۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه

فرق میان حرکت لیبرال دمکراتیک و حرکت شبه لیبرال و شبه دمکراتیک -1


 در مورد اصلاح نظام جمهوری اسلامی - حرکت 2 خرداد-  وحرکتی که برای آن وجود دارد من به این نظرم که اصلاح نظام سیاسی کشور را باید از اصلاح جمهوری اسلامی جدا ساخت.

برای منظور اصلاح نظام سیاسی کشور باید از اهداف اصلاح جمهوری اسلامی دست برداشت.

 اصلاح جمهوری اسلامی مانند اصلاح طویله اوژیاس است و هرگز پاک و پاکیزه  نخواهد شد. ما اگر در این رابطه به این نکته که انصراف از اصلاح جمهوری اسلامی از بابت اصلاح نظام سیاسی کشور الزامی است توجه مان را مبذول داریم آنگاه بیش از پیش به نیات انصراف از اصلاح جمهوری اسلامی ایران پی خواهیم برد. 

آنگاه بیش از پیش بر ما روشن می شود که حرکتی که در پی اصلاح امور کشور است، نهضتی است که در پی ارائه یک محتوای و معنای جدید و نوین به هستی کشور در زمینه های گونانگون آن می باشد. پس برای این منظور بایستی در هر زمینه ایی به موانع موجود در سر راه اصلاح امور کشور توجه خویش را معطوف کرد.

 در زمینه سیاسی از نظر من وجود جمهوری اسلامی ایران است که از موانع اصلی در سر راه اصلاح سیاسی و اداری کشور می باشد.

 در مورد جدا سازی دو اصلاح رژیم و اصلاح نهاد سیاسی کشور از یکدیگر یک پشتوانه تئوریک هم وجود دارد که بی مورد نیست به آن اشاره کنیم.

 نهاد های سیاسی کشور بر حکومت ها و نظام هایی که هرباره آن را در اشغال خود در میآورند مقدمند. این رابطه مانند میان سن تئاتر و هرباره برنامه هایی است که بروی آن بروی صحنه آورده میشوند. بر پایه این نمونه تئاتری که از گروه تئاتر رژیم جمهوری اسلامی به کارگردانی و صحنه گردانی آخوندها بر روی سن تئاتر سیاسی کشور آورده شده از مزخرف ترین گروه تئاتری است که در کشور لنگه ندارد.

 نظر بر این رابطه  ایرانیان پیرو اصلاح نهاد سیاسی کشور در پی نابودی نفس نهاد سیاسی در کشور نیستند بل که در پی برپایی نظام عالی تریند که بر  سن سیاست کشور به مرحله اجرا گذاشته می شود و چنین اصلاح نهاد سیاسی کشور ممکن نیست مگر با بیرون راندن گروهی که در حال حاضر نهاد سیاسی کشور را در دست خود قبضه کرده اند.

 از یک جهت دیگر نیز به این گروه تئاتری که رژیم جمهوری اسلامی نامیده میشود نهاد اجرایی و اداری کشور را در دست خود قبضه کرذه است انتقاد وارد است و آن این که این گروه با نمایش های رو حوضی خود که از مبتذل ترین نمایش ها که قابل مقایسه با محرکه گیری های خیابانی در بر سن سیاسی کشور که با نهادهایی از قبیل مجلس ، نهاد ریاست جمهوری، وجود قانون اساسی، ناظرین بر اجرای قانون اساسی و... برای یک اجرا و اداره مدرن کشور سازماندهی شده است عملا در پی مضحکه کردن کل تشکیلاتی است که نهاد سیاسی برای عرضه کردن در عصر مدرنیته دارد.


 از دیگر پشتوانه های تئوریک رویه اصلاحات این است حرکتی که از امر اصلاحات کشور در زمینه های گوناگون جان و مایه می گیرد حرکتی است که در هر زمینه از بطن همان زمینه و بر پایه نیاز های اصلاحی، تحولی و ... همان زمینه برآمد می کند.

 بر این پایه چنین حرکتی در سطح جهانی و داخلی حرکتی درونی بوده و حرکتی است که از هیچ مکتبی مایه نمی گیرد. چنین حرکتی از این رو در پی پیاده کردن و پراکتیزه کرده هیچ تئوری نیست.

 در عوض چنین حرکتی به جای این که مکتبی باشد حرکت مطالباتی و حرکتی است که از جانب بخشی از مردم برای اصلاح امور و برچیدن بساط رسوم و نظامات بر افتاده و برپایی نظام تاریخا نو براه می افتد.

 بر این پایه آنچه ما حرکت آزادی خواهانه و مردم سالاری در ایران می خوانیم یک حرکت مطالباتی و درونی مردم ایران برای اصلاح کشور و انتظام و سازمان دادن خود در زمینه های گوناگون می باشد. 

این مردم آزادی خواه و دمکرات که در این جا مطرح هستند ایرانیان ترقی خواهی هستند که تحول اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را مطالبه می کنند. این ها آندسته از ایرانیان هستند که خواهان نظم و انتظام نوین در نهادهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور می باشند.


 از این رو در این جا جای دارد که قدری پیرامون فرق موجود میان حرکت اصلاحات مردمی و حرکت اصلاحاتی که در نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد مکث کنیم. 

حرکت اصلاحاتی که در نظام جمهوری اسلامی جریان دارد - من بعد به اختصار حرکت اصلاحات حکومتی - در پی اصلاح سیرکی است که در نهاد سیاسی کشور برپاست. در حالی که حرکت اصلاحات مردمی به منظور تعالی خانه سیاست کشور در پی جاروب کردن این سیرک از این مکان اداری می باشد.

 برای پی بردن به رابطه میان این دو حرکت باید به این نکته توجه داشت که حرکت اصلاحاتی که در خود سیرک جمهوری اسلامی در جریان است از یکسو و با حرکتی که به منظور اصلاح نهادسیاسی کشور در پی برجیدن تیرک و دکل خیمه های این سیرک که جمهوری اسلامی نام دارد، می باشد از سوی دیگر ، فرق وجود دارد.


 این فرق میان حرکت لیبرال دمکراتیک و حرکت شبه لیبرال و شبه دمکراتیک آنگاه بیشتر برملاء خواهد شد که ما به کل حرکت اصلاحات مردمی به دور از زاویه ایی که سنتی چپ به آن می نگرد به آن نظر افکنیم/.

 از نظر سنتی چپ - صرف نظر از طیف آن - حرکت اصلاحات حکومتی یک حرکت شبه لیبرال دمکراتیک نبوده بل که خود حرکت لیبرال دمکراتیک محسوب میشود.

 همان گونه که می دانیم این چپ این حرکت اصلاح حکومتی را از این رو رد می کند نه این که آن یک حرکت شبه لیبرالی و شبه دمکراتیک می باشد بل که از این رو چون آن یک حرکت لیبرال دمکراتیک واقعی است.

 در این جا این چپ به دو بخش تقسیم می شود بخشی حرکت اصلاح حکومتی را چون یک حرکت لیبرالی می داند و دیگری چون آنرا یک حرکت بورژوا - دمکراتیک قلمداد می کند، به رد آن می پردازد. چپ اول خود داعیه دمکراتیک بودن را دارد و چپ دوم مدعی آزادی خواهی است.

ادامه دارد...