کامل از مواضع رهبران جنبش در داخل کشور (موسوی، کروبی و خاتمی) روایت خود را از خواسته های بهینه جنبش سبز مردم ایران در این مرحله به شرح ذیل اعلام می کنیم:

1 - استعفای آقای محمود احمدی نژاد و برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری تحت نظارت نهادهای بی طرف، لغو نظارت استصوابی، تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات با شرکت نمایندگان مخالفان و معترضان به منظور تدوین ضوابط برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه.
2 - آزادی کلیه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بررسی شکایات موارد مربوط به آزار، شکنجه و کشتار معترضان در ماه های اخیر در دادگاه های علنی با حضور هیأت منصفه و برخورداری از وکیل غیر تحمیلی؛ و جبران خسارات وارده به قربانیان سرکوب های اخیر و خانواده ی آنان. 3
- آزادی کلیه رسانه ها اعم از مطبوعات و رسانه های صوتی تصویری و مجازی، رفع سانسور و توقیف از کلیه ی نشریات توقیف شده، گسترش کانالهای تلویزیونی غیردولتی و ماهواره ای، رفع فیلترینگ از اینترنت، امکان دسترسی آسان به رسانه های فوق الذکر، تصفیه رادیو وتلویزیون از دروغ پردازان و تشنج آفرینان.
4 - به رسمیت شناختن حق فعالیت قانونی احزاب سیاسی، جنبش دانشجوئی و زنان،NGO ها و نهادهای مدنی، اتحادیه های مستقل کارگران و کارمندان، و حق تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز مطابق اصل 27 قانون اساسی.
5 - استقلال دانشگاهها، سپردن امور دانشگاهها به شیوه دموکراتیک به دست دانشگاهیان، خروج نیروهای نظامی و شبه نظامی از دانشگاه ها و انحلال شورای غیرقانونی عالی انقلاب فرهنگی.
6 - محاکمه عاجل شکنجه گران، قاتلان، آمران و عاملان جنایات گذشته بویژه چند ماه اخیر.
7 - استقلال قوه قضائیه از طریق انتخابی کردن ریاست آن، انحلال دادگاههای ویژه غیرقانونی، تصفیه قوه قضائیه از قضات ناعادل و گوش بفرمان، برحذرداشتن مقامات قضائی از ایراد خطابه های سیاسی و اجرای منویات مقامات مافوق (دادگاههای فرمایشی) بجای اجرای بیطرفانه و عادلانه قانون.
8 - خروج نیروهای نظامی انتظامی امنیتی از قلمرو سیاست و اقتصاد و فرهنگ، و اکتفا به وظایف حرفه ای.
9 - رعایت استقلال اقتصادی و سیاسی حوزه های علمیه و دولتی نشدن روحانیت. استخدام نکردن تریبون نمازهای جمعه برای صدور احکام خلاف شرع و قانون (از قبیل محارب، مفسد فی الارض، مرتد و باغی). 10
انتخابی کردن، نقدپذیر و پاسخگو کردن همه متصدیان رده اول کشور ومحدود کردن دوره تصدی آنان. نپذیرفتن این خواستهای بهینه جنبش سبز، و افزودن سرکوب و ارعاب نه تنها ما را از بحران عبور نخواهد داد، بلکه ایران را در بحران عمیق تری فرو خواهد برد، و تبعات سهمگینی از پی خواهد آورد، که مسئولیتش با "صاحب ولایت مطلقه" است.

سیزدهم دی ماه 1388، سوم ژانویه 2010

عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، اکبر گنجی، محسن کدیور، سید عطاء الله مهاجرانی

عبدی هزارخانی

رژیم حتا ظرفیت پذیرش عقب نشینی موسوی را هم ندارد



میر حسین موسوی در آخرین اطلاعیه خود پس از عاشورا راه حل خود را در پنج ماده مطرح کرد. وی با سلب مسئولیت از خود، کروبی و خاتمی در دادن فراخوان برای تاسوعا و عاشورا و با لگد زدن به مجاهدین، برای کند کردن روند دستگیری خود و حمله قریب الوقوع جناح رقیب تدبیر اندیشید.

اما در میان بندهای پیشنهادی آقای موسوی، بدون شک نخستین آنان سخنی تازه و نشانی از تغییر مسیر وی دارد. صحبت از پاسخگو بودن دولت در قبال مجلس و مردم حرفی نبود که آقای موسوی در اطلاعیه های قبلی خود سخنی از آن به میان آورده باشد. دیگر صحبت از غیر قانونی بودن دولت احمد نژاد و رای من را پس بده نیست. آقای موسوی همچنین در پیشنهادات پنج ماده ای خود از آزادی زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات و آزادی احزاب بر طبق اصل 27 قانون اساسی سخن به میان آورد. البته آقای موسوی برای نشان دادن حسن نیت خود برای ارائه پیشنهادات خود، این گزینه را نیز در اختیار خامنه ای و احمدی نژاد قرار داد که احتیاجی نیست همه این موارد با هم آغاز شوند.

در مجموع صحنه سیاسی پس از قیام عاشورا را می توان بدینگونه خلاصه کرد:

1- قیام آزادیخواهانه مردم تهران و دیگر شهرهای ایران در عاشورا بسیاری از طرف حسابها را به شدت به وحشت انداخت. شدت و شوک ناشی از این قیام و بخصوص عکس العمل تدافعی و ابتکارات مردمی آنچنان سرگیجه ای به نیروهای رژیم از راس تا ذیل وارد ساخت که بدون شک صحنه سیاسی از این پس به گونه ای دیگر رقم خواهد خورد.

2- رژیم حتی ذره ای ظرفیت پذیرش عقب نشینی موسوی را ندارد. نامه محسن رضایی که با اشاره به عقب نشینی موسوی از سوی برخی از جناجهای تندروی رژیم به عنوان ابتکاری برای برون رفت از بحران طرح شده بود، با هجمه مجموعه جناج حاکم به شکست انجامید. هرگونه حرکت به سوی مصالحه به هر میزان توسط خامنه ای- احمدی نژاد، خواستها و مطالبات 30 ساله مردم را به سطح آورده و در نهایت مجموعه رژیم را جارو خواهد کرد.

3- رژیم به سوی سرکوب و کشتار بیشتر روی خواهد آورد. افزایش سرکوب و شکنجه و کشتار یک انتخاب برای سران رژیم نیست. مجموعه جناح حاکم در چنان شرایطی قرار گرفته است که بدون یک اقدام عاجل، قیامهایی از نوع عاشورا در ابعاد بزرگتر بر سرش فرود خواهد آمد. گرچه وارد شدن به مرحله جدید سرکوب، در نهایت دردی از رژیم دوا نخواهد کرد، اما این تنها راه باقی مانده برای خامنه ای و سپاه است.

4- اطلاعیه 17 آقای موسوی، رهبران خودخوانده جنبش سبز در خارج کشور را به سختی در تنگنا قرار داده است، آنچنانکه برخی از آنان مجبور به تصحیح و تفسیر اولین ماده پیشنهادی آقای موسوی شده اند و برخی دیگر در اطلاعیه های جمعی به ناچار برای جبران مافات مواد دیگری را در بیانیه های خود می گنجانند.

در کلیت، روند اوضاع سیاسی بسوی مرزبندی درست چه در داخل و چه در خارج از کشور بدون آنکه لطمه ای به حضور نیروهای مردمی در صحنه عمل مبارزاتی وارد شود، به پیش می رود و هر چه بیشتر شتاب می گیرد. بدون شک 22 بهمن آزمایش بزرگی برای ایران و ایرانی خواهد بود.

14 دی 1388

برگرفته از : سایت ایران گلوبالhttp://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-55983







بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما

همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.

برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.

مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.

گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟

اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .

بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خس و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟

آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر، بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که ” بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم”. بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.

بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .

من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.

بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از این رو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.

ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالی که ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .

ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که به ما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .

اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن به این گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .

بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :

۱- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .

۲- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .

۳- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .

۴- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟

۵- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل ۲۷ قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .

به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود .

میرحسین موسوی