بنابر این با توجه به مقطع کنونی تحول کشور ما دارای دو اردوگاه اصلی هستیم:
1- اردوگاه ارتجاع
2- اردوگاه مدرنیته و پیشرفت و انفلاب و تحول و توسعه
این که اردوگاه ارتجاع در پس اسلام وشیعه و یا در پس اسلام ستیزی و... پنهان شده است این ها همه بهانه هستند. این که این ها بر این اساس خود را مذهبی می خوانند به سند حوادث کشور می دانیم این ها همه بهانه ایی بیش نیستند و این ها همه حرفند.
پس بر پایه این دو حرف ها تقسیم اردوگاه واقعی فوق به دو دو اردوگاه زیر یعنی
1- مذهبی
2- ملی
بی اساس و ابداعی بیش نیست. لاکن بازاز روی همین نقاب هایی که این نیروهای اجتماعی به نام ملی و یا مذهبی و یا ملی - مذهبی بر چهره دارند می توان آنها را شناسایی کرد.
همان گونه که می دانید مرتجعین در کشور ما از یک چند دهه به این طرف خود را مذهبی و یا مکتبی خواندند و به این نحو اصطلاح ارتجاع مذهبی شکل گرفت که برخی هم با وارونه کردن عبارت ارتجاع مذهبی به مذهب ارتجاعی سعی نمودن مانند دیگر موارد به مزاح با تاریخ بپردازند.
از دیگر سو نیروهی ترقی خواه بودند که خود را ملی خواندند و از حاکمیت ملی پیروی نمودند. این اطلاق ملی بیشتر به بورژوازی لیبرال و لذا لیبرال ها تعلق د اشت و همه نیروهای ترقی خواه را در بر نمی گرفت. ولی به هرصورت بورژوازی ملی ایران در عین حال بورژوازی لیبرال و یا برعکس خوانده می شد.
در این میان اما نیروهایی وجود داشتند که نه از مرتجعین مذهبی بودند - مذهبیون و مکتبیون - و نه از ملیون و لیبرال ها، بل که مانند پلی میان ایندو عمل می کردند و به این ترتیب یک پایه شان در زمین ارتجاع جا گرفته بود و پایه دیگرشان در حیطه ترقی خواهان و لیبرال ها نشانده شده بود.
این ملی - مذهبی ها که به این شکل هم خصیصه های ارتجاعی برخورداربودند و با آن ها نرد عشق بازی می کردند وهم دارای وجه ملی و ترقی خواهی بودند و با لیبرال ها نشست و برخاست داشتند نظر به هویت دو زیستی شان میان دو اردوگاه نامیرده در فوق یعنی ارتجاع و ترقی خواهی در گشت و گذار می شدند
نباید فراموش کرد در کشور در حال گذار و تحولی از سنت به مدرنیته وجود نیروهای دوزیستی امری طبیعی است. بخصوص در کشور هایی که امر گذار طولانی و به یک خصیصه دائمی مبدل گشته بیش از همه این نیروهای دو زیستی هستند که با هویت و قوت گرفتن بیش از سایر نیروهای اجتماعی مطرح می باشند.
حال زمانی که جمهوری اسلامی به عنوان واکنشی در برابر مدرنیته داخلی پاگرفت این نیروهای میانی ملی - مذهبی بودند که قدم های اولیه را درجهت استقرار جمهوری اسلامی بر داشتند. گرچه تصور این نیروهای میانی از نظام جمهوری اسلامی فعلی نبود اما نظر به ناپیگیری و التقاطی که این نیروها از آن برخوردارند عملا مورد بهره برداری ارتجاع قرار گرفتند.
اما در مرور زمان همان گونه که می دانیم بخشی از اردوگاه ارتجاع که بیشتر از بخش مدنی -سنتی آن است در مقابل استبداد درونی موضع بندی نمود.
این بخش که از جمهوری خواهان قدیمی و شهری می باشند از دیر باز در کشور وجود داشتند و در واقع این ها در مقابل اشراف و استبداد سیاه روحانیت از پایگاه های جمهوریت و آزادی خواهی و مبارزه با خودسری محسوب می شدند
این جمهوری خواهان بعد ها در عصر اصلاحات شتابان شاهی بسوی مدرنیته با تبانی با مستبدین روحانی نظام جمهوری و از سوی دیگر حکومت اسلامی و روحانی را بوجود آوردند که روی هم رفته جمهوری اسلامی خوانده میشود.
در واقع این جمهوری اسلامی که ترکیبی از یک جمهوری سنتی و قرون وسطایی و تجاری - از نوع ونیزی در ایتالیا در قرون وسطی - از یکسو و از سوی دیگر یک استبداد روحانی نظیر واتیکان رم در همان عصر می باشد در انظار عمومی نه یک حکومت استبدادی است و نه یک جمهوری. بل که ترکیبی دو زیستی است که بسیاری آنرا از این رو محصول ملی - مذهبی می خوانند.
اما در این جا میان دو زیستی بودن جمهوری اسلامی و دو زیستی بودن ملی - مذهبی ها تفاوتی وجود دارد. دو زیستی بودن ملی - مذهبی میان دو هستی تاریخا مختلف اجتماعی است اما دو زیستی جمهوری اسلامی دو زیستی میان دو هستی تاریخا مختلف اجتماعی نیست بل که اختلاف میان مدنیت و سرمایه داری سنتی و بازاری از یکسو وازسوی دیگر حاکمیت دینی و اشرافی و مکتبی و غیر سکولار می باشد که چنان که گفتیم در قرون وسطی حتی دارای بار مبارزاتی بیش از این بوده است.
در قرون وسطی جمهوری خواهان بازاری و سرمایه داری سوداگر همین تخالف را با اشرافیت استبدادی و روحانیت حاکم داشتند که اکنون اصلاح طبان در درون حکومت برای تقویت جمهوری با مستبدین دارند. و از این بابت این مبارزه پدیده نوظهوری نیست با این تفاوت که در جمهوری اسلامی نظر به حاکمیت این جمهوری خواهان مبارزه کهن در جهارچوب نظام و در جهت اصلاح آن صورت پذیر می گردد...
این مسئله که در این جا به این نحو اشاره شد دست به دست موضوع میانه روی روبه توسعه ایی می دهد که نظر به کاهش بار رادیکالیزاسیون جامعه سنتی که قبلا به آن اشاره شد موضوع اصلاح طبان حکومتی را مطرح می کند که به عنوان بخش سکولار و مدنی نظام بیش از پیش به نیروهای ملی - مذهبی نزدیک می شوند.....
ادامه دارد...