این مردمان با خانواده شان در مجموع با همه جوانب و حواشی شان، ایران امروز و ایران فردا را تشکیل می دهند. این ایران با همه تضاد کار و سرمایه درونی آن در تناسب قرار دارد با سطح جدید و مدرنی از اقثصاد کشور که عملا قابل رشد و نمو و عملا قابل دست یابی می باشد.
سکان دار و پایه های جمهوری، آزادی، دمکراسی وسیع ، استقلال و حاکمیت ایرانی و حقوق جهانی بشر در کشور ما همین مردم هستند.
این مردمان باید برغم همه اختلافات اجتماعی درونی با هم بر پایه پرنسیب های در فوق گفته شده از جمهوری ، آزادی و.... با هم متحد شود و نظام جدید سیاسی را بر پایه هستی بالنده اجتماعی خود استوار سازند.
این مردم باید مصمم شوند ، به خود نظم بدهند، از اختلافات درونی نهراساند، بازیچه دست مرتجعین نشوند، فریب سلطه جوبان خارجی را نخورند، دیگر مردمان ایران را به اراده و عزم راسخ خود برای اداره و رهبری کشور قانع سازند و....
بنابراین در این جا مخاطب سخنان من هم همین مردم هستند.
هیچ شکی نیست که نظر به تضا اجتماعی درونی در "اردوگاه تحول اجتماعی بسوی مدرنیته" اختلاف در روشها و تاکتیک ها وجود دارد.
اما این اختلافات هر قدر عظیم نباید باعث فروپاشی وحدت مدرنیته برای استقرار نظم جدید در کشور گردد.
ما باید این مسئله را از مسلمات تلقی کنیم که نظم جدید در خود از تضاد اجتماعی برخوردار خواهد بود و این شکاف اجتماعی در تمام طول حیات نظم نوین آنرا رها نخواهد کرد.
اما در همه حالات و در تمامی مشکلات کشوری مهم تر از مشاهده خود این تضاد چگونگی برخورد با آن و نحوه مهار و کنترل آن در طول تمام پروسه ایی است که این نظام نوین در حال پیاده کردن و انکشاف خوددر عرصه داخلی و در عرصه جهانی است.
از این رو شایسته است توجه ما در تمامی طول انکشاف فرآیند نظام نوین و مرحله لیبرال دمکراتیک تکامل اجتماعی و بهینه سازی تواندمندی های کشور معطوف بر عرصه و زمینه های داخلی و خارجی باشد.
ما باید نظر خود را به محیط و شرایطی که نظم نوین خود را در آن انکشاف می دهد متوجه کنیم و موانع داخلی و خارجی را جدی بگیریم و به همین علت هم به یکدیگر برای هزینه های پرداختی برای اتحاد و زحماتی که در این راه کشیده می شود امتیازات لازم را اعطاء کنیم.
در همین راستاست که باید بار نظام را مشترکا بر دوش بکشیم و تقسیم اجتماعی کشور نباید باعث گردد که وظایفی را که تاریخ مشترکا بر دوش همه ما نهاده به یکدیگر حواله دهیم.
در این راه باید سرمایه داران کارگران متحد خود را و کارگران سرمایه داران متحد خود را برغم تضاد اجتماعی موجود درک کنند
معنای دمکراسی وسیع عبارت است از مشارکت کارگران و سرمایه داران با هم در اداره امور کشور بر اساس انتخابات آزاد. لذا این انتخابات آزاد است که تعیین میکند که نظام کشور در هر دوره انتخاباتی با کدام روش اجتماعی - کارگری و یا بورژوایی اداره شود.
فراموش نباید کرد در تمام دورانی که نظام لیبرال دمکراتیک در حال انکشاف خود است صرف نظر از شکل آن- کارگری و یا سرمایه داری - در اصل و اساس تنها یک تاریخ و یک مرحله تکاملی است که به دو شکل در جریان است و ایندو شکل در اصل یکی می باشند و از هم جدایی ناپذیرند.
معنای دمکراسی وسیع این است که نظام رهبری - حکومتی - که انتخاباتی و پارلمانی است از پیش به رهبری و حکومت هیچ گروه اجتماعی تعیین نشود. به این اعتبار باید به مطالبه رهبری اتقلاب لیبرال دمکراتیک به رهبری این و یا آن گروه اجتماعی پایان داد.
باید دانست که مفهوم انقلاب لیبرال دمکراتیک نه آن است که لیبرالیسم از دولت لیبرال - سرمایه دار برای سرمایه داران فرموله می کند و کارگران از آن بیزارند و نه آن گونه که سوسیالیستها در ذهن خودمی پرورانند و سرمایه داران از آن متتفرند...
ادامه دارد...