خیلی خوب خواهد شد هر مورد تازه ایی که در این جا گفته می شود به فراز های توخالی در همان مورد مبدل نشود. توجه کنید هدف ازوحدت، تشکیل دولت و دیگر مطالب از این قبیل اهداف سرخود و برای خود نیست. همه این ها به خاطر این است که انسان ایرانی در طول عمر کوتاه اش با سعادت و با ارج انسانی زندگی کند.
والا نه وحدت و نه تشکیل دولت .. هیچیک یک هدف در خود نیستند. در راه سعادت ما انسان ها وسیله اند. و چون در این قسمت از مباحث پیرامون دولت به جریان مخالف نظر داشتیم، در این مکان باید از خود بپرسیم پایه دولت ارتجاع در ایران اگر اتحاد مرتجعین باهم، اگر بر پایه این دولت ، ضدیت این نیروها با پیشرفت، رفاه عمومی و آزادی و مردم سالاری و دیگر منشورهای لیبرال دموکراسی و عصر نو نیست پس در چیست؟ نه می پرسم پس درچیست؟
در این رابطه بایستی یک نکته را مد نظر داشت تا سوء تفاهیم بعدی پیشگیری شود.
نباید از نظر دور داشت میان تشکیل دولت و تظاهر یک وحدت اجتماعی و سیاسی از یکسو و از سوی دیگر فرم ارائه این دولت فرق وجود دارد.
وحدت اجتماعی و سیاسی و تشکیل دولت چنان مقولات ارگانیک و به هم تنیده اند که در گذشته دولت و جامعه را مقولات قابل تفکیک باهم نبودند. در این گذشته وقتی از دولت می گفتند منظور جامعه بود و وقتی از جامعه می گفتند همان دولت بود یعنی چنین مقولات دولتی و اجتماعی باهم تنیده بود.
به مفهوم قدیم اگر حرکت کنیم تشکیل دولت در واقع یعنی تشکیل جامعه، یعنی تشکیل یک اتحاد اجتماعی و به مفهوم امروزی و جدید یعنی ابراز یک اتحاد و قوای اجتماعی و تاریخی است.
شما این اتحاد اجتماعی، یا ابراز چنین قوای اجتماعی و تاریخی، دولت به چنین مفهومی را می توانید در همین جمهوری اسلامی ایران مشاهده و ادراک کنید. در همین رابطه برعکس هر وقت که سخن از فروپاشی این اتحاد اجتماعی است در واقع سخن از فروپاشی همین دولت است والا در سطح فرم این که این دولت - دولت جمهوری اسلامی - به شکل ولایت فقیه، حاکمیت مطلقه فقیه و.. می باشد، این ها تنها فرم و شکل این دولت می باشند. اما مفهوم و معنای اجتماعی این دولت نیستند
ادامه دارد..
والا نه وحدت و نه تشکیل دولت .. هیچیک یک هدف در خود نیستند. در راه سعادت ما انسان ها وسیله اند. و چون در این قسمت از مباحث پیرامون دولت به جریان مخالف نظر داشتیم، در این مکان باید از خود بپرسیم پایه دولت ارتجاع در ایران اگر اتحاد مرتجعین باهم، اگر بر پایه این دولت ، ضدیت این نیروها با پیشرفت، رفاه عمومی و آزادی و مردم سالاری و دیگر منشورهای لیبرال دموکراسی و عصر نو نیست پس در چیست؟ نه می پرسم پس درچیست؟
در این رابطه بایستی یک نکته را مد نظر داشت تا سوء تفاهیم بعدی پیشگیری شود.
نباید از نظر دور داشت میان تشکیل دولت و تظاهر یک وحدت اجتماعی و سیاسی از یکسو و از سوی دیگر فرم ارائه این دولت فرق وجود دارد.
وحدت اجتماعی و سیاسی و تشکیل دولت چنان مقولات ارگانیک و به هم تنیده اند که در گذشته دولت و جامعه را مقولات قابل تفکیک باهم نبودند. در این گذشته وقتی از دولت می گفتند منظور جامعه بود و وقتی از جامعه می گفتند همان دولت بود یعنی چنین مقولات دولتی و اجتماعی باهم تنیده بود.
به مفهوم قدیم اگر حرکت کنیم تشکیل دولت در واقع یعنی تشکیل جامعه، یعنی تشکیل یک اتحاد اجتماعی و به مفهوم امروزی و جدید یعنی ابراز یک اتحاد و قوای اجتماعی و تاریخی است.
شما این اتحاد اجتماعی، یا ابراز چنین قوای اجتماعی و تاریخی، دولت به چنین مفهومی را می توانید در همین جمهوری اسلامی ایران مشاهده و ادراک کنید. در همین رابطه برعکس هر وقت که سخن از فروپاشی این اتحاد اجتماعی است در واقع سخن از فروپاشی همین دولت است والا در سطح فرم این که این دولت - دولت جمهوری اسلامی - به شکل ولایت فقیه، حاکمیت مطلقه فقیه و.. می باشد، این ها تنها فرم و شکل این دولت می باشند. اما مفهوم و معنای اجتماعی این دولت نیستند
ادامه دارد..