۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

جنبش سبز، ائتلاف اصلاح طلبان و اصول گرایان میانه رو است

دکتر علی شکوری راد
کلمه: مهراوه خوارزمی- با دکتر علی شکوری راد نه از جایگاه حزبی یک عضو شورای مرکزی حزب مشارکت بلکه به عنوان یک اصلاح طلب به گفتگو نشستیم و البته پلمب دفتر حزب، ما را به گفت وگویی در اتاق کار وی در بیمارستان سینا کشاند. با شکوری راد درباره موضع گیری های اخیر مثلث کروبی، خاتمی و موسوی و تاثیرات آن بر فضای سیاسی کشور و نیز طیف بندی های تازه یی که در جناح اصولگرا به وجود آمده است، صحبت کردیم.


-به اعتقاد بسیاری وضعیت جدید جریان های سیاسی در حال حاضر با سال های قبل تفاوت چشمگیری یافته است چنان که برخی معتقدند اگر در گذشته ما با یک دوگانه اصلاح طلب و اصولگرا مواجه بودیم اما حالا جریان های تازه یی شکل گرفته اند چنان که شاهد عرض اندام اصولگرایان میانه رو هستیم که ظاهراً در بعضی مواضع پشت سر اصلاح طلبان می ایستند یا آن گونه که نشان می دهد میان این دو جریان نزدیکی مواضع وجود دارد و از سوی دیگر یک اصولگرایی رادیکال وجود دارد که منویاتش حتی مورد قبول «راست سنتی» نیز واقع نمی شود و به گونه یی با یکدیگر تقابل دارند. آیا شما به این جریان ها اعتقاد دارید؟ در این صورت عرض اندام اصولگرایان میانه رو را چگونه و از چه منظری تعبیر می کنید؟

خب در پاسخ شما باید اذعان کنم اساساً من اطلاق واژه اصولگرا را برای جناح مقابل اصلاح طلب درست نمی دانم چون اصلاح طلبان اصولگراتر از آنها هستند. اگر اصولگرایی یعنی پایبندی به مبانی، اخلاق، حقوق ملت، قانون اساسی و مبانی نظام جمهوری اسلامی، اصلاح طلب ها به مراتب از اصولگرایان به این مسائل پایبندترند. البته لفظ اصولگرایی چیزی بود که آقای احمدی نژاد به جناح راست هدیه داد. جناح راست که همیشه زیر بار انگ راست بودن و محافظه کاری قرار داشت این عناوین را برای خود نمی پسندید اما اطلاق واژه اصولگرا که با پیدایش احمدی نژاد و طیف او استفاده شد آنها را از زیر بار نامی که همیشه از آن اجتناب می کردند نجات داد. ولی بعدها معلوم شد این عنوان، عنوان صحیحی برای آقای احمدی نژاد نیست اما جناح راست ترجیح می دهد از این نام استفاده کند.

و به این ترتیب بود که این عنوان را به کل جناح راست اطلاق کردند و الان سعی می کنند بگویند احمدی نژاد اساساً اصولگرا نیست . من فکر می کنم بخشی از جناح راست که به هر حال صادقانه به مبانی و افکار حضرت امام(ره) توجه دارد امروز به میانه روی گراییده است زیرا می گویند این امکان ندارد که بگوییم ما امام(ره) را قبول داریم ولی حاضریم کل یاران امام(ره) را کنار بگذاریم. چگونه می شود اینها را از یکدیگر جدا کنیم بعد عده یی تازه به دوران رسیده، سنگ امام را به سینه بزنند و همه یاران اصلی امام را به انحراف و دوری از مشی و مرام متهم کنند. به همین دلیل آنها اساساً این رویکرد را نپذیرفته اند و فکر می کنند باید در کشوری که جمهوری است دست کم دو جناح سیاسی اصلی وجود داشته باشد و به مرور جناح های فرعی نیز پدید بیایند.

جناح های اصلی که در این کشور به رسمیت شناخته می شوند همان اصلاح طلب و اصولگرا هستند، در حالی که اصولگرایان افراطی معتقدند اصلاح طلبان از زیر چتر نظام خارج شده اند و از این رو رقابت را در درون اصولگرایان تجویز می کنند نه در میان اصولگرایان و اصلاح طلبان. این مساله باعث شده اصولگرایان میانه رو خط شان را از اصولگرایان تندرو جدا کنند، ضمن اینکه در کنار این بحث های فکری یک نگاه به عملکرد دولت نیز وجود دارد زیرا این عملکرد به صورتی بوده است که اصولگرایان سنتی تر از آن شرمنده اند و این شرمندگی سبب می شود آنها در دفاع از دولت اکراه داشته باشند و وقتی احساس می کنند این دولت افراطی اقلیت محض می خواهد بر بخش بزرگی از جامعه سیطره پیدا کند آن وقت در جناحی قرار می گیرند که این دولت را نفی می کند یعنی در حقیقت اصولگرایان میانه رو در نفی احمدی نژاد در زمره متحدین اصلاح طلبان و جنبش سبز هستند. اما در مورد برخی مسائل دیگر هنوز روی مواضع خودشان تکیه می کنند.

به خصوص رقابت های گذشته هنوز اثر خودش را بر شرایط تحمیل می کند. بسیاری از آنها خیلی راحت این هجرت از اصولگرایی به اصلاح طلبی را انجام داده اند چنان که به راحتی می توان گفت آنها هم دیگر جزء اصلاح طلبان هستند زیرا اصلاح طلبی نیز طیف گسترده یی دارد که این طیف وسیع جایی را هم برای کسانی که از جناح اصولگرایی هستند باز گذاشته است زیرا برخلاف اصولگرایان که بسیار ارتودکس با مساله برخورد می کنند، اصلاح طلبان خیلی باز هستند و می توانند اصولگرایانی را که به سمت شان می آیند در درون خود جا دهند.

-می شود در فضای نظری صحبت شما را پذیرفت که طیف میانه رو اصولگرایان که بارها و بارها در گذشته نیز بر لزوم تداوم حضور اصلاح طلبان صحه گذاشته اند اینک نیز به دنبال حفظ اصلاح طلبی به عنوان یک رقیب انگیزه بخش هستند اما شاید این رویه ماجرا باشد زیرا نمی توان منکر رقابت گروه های سیاسی بر سر قدرت و نفوذ شد. به نظر شما تا چه حد می توان موضع گیری های اخیر برخی اصولگرایان نظیر علی مطهری، علی لاریجانی و… را در راستای حمایت و همراهی با اصلاح طلبان برای گذر از این بحران تلقی کرد یا باید این موضع گیری ها را از منظر دیگری تحلیل کرد چنان که برخی معتقدند این طیف از اصولگرایان می خواهند به این طریق دست کم ۱۳ میلیون رایی را که به صندوق اصلاح طلبان ریخته شده است به سوی خود بازگردانند؟

ببینید اصولگرایان در مجموع در اقلیت هستند و به طور طبیعی رای مردم را ندارند. تقریباً می توان گفت در میان اصولگرایان کسی که معتقد به برگزاری انتخابات آزاد و بدون نظارت استصوابی باشد، وجود ندارد. علت هم این است که اگر نظارت استصوابی نباشد، آنها نمی توانند رای اکثریت را به دست بیاورند. بنابراین خودشان را شکست خورده انتخابات می دانند. حتی میانه روترین افراد طیف اصولگرایان از نظارت استصوابی دفاع می کنند به این دلیل که بتوانند امکان انتخاب شدن توسط مردم را برای خودشان حفظ کنند. از این نظر می توان گفت این وجه تمایز میان اصلاح طلبان و اصولگرایان است؛ چه افراطی و چه میانه رو. منتها طیف افراطی خیلی به دنبال ظاهرسازی هم نیست و آشکارا منویاتش را بیان و مبانی جمهوریت را نفی می کند. از اینکه به غیردموکراتیک بودن هم متهم شود، پروایی هم ندارد. طیف میانه رو اما چون هنوز به مبانی «جمهوری اسلامی» پایبند است، به حفظ ظاهر معتقد است.

یعنی معتقد است باید ظاهر دموکراتیک را حفظ کرد، انتخابات برگزار شود و رقابت صورت گیرد، با این وجود حداقل تضمین برای انتخاب آنها باقی بماند. به همین دلیل از نظارت استصوابی همچنان دفاع می کند. نظارت استصوابی در حقیقت رقبای اصلی آنان را از صحنه خارج کرده و آنها را در موقعیتی قرار می دهد که در رقابت با اصولگرایان افراطی قرار می گیرند. آن زمان است که آنان می توانند هم مدعی اصولگرایی بوده و هم در برابر اصولگرایان افراطی ادعای نوعی اصلاح طلبی را داشته باشند. بنابراین من هم قبول دارم که برخی افراد که شما نام بردید به دنبال منافع خودشان حرکت می کنند.

یعنی در حرکت شان بیش از آنکه به اصولی معتقد باشند به این توجه دارند که چگونه حرکت کنند تا موقعیت آینده را برای خودشان حفظ کرده یا ارتقا دهند. به خاطر همین نمی توان خیلی به آنان اعتماد کرد. نباید فکر کنیم آنها مثلاً حقایق را دریافته اند و انسان هایی هستند که تحول پیدا کرده اند و حالا به دنبال حق مردم یا به دنبال دموکراسی یا به دنبال انتخابات آزاد هستند، نه، پیشینه آنها نشان می دهد که به این مسائل تقید خاصی ندارند، اما در عین حال معتقد به حفظ ظاهر هستند و رفتار و عملکردشان در این راستا است. البته صلاح نیست که من این مطلب را بیشتر باز کنم و کد بیاورم. یا اینکه بگویم چه کسی قابل اعتماد است و چه کسی قابل اعتماد نیست.

به دلیل اینکه جنبش سبز یک جنبش بازی است که هر کس می تواند هر فعالیتی که صلاح می داند در چارچوب آن انجام دهد و اگر امروز می بینیم کسانی در برابر افراط گرایی ها ایستاده اند و هر مقدار واکنش نشان می دهند و موضع می گیرند، ما آنها را به همان مقدار سبز می دانیم و اکراه نداریم از اینکه برای آنها به همان اندازه یی که با ما هستند در درون خودمان جایگاه در نظر بگیریم. این خاصیت جنبش سبز است یعنی خاصیت جذب حداکثری که افراد بتوانند با حداقل معیارها هم به این جنبش کمک کنند. بنابراین من فکر می کنم اگرچه ما طیف اصولگرای میانه رو یا واقع گرا را به عنوان یک فرصت می بینیم اما به این معنا نیست که فکر کنیم اینها لزوماً تا انتها با ما هستند یا تا انتها بر این مواضع پافشاری می کنند بلکه نظرات و وضعیت فعلی آنها است که می تواند کمک جنبش سبز باشد.

-فراتر از این موضوع مجموعه یی از اتفاقات می تواند نشان دهنده آن باشد که زعمای اصولگرا جایگاه ویژه یی برای تاثیرگذاری اصلاح طلبان در عرصه سیاسی کشور قائل نیستند. زمانی که طرح وحدت ملی آقای ناطق مطرح شد ایشان از یک دولت ائتلافی با تاکید بر وجود یک رئیس جمهور اصولگرا در راس دولت سخن گفتند. پس از انتخابات نیز طرح های میانجیگری که اصولگرایان پیشنهاد می دادند مبتنی بر شیخوخیت و میانجیگری نیروهای جناح راست بوده است و در مناظره های اخیر نیز صرف نظر از یکی دو مناظره خاص در باقی موارد شامل روبه رویی اصولگرایان با یکدیگر می شد. در کل در آنچه اصولگرایان در طرح های خود ارائه داده اند و از عقلای قوم برای خاتمه دادن به بحران ها سخن گفتند منظور نظر آنان کسانی بوده اند که سبقه راستگرایی داشته اند، شما این رویکرد را چگونه تفسیر می کنید، به راستی جایگاه اصلاح طلبان در حل منازعات اخیر چگونه تعریف می شود؟ آیا عدم استقبال از ورود اصلاح طلبان به موضوع را می توان در راستای حذف این جریان سیاسی تعبیر کرد؟

در این سیری که گفتید نکته مهمی را جا انداختید. بحث دولت وحدت ملی که حدود هفت یا هشت ماه پیش از انتخابات مطرح شد با عدم استقبال هر دو جناح مواجه شد بنابراین مسکوت ماند. مبنای آن طرح این بود که به هر حال اصولگرایان میانه رو و اصلاح طلبان علیه آقای احمدی نژاد با یکدیگر متحد شوند تا نگذارند او چهار سال دیگر بر کشور حکومت کند و کشور را به قهقرا ببرد.

حامی و مطرح کننده آن پروژه هم آقای ناطق نوری و اطرافیانش بودند و آقایان هاشمی و لاریجانی هم از آن حمایت می کردند اما در جلسه یی که مجلس، نمایندگان ادوار را دعوت کرد و آقایان هاشمی و ناطق و… هم حضور داشتند و آقای احمدی نژاد هم در آن شرکت نکرد به دلیل عدم شرکت اصلاح طلبان و حملات شدید نمایندگان حامی احمدی نژاد به دیگر نیروهای سیاسی به ویژه اصولگرایان میانه رو، طرح دولت وحدت ملی به شکست انجامید. با این حال مهندس موسوی به رغم اینکه در زمره اصلاح طلبان بود ولی احترام ویژه یی در میان اصولگرایان میانه رو هم داشت و برخی از مواضع اش هم تا حدی به اصولگرایان نزدیک بود.

حضور موسوی آلترناتیوی شد برای طرح دولت وحدت ملی منتها این بار با یک کاندیدای اصلاح طلب و اتفاقاً همان اجماع هم در پشت سر او به وجود آمد یعنی همه آن کسانی که قرار بود سال گذشته پشت سر آقای ناطق قرار بگیرند شامل بخش اعظم اصلاح طلب ها و اصولگرایان میانه رو تصریحاً یا تلویحاً با انگیزه نفی احمدی نژاد پشت سر مهندس موسوی قرار گرفتند. در حقیقت اصولگرایان میانه رو چون اولویت مشترکی با اصلاح طلبان داشتند که آن نفی احمدی نژاد بود به صورت گفته یا ناگفته پشت سر میرحسین موسوی قرار گرفتند. همان زمان من در مطلبی با عنوان موسوی برای همه تحلیل این قضیه را ارائه کردم و آن را برای اصلاح طلب ها یک پیروزی تلقی کردم و گفتم طرح دولت وحدت ملی در حال اجرا است منتها با رئیس جمهوری اصلاح طلب و بیشتر هم منظورنظرم گوشزد کردن واقعیت ها به اصلاح طلبانی بود که از انصراف آقای خاتمی ناراضی بودند در حالی که آنچه در انتخابات اتفاق افتاد و زمینه اش با حضور آقای موسوی فراهم شد مجموعاً به نفع ما بود. به هر حال آنچه الان به عنوان جنبش سبز و یک جنبش بزرگ و قوی شکل گرفته همین ائتلاف ناگفته میان اصلاح طلبان و بخش میانه رو اصولگرایان بود که در نفی احمدی نژاد مشترک القول بودند.

در مورد پیشنهاد میانجیگری نیز باید بگویم به هر حال وقتی عملاً پیشنهاد میانجیگری مطرح می شود و کسانی از طیف اصولگرا به عنوان میانجی معرفی می شوند به این علت است که ما بخشی از نیروهای قلمرو اصولگرایی را نیز با خود همراه کرده ایم. بنابراین مرز ما با جناح مقابل با مرز اصلاح طلبی منطبق نیست بلکه مرز به درون جناح اصولگرا منتقل شده است.

بنابراین وقتی می خواهند کسی را به عنوان میانجی پیشنهاد بدهند کسانی را پیشنهاد می دهند که نزدیک به این مرز باشند و بتوانند از طرف دو سر طیف مورد پذیرش قرار بگیرند. به همین دلیل است که میانجی های پیشنهادی از میان جناح اصولگرا انتخاب و پیشنهاد شده اند. چون به نظر طراحان این ایده ها میانجی باید حد فاصل دو جناح باشد و جناح هایی که امروز تعریف می شوند فراتر از جنبش سبز هستند به این معنا که مرزهای جنبش سبز به داخل جریان اصولگرایی گسترش پیدا کرده به همین دلیل چهره های پیشنهادی میانجی رنگ و بوی اصولگرایی دارند و البته متاسفانه به دلیل مشی و مرام طیفی که دولت را در اختیار دارد آنها اساساً نیازی به میانجیگری نمی بینند. این فرصتی برای جنبش سبز، اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه است که ثابت کنند این حامیان دولتند که تندروی می کنند و خواهان حل قضایا به روشی مسالمت آمیز و به نحوی که منافع ملی در آن تامین شود نیستند و این در حقیقت باعث شده روز به روز در جناح حامی دولت شاهد ریزش نیرو باشیم و در مقابل، در جنبش سبز و طیف اصولگرایان میانه رو افزایش و جذب روز به روز نیروهای جدید را مشاهده کنیم.

شما چرخش کسانی مثل آقایان قزوه و نوری زاد را نباید دست کم بگیرید. آقای نوری زاد با برخی اصولگرایان میانه رو که با نگاه به منافع آینده به سمت ما آمده اند فرق دارد. وقتی نوری زاد به این سمت می آید خالص می آید یعنی بر اساس باورها و اعتقادات ذهنی اش حرکت می کند و به همین دلیل است که بازداشت می شود چون تخم این باور می تواند رشد کند و افراد دیگری را به سمت جنبش سبز جذب کند. آقایان قزوه و نوری زاد و حتی برخی از سیاسیون طیف اصولگرا که این روزها خیلی جسورانه صحبت می کنند و خیلی هم مورد هجمه حامیان دولت قرار می گیرند، کسانی هستند که به باورهای جدید دست پیدا کرده اند. وقتی طیف مقابل ریزش نیرویی در حد نوری زاد دارد، این نشان دهنده عمق بحرانی است که به لحاظ مقبولیت و مشروعیت در آن پدید آمده است و به نظر من باید به این موضوع بها داد. بنابراین برخورد با اشخاصی نظیر نوری زاد از منظر این نگرانی است که این ریزش نیرو امتداد پیدا کند و این در حالی است که این ریزش نیرو بسیار فراتر از چیزی است که نمود یافته است یعنی بسیاری هستند که در دل به این سمت گرایش پیدا کرده اند اما به خاطر موقعیت شان حفظ ظاهر می کنند.

-در گذشته جناح اصلاح طلب با جریان راست سنتی بیش از آنکه تعامل داشته باشند درگیر نوعی تقابل بودند. در شرایط جدید و در حالی که بسیاری از نیروهای راست سنتی سکوت پیشه کرده اند، آیا می توان به تبدیل تقابل به یک تعامل موثر و مفید برای هر دو سوی ماجرا امیدوار بود. آیا شما به چنین تعاملی اعتقاد دارید؟

ببینید راست سنتی در حال حاضر به دو بخش تقسیم شده است؛ یک بخش کسانی هستند که در زمره حامیان دولت قرار دارند و بخش دیگر منتقدان دولت. آنها که حامی دولتند، حامی واقعی آقای احمدی نژاد نیستند بلکه آنها چون فکر می کنند رهبری از دولت حمایت می کند بر اساس اعتقاد به تبعیت از رهبری، از احمدی نژاد حمایت می کنند اما بخش دیگر معتقدند دولت در حدی نیست که بشود از آن حمایت کرد.

بنابراین از دولت فاصله گرفته اند که بخشی از اصولگرایان میانه رو مورد اشاره را همین طیف راست سنتی غیرحامی تشکیل می دهند. به این خاطر هم دل مجموع نیروهای راست سنتی از وضعیت موجود خون است. حتی اگر به دل کسانی چون آقای محمد یزدی که این همه تند صحبت می کند و آقای احمد جنتی که همگان او را به عنوان یک حامی دولت می شناسند یا آقای مهدوی کنی که یکی دو بار موضع گیری تندی علیه جنبش سبز داشته، مراجعه کنیم، می بینیم که تا چه حد دل شان از مسائل دولت خون است ولی خود را ناگزیر به حمایت از آقای احمدی نژاد می دانند، چون فکر می کنند احمدی نژاد به خاکریز آنها تبدیل شده و اگر این خاکریز را از دست بدهند باید خیلی عقب نشینی کنند به همین دلیل از او حمایت می کنند و ما نیز به این خاطر نباید ذهنیت آنها را در این مورد تقویت کنیم. من در بسیاری از موقعیت ها توصیه ام به کسانی که در جنبش سبز فعال هستند این است که با عملکرد خودمان به تقویت این ذهنیت کمک نکنیم بلکه باید کمک کنیم به اینکه آنها فکر نکنند اگر این خاکریز را از دست دادند همه چیز را از دست داده اند و به همین خاطر با تمام وجود بخواهند از این خاکریز دفاع کنند. هر چقدر رفتار ما در این مورد سنجیده تر باشد بیشتر به نفع جنبش سبز و در نهایت کشور است. بنابراین باید سیاست ما جذب حداکثری و جا باز کردن برای هر کسی باشد که با هر مقدار وجه مشترک به این سمت می آید.

-پس در نهایت از صحبت شما می توان این گونه نتیجه گرفت که برای شما ارجحیتی میان همکاری و تعامل با راست سنتی و جناح اصولگرای میانه رو وجود ندارد؟

اساساً به نظر من فعالیت مشترک لزومی ندارد. یعنی فعالیت مشترک ما با جناح اصولگرا به این معنا که بنشینیم با هم تبادل نظر کنیم و به تصمیم مشترک برسیم نه امکان پذیر است و نه مفید.

-حال اگر بخواهیم موضع گیری اخیر آقای کروبی را در کنار نامه آقای خاتمی به رهبر و نیز بیانیه آخر مهندس موسوی که شروع یک فاز تازه در مواضع این سه تن قرار دهیم به چه نتیجه اساسی خواهیم رسید؟

من فکر می کنم بیانیه آقای موسوی بسیار به موقع و هوشمندانه صادر شد، زیرا وقتی فضا خیلی رادیکالیزه شود حرف حق در هیاهوهای بیهوده گم خواهد شد. جنبش سبز نیز جنبشی نیست که به رادیکالیزه شدن تمایل داشته باشد بلکه مشی و مرام آن از ابتدا به نحوی بوده که از خشونت و از رفتن به سمت انقلاب خودداری کند. در حقیقت مشی و مرام جنبش سبز اصلاح طلبانه است، منتها با یک طیف گسترده تری از نیرو، زیرا ما در دوران اصلاحات فکر می کردیم می توانیم با ساز و کارهای درون حکومتی اصلاحات را به انجام برسانیم اما چون آن ساز و کارها به شکست انجامید، عملاً از آن تجربه ها در جنبش سبز استفاده شد که دیگر فقط با لابی و ساز و کارهای درون حاکمیت نمی شود به همه اهداف رسید، چون آنها مقاومت می کنند. به همین دلیل در طول دوره اصلاحات هیچ وقت اصلاح طلبان به صرافت این نیفتادند که با نمایش جمعیت نظر خودشان را به کرسی بنشانند بلکه بیشتر سعی کردند با ساز و کارهای انتخاباتی و دموکراتیک و استفاده از ارتباطات درون حاکمیتی حرف ها را پیش ببرند.

اما جنبش سبز با توجه به شکست آن تجربه، رویکردش را نمایش قدرت در خیابان ها قرار داد. حال لازم است برای آنکه مردم بتوانند اجتماعات عظیم را شکل دهند، هزینه حضور در اجتماعات را کاهش دهیم که برای کاهش هزینه باید از رادیکالیزه شدن فضا جلوگیری شود، زیرا رادیکال شدن فضا در گام اول ریزش نیرو را به همراه خواهد داشت. در حالی که راهپیمایی از جنس راهپیمایی ۲۵ خرداد البته بدون حواشی آن است که می تواند نشان دهنده قدرت جنبش سبز باشد و اگر جنبش نتواند به نحوی آن راهپیمایی را تکرار کند، درواقع قدرت اش را از دست داده است. حال برای آنکه بتوان چنان تجمعی را دوباره شکل داد باید هزینه های تجمع کاهش یابد و این امر جز با کاهش رادیکالیسم راه دیگری ندارد.

بر این اساس است که مهندس موسوی به جای پیش گرفتن یک روش سرسختانه، راهی را باز کرده که بدون نیاز به بسیاری از پیش نیازها و امضای توافقنامه مسیر اصلاح طی شود و این جلوگیری از رادیکالیسم بیشتر از سوی هر دو طرف، هم قدرت و قوت جنبش سبز را به منصه ظهور رساند و هم حفظ کرد. در شرایطی که ما مدام جذب نیرو می کنیم و طرف مقابل با ریزش نیرو مواجه است، این آنها هستند که می خواهند با به رادیکالیسم کشاندن فضا از ریزش نیروی خودشان جلوگیری کنند.

حال چرا ما باید وقتی شرایط مان مطلوب است، آن را تغییر دهیم، بلکه باید همین وضعیت را حفظ کنیم. به نظر من مجموع موضع گیری های آقایان کروبی، موسوی و خاتمی در این مدت موضع گیری هایی درست و مبتنی بر تجربیات دوران اصلاحات و بر شناخت نیروهای هوادار بوده است زیرا آنها که شعارهای تند و تیز می دهند، خیلی سریع هم صحنه را ترک می کنند، بنابراین ما نباید فریب شعارهای تند کم عمق را بخوریم. شعاری که کمی از خواسته ها را مطرح کند اما بشود روی آن ایستاد به مراتب بهتر از شعاری است که خیلی خواسته های طول و درازی را عنوان کند ولی نشود بر آن ایستاد.

نمونه این صحبت من در بیانیه پنج نفر از روشنفکران دینی که بعد از بیانیه مهندس موسوی صادر شد، قابل درک است. آنها فکر کردند پنج ماده یی که موسوی گفته کافی نیست و باید آن را بهینه کنند. بنابراین مطالبی را به بیانیه میرحسین اضافه کردند ولی خیلی زود پی بردند آنچه اضافه شده هیچ نفعی برای جنبش ندارد و به انحای مختلف مطالبات را به سطح مطالباتی که موسوی مطرح کرده بود، برگرداندند. اما مجموعاً هیچ یک از آن مطالبات افزوده شده مورد استقبال بدنه جنبش سبز قرار نگرفت. تجربه اصلاحات نشان می دهد کسانی که تندتر شعار می دهند کمتر به حرکت مردم خیر می رسانند و خیر کسانی که شعارهای ملایم تر می دهند اما به پایش می ایستند برای حرکت های مردمی بیشتر است.

-در مجموع و به عنوان جمع بندی بحث مان به نظر شما آیا دسته بندی های مختلف اصولگرایی در راستای جریان اصلاح طلبی هستند یا نه؟

من چنین دیدگاهی را که آنها می خواهند اصلاح طلبی را حذف کنند قبول ندارم زیرا حیات اصولگرایان میانه بسته به وجود اصلاح طلبان است چون اصولگرایی میانه وقتی معنا پیدا می کند که در یک سویش اصولگراهای تندرو باشند و در یک طرف شان اصلاح طلبان ایستاده باشند. بنابراین دست کم به این دلیل اصولگرایان میانه رو خواستار حذف اصلاح طلبان نیستند البته با این تعریف که آنها می گویند اصلاح طلبان حذف نشوند اما با نظارت استصوابی کنترل شوند. یعنی اصولگرایان در لزوم وجود نظارت استصوابی یکصدا هستند زیرا بدون این نظارت کل اصولگرایان در اقلیت قرار می گیرند.

-در تازه ترین اظهارنظری که به نقل از آقای کروبی منتشر شده است ایشان گفته اند «رئیس جمهور منتخب ملت ایران را به رسمیت می شناسم». این اظهارنظر با واکنش های متفاوت جریانات سیاسی مواجه شد. اما در نهایت هم جریانات نزدیک به دولت و هم جریانات خارج نشین سخنان آقای کروبی را عقب نشینی از مواضع پیشین تعبیر کردند. شما این سخنان را چگونه تعبیر می کنید، آیا آقای کروبی عقب نشینی کرده اند؟

ببینید من هیچ گاه طرفدار دوآتشه آقای کروبی نبوده ام اما حالا کار به جایی رسیده است که ناچارم در برابر چنین برداشت هایی از ایشان دفاع کنم و حتی در عدم دسترسی به رسانه های متعدد و پرتیراژ تن به خطر مصاحبه با برخی رسانه های خارجی بدهم تا بگویم حرف کروبی از چه زاویه یی باید دیده شود و تا چه حد درست است. اینکه آقای کروبی رئیس جمهور منتخب مردم را به رسمیت می شناسد فارغ از اینکه نام مشخصی را بیان نمی کند مبتنی است بر واقعیت مبسوط الید بودن دولت مستقر. اینکه مثلاً من حقوقم را از دولت می گیرم یا آقای مهندس موسوی که تا یک ماه پیش رئیس فرهنگستان هنر بوده بودجه اش را از همین دولت می گرفته یا وقتی مجمع روحانیون درخواست راهپیمایی کرد، تقاضای صدور مجوز راهپیمایی اش را به همین دولت داد و این یعنی ما دولت را پذیرفته ایم و این دولت، دولتی است که بسط ید دارد.

-آیا این گفته شما مبتنی بر مبانی فقهی است؟ چنان که در فقه حکومتی اسلام مبانی متعددی برای مشروعیت دولت مطرح شده از جمله بسط ید، استیلا و

بله، این دولت بسط ید دارد، دولت مستقر است و طبیعی است که انسان دولت مستقر را بپذیرد، این مساله نه تنها مبنای فقهی دارد بلکه دارای مبانی حقوقی و قانونی نیز هست.به طور مثال ممکن است ما دولت یک کشور را قبول نداشته باشیم.

حرف آقای کروبی به این لحاظ حرف بلااشکالی است و حرف تازه یی هم نیست منتها آنها که سطحی فکر می کنند و دچار روشنفکرمآبی هستند و فکر می کنند باید همیشه طوری حرف زده شود که همه به به و چه چه بگویند نمی توانند این حرف را بپذیرند. BBC و VOA شیطنت هایی می کنند که هدایت جریان جنبش سبز را از دست کروبی و موسوی به کسانی منتقل کنند که از اساس این نظام را قبول ندارند. حالا VOA این کار را خیلی رو و آشکار انجام می دهد و طبیعتاً مخاطبان رد اهداف آنها را درک می کنند و از آن استقبالی نمی کنند اما بی بی سی بسیار زیرکانه این کار را می کند و متاسفانه مخاطبان زیادی هم پیدا کرده است و حتی براساس نظرسنجی های صدا و سیما تعداد مخاطبان بی بی سی به بالای ۵۰ درصد رسیده است و این یعنی با سیاست های نادرست، ما مخاطبان خودمان را تقدیم آنها کرده ایم و آنها هم سعی می کنند از این طریق و با خارج کردن مدیریت جنبش از دست نیروهای داخل نظام به پیگیری اهداف خود بپردازند.

منبع: اعتماد

فیس بوک اتحاد جمهوری خواهان ایران
شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۸ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱

۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه


‌‌٢٢ بهمن امسال تشييع جنازه نظام سرمايه‌داري ليبرال خواهد بود
دولت- همشهري‌آنلاين:
رييس‌جمهور با تأكيد بر اهميت روز 22 بهمن‌ سال جاري تصريح كرد: 22 بهمن امسال تشييع جنازه نظام سرمايه‌داري ليبرال خواهد بود

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، دكتر محمود احمدي‌نژاد رييس‌جمهور كشورمان پيش از ظهر امروز - پنج‌شنبه - در ديدار اعضاي ستاد دهه فجر انقلاب اسلامي با اشاره به جايگاه دهه فجر در ميان همه مناسبت‌هاي كشور گفت: قطعا در دهه فجر روز 22 بهمن قله است؛ همه كارهايي كه ما انجام مي‌دهيم ارزشمند است، اما روز 22 بهمن چيز ديگري است و اگر سرتاسر سال هم به نام دهه فجر فعاليت‌هايي را انجام دهيم نتيجه‌اش دهه فجر است و لذا نبايد هيچ‌كدام از اين برنامه‌ها روز 22 بهمن را تحت‌الشعاع قرار دهد.

وي اضافه كرد: از دهه فجر و روز 22 بهمن با تعابير گوناگوني ياد مي‌شود. اما ممكن است اين سوال‌ها در ذهن برخي بيايد كه در 22 بهمن و دهه فجر حضور مردم براساس يك تعهد و عادتي است كه هرساله بايد انجام شود و يا 22 بهمن آيا يك كار تكراري است. اما بايد به اين نكته توجه كرد كه در دهه فجر و 22 بهمن حقيقت ديگري نهفته است كه بايد كشف و دنبال شود.

رييس‌جمهور با يادآوري اين نكته كه هيچ‌كدام از 22 بهمن‌هاي ما در طول 30 سال گذشته و امسال مشابه و هم‌سطح يكديگر نبوده و نيست، خاطرنشان كرد: مأموريت‌هاي اين 22 بهمن‌ها در طول 30 سال گذشته با يكديگر مشابه نبوده است. كدام 22 بهمن مشابه سال قبل بوده است.

وي افزود: انقلاب يك حركت رو به اوج است و در طول اين 31 سال اين‌طور نبوده كه در يك دايره بسته بچرخيم و در يك زمان از يك نقطه معين عبور كنيم، بلكه انقلاب ما مانند يك گروه كوهنوردي است كه به سمت قله بلندي حركت مي‌كند و 22 بهمن‌هاي مكرر ايستگاه‌هاي صعود به قله آرماني انقلاب است.

رييس‌جمهور هركدام از 22 بهمن‌ها را در يك سطح و نسبتي باهدف توصيف كرد و گفت: برخي از 22 بهمن‌ها خود به تنهايي يك قله‌اند.

به گزارش ايسنا، احمدي‌نژاد قله اصلي انقلاب را برهم‌زدن نظم ظالمانه موجود و بر پايه نظمي جديد در عالم عنوان كرد كه اگر آن را از انقلاب بگيريم چيزي از آن باقي نمي‌ماند.

وي اضافه كرد: اين سوال مطرح است كه چرا 22 بهمن هرسال پرشورتر از سال قبل است و مردم چرا حسي در سطح و افقي ديگر دارند. جواب اينجاست كه انقلاب براي عوض‌كردن وضع موجود آمد؛ برخي خيال مي‌كنند ما انقلاب كرديم و دورهم جمع شديم تا حزب و گروهي تشكيل شود و عده‌اي رييس شوند و پس از آن‌كه مردم خسته شدند، عده‌اي ديگر بر مسند رياست بنشينند. افرادي كه در ركود تفكر بودند فكر مي‌كردند مي‌توانند مردم را با اين مسأله همراه كنند اما مردم و انقلاب رودخانه‌ي عظيمي هستند كه به سمت اقيانوس حركت مي‌كنند و حضور مردم در 22 بهمن هرسال مأموريت جديدي براي رسيدن به قله است.

رييس شوراي عالي انقلاب فرهنگي با اشاره به اين‌كه شايد در سال‌هاي 58، 59 و 60 حضور مردم در روز 22 بهمن براي تثبيت انقلاب بود اما حضور آن‌ها در 22 بهمن امسال تشييع‌ جنازه نظام سرمايه‌داري ليبرال است، خاطرنشان كرد: آن‌ها در سال 58 در جهان حاكم بودند و ما در مظلوميت قرار داشتيم اما الآن به جايي رسيديم كه همه استكبار در هم كوبيده و اعتماد ملت‌ها از آن‌ها سلب شده و اصل و اساس در كارآمدي سياسي و اقتصادي به بن‌بست رسيده و منحني قدرت‌شان رو به افول است و در مقابل آن‌ها ملت ايران به عنوان ملتي عدالت‌خواه، خداخواه و پاك در دنيا معرفي مي‌شود.

احمدي‌نژاد 22 بهمن امسال را نشان‌دهنده راه جديد براي زندگي سعادتمند بشريت دانست و گفت: آن‌ها (استكبار) در طول اين سال‌ها تمام توان‌شان را بسيج كردند تا به مصاف ملت ايران بيايند اما ملت ايران بر همه آن‌ها غلبه كرد.

رييس شوراي عالي امنيت ملي كشورمان در ادامه اظهارات خود با اشاره به برخي مصاحبه‌هايش در سفر اخير خود به كپنهاگ اظهار داشت: من به يكي از اين خبرنگاران گفتم كه سران غرب افرادي نامردند كه شجاعت ندارند. چرا اين حرف‌ها را مي‌زنند كه در ايران حقوق بشر رعايت نمي‌شود؟ سران غرب با همه توان در ماجراهاي اخير به ايران وارد شدند و تمام دشمنان ملت ايران را بسيج كردند اما در برابر انتخاب ملت ايران شكست خوردند، ولي مردانگي آن را ندارند كه اين شكست را بپذيرند. حال به بهانه‌تراشي روي آوردند. بايد شجاعت داشته باشند و كاري كه مي‌خواهند انجام دهند را بگويند.

به گزارش ايسنا، احمدي‌نژاد اضافه كرد: آن‌ها مي‌خواهند به خاورميانه براي تسلط به انرژي، فرهنگ و سياست جهان وارد شوند. همان‌گونه كه امپراطوري انگليس برپايه انرژي مفت خاورميانه بنا شد و اين منطقه چهارراه ارتباط سياسي دنياست كه ما اجازه نمي‌دهيم اين تسلط صورت گيرد.

وي ادامه داد: ما آن‌قدر شجاعت داريم كه اعلام كنيم كه شما مي‌خواهيد به خاورميانه مسلط شويد و ما اين قدرت را داريم كه هرگز نخواهيم گذاشت اين اتفاق روي دهد؛ ملت ايران و ملت‌هاي منطقه اجازه اين كار را به شما نمي‌دهند. ما آن‌قدر شجاعت داريم كه اگر بخواهيم بمب بسازيم مي‌گوييم كه مي‌سازيم و اگر بخواهيم بسازيم اصلا شما را به حساب نمي‌آوريم و از شما نمي‌ترسيم، اما وقتي مي‌گوييم نمي‌سازيم واقعا اين كار را انجام نمي‌دهيم.

رييس‌جمهور در بخش ديگري از اظهارات خود تأثيرات تفكرات اومانيستي و ليبراليستي در چندصدسال اخير در جهان را كه همراه با بروز جنگ‌ها و اشغال كشورهاي مختلف بوده است ارزيابي كرد و با بيان اين‌كه اين انديشه برده‌داري، استعمار كهنه و نو، جنگ‌ها، خباثت‌ها، ترورها، تروريست‌پروري‌ها، زورگويي‌ها و تحقيرها را توجيه كرده است، گفت: به فضل خداوند در يك نبرد سي‌ساله اين تفكر به پايان راه رسيده است و به همين دليل راهپيمايي 22 بهمن‌ امسال تشييع‌ جنازه انديشه ليبراليستي است. هرسال حضور مردم، تحقق آرمان‌هاي انقلاب است و وقتي سيل ميليوني مردم در خيابان‌ها به حركت درمي‌آيد توطئه‌ها خنثي شده، همدلي‌ها تقويت مي‌شود و اين كار داراي هدفي مرحله‌اي است.

وي اضافه كرد: ملت ايران دهها و صدها برابر قوي‌تر از سال قبل شده است و دنيا خواهد ديد كه امسال مردم در 22 بهمن چه خواهد كرد.

احمدي‌نژاد هم‌چنين حركت انقلاب اسلامي را از عمق تاريخ و فطرت بشر و دستاورد ملت ايران برشمرد كه همواره ملت ايران جلوتر از مدعيان و سياست‌مداران حركت مي‌كنند.

رييس‌جمهور با يادآوري اين مطلب كه حماسه 9 دي‌ با همه بزرگي و آثارش نشانه اين بود كه مردم از مدعيان كيلومترها جلوترند كه اين داستان و رمز ماندگاري انقلاب است، تاكيد كرد: حضور مردم تجلي قدرت خداست و مردم جريان ماندگار و رودخانه عميق و زلال به سمت اقيانوس هستند.

وي ادامه داد: براي 9 دي زحمات زيادي كشيده شد اما مردم به صحنه آمدند و تنها منتظر يك اشاره بودند كه بگويند كي و كجا آماده باشيد. عده‌اي اين بحث‌ها را مطرح كردند كه جمهوري اسلامي مردم را آورد و يا چند اتوبوس گذاشته بودند و عكس امام (ره) را پاره كردند تا بگويند كار تمام شده است. اما امروز همه آن‌ها به دست‌وپازدن افتاده‌اند.

وي خطاب به برخي سران غرب كه محدوديت‌هايي را در كشورهايشان براي مسلمانان در امر حجاب و ساختن مناره مساجد پديد مي‌آورند، گفت: روسري و مناره نيست كه ايمان مي‌آورد، ايمان است كه روسري، مناره و مسجد مي‌سازد.

وي ادامه داد: كساني كه عكس امام(ره) را پاره مي‌كنيد با عشق توده‌هاي ميليوني مردم چه مي‌كنيد؟ البته بايد اين مسأله را نيز در نظر داشت كه اين رفتارها نشانه كينه‌هاي فروخورده دزدها و غارتگرهاي بين‌المللي است كه انقلاب سد راه خيانت آن‌ها شده است.

وي ادامه داد: پس از اين جريانات دادستان و دانشمندان ما را ترور كردند. اما اين نكته را از ياد برده‌اند كه اين اتفاقات در سطوح بالاتري تجربه شده است. امام(ره) فرمودند بكشيد ما را، ملت ما بيدارتر مي‌شود.

احمدي‌نژاد در ادامه اظهارات خود با اشاره به حضور ميليوني مردم در راهپيمايي‌هاي متعدد گفت: در سفر اخيرم به نيويورك از يك‌سال قبل ستاد درست كرده بودند تا يك راهپيمايي را سازماندهي كنند و اعلام كرده بودند كه هركس بيايد در تور سه‌روزه نيويورك شركت مي‌كند اما جمعا 500 نفر بيشتر نيامد، درحالي‌كه مردم ما براي حضور در صحنه‌هاي انقلاب از همه‌چيزشان هزينه مي‌كنند ولي اين مسأله نيازمند يك برنامه‌ريزي است.

وي ادامه داد: شايد كاري ارزشمندتر از جاروكردن مسير يك ملت نباشد، ملتي كه تاريخ را با همين حضورها مي‌سازد و حضور همين مردم است كه با پيروي راه امام‌(ره) همه معادلات را عوض كرده و مي‌كند.

احمدي‌نژاد ديپلماسي و حرف‌زدن‌هاي مسوولان در كشورهاي مختلف را به خاطر عظمت مردم عنوان كرد كه نتايج حضور مردم علني مي‌شود و ميوه‌هاي آن براي مردم جمع‌آوري مي‌گردد.

به گزارش ايسنا، پيش از سخنان احمدي‌نژاد مسوولين ستاد دهه فجر انقلاب اسلامي توضيحات و گزارشاتي در مورد عملكرد اين ستاد ارايه كردند


رييس جامعه مدرسين : حوادث اخير باعث تحکيم نظام اسلامي شد
قم – رييس جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به اينکه آينده انقلاب اسلامي را روشن مي بينم، گفت: حوادث اخير باعث تحکيم پايه هاي حکومت اسلامي شده و بسياري از چهره ها و دوست و دشمن نيز مشخص شدند.
به گزارش ايرنا، آيت الله " محمدي يزدي" پنحشنبه شب در ديدار با اعضاي شوراي مرکزي جامعه اسلامي مهندسين کشور خاطرنشان کرد: فتنه اخير يک خطر بزرگي بود که از کنار ما گذشت ، فتنه گران دنبال از بين بردن حاکميت اسلام و انقلاب بودند، ولي چيزي از طراحان فتنه باقي نمانده است.
رييس جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به حوادث بعد از انتخابات گفت: طراحان فتنه دنبال اين هستند که چگونه به اصل نظام بپيوندند و نمي دانند که چگونه برگردند که کسي متوجه نشود و قصد دارند اين بازگشت را نيز به نام خود تمام کنند.
يزدي خاطرنشان کرد: اگر همه ما خود را به خدا بسپاريم و قصد و نيت خود را نيز خالص نماييم ، خداوند ما را به طرف حق هدايت خواهد کرد.
وي همچنين در واکنش به سخنان باهنر که از برخي اختلافات گلايه کرده بود، گفت: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مشکلات فراواني براي کشور ايجادشده ولي با حضور مردم و قشرهاي مختلف مشکلات برطرف شد.
وي ادامه داد: ما تصور مي کنيم که بعد از حوادث اخير اتحاد بيشتر مي شود و مشکلي براي اصولگرايان پيش نخواهد آمد ، مردم طرفدار نظام بوده و وحدت خود را حفظ خواهند کرد.
رييس جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفت: اين جمله را از آقاي باهنر قبول نمي کنم که نبايد منتظر وحدت باشيم و يا اينکه وحدت جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين بايد چگونه باشد، وحدت در خطوط و مرزهاي اصلي است نه جامعه مدرسين و روحانيت مبارز.
وي در پاسخ آقاي باهنر که گفته بود اين جمله را من نگفته ام گفت: "من مباحثه نمي کنم"
وي خطاب به آقاي باهنر اظهار داشت: شما گفتيد شرايط به گونه اي پيش رفت که نبايد منتظر وحدت باشيم، ولي ما به شما قول مي دهيم که هيچ اختلافي وجود ندارد.
يزدي گفت: اختلافي که کم و بيش احساس مي شود، به خاطرفتنه ايجاد کردند ولي نظام ما عميق و محکم است و رهبري دارد و فراز و نشيب هايي نيز ممکن است وجود داشته باشد ولي شما( خطاب به آقاي باهنر) انتظارنداشته باشيد که هيچ مشکل و دردسري هم نداشته باشيم.
وي افزود: تا زماني که حاکميت اسلام وجود دارد توطئه ها و فتنه ها وجود دارد ولي در طول 30 سال بعد از انقلاب اين فتنه ها همه نقش بر آب شد.
يزدي اظهار داشت: ايمان داريم انقلاب اسلامي از چيزهايي است که باقي خواهد ماند تا به دست حضرت ولي عصر (عج) برسد ولي هر کدام از ما وظايفي داريم که بايد با برنامه ريزي براي آينده مشکلات را حل کنيم.
وي اظهار داشت: امروز دولت، مجلس و قوفه قضائيه نسبت به گذشته قاطع تر، پرکار و قوي تر مي باشند هرچند که به هيچ فرد يا نهادي نمي توان کمال مطلق تعبير کرد ولي خوشحال هستيم که نظام جمهوري اسلامي به چنين پيشرفت هايي دست پيدا کرده است.
يزدي در واکنش به سخنان باهنر در مورد طرح هدفمند کردن يارانه ها گفت: برداشت من اين است که آقاي باهنر خيلي اميدوار به اجراي طرح هدفمند کردن يارانه ها نيست و مي گويند ممکن است به مشکلاتي برخورد کند.
وي خطاب به آقاي باهنر گفت: بنده در مجلس بودم و شما نيز هستيد ولي هر زمان طرحي از طرف دولت به مجلس تقديم و تصويب کرد و شواي نگهبان نيز تاييد کرد بايد همه حمايت کنند که اجرايي شود.
يزدي افزود: بايد براي اجراء کردن طرح همکاري و حمايت کنيم نه اينکه گوشه و کنار بگوييم که طرح چگونه است و به کجا مي رسد و يا مثلا تورم و نقدينگي ايجاد مي کند.
وي ادامه داد: در مجلس هر طرح يا لايحه اي موافق و مخالف دارد و هيچ مصوبه اي به اتفاق آراء راي نگرفت، اختلاف سليقه نيز خوب است ولي بايد همه براي رفع مشکلات تلاش کنند.
وي با اشاره به اينکه طرح هدفمند کردن يارانه ها ممکن است مشکلاتي نيز داشته باشد، گفت: ممکن است برخي از اين طرح ناراضي باشند ولي کشور ما امروز با گذشته از نظر رشد اقتصادي قابل مقايسه نيست.
يزدي تصريح کرد: ما زمان جنگ را فراموش نکرده ايم که جيب هاي ما خالي شده بود و همه با سيلي صورت خود را سرخ مي کرديم و امروز که کشور ما همه چيز دارد بايد شاکر باشيم.
عضو مجلس خبرگان رهبري يادآورشد: اين مسائل هميشه درکشور ما بوده و هست و اميد است که دولت اين طرح را مانند کارهاي ديگر با موفقيت انجام دهد.
وي اظهار داشت: اگر به موضوعات کلي تر نگاه کنيم و به وظايف خود نيز عمل کنيم خداوند به ما کمک خواهد کرد. ک/2
550/7401

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه


آینده نیوز7 بهمن 88


معتدلین اصلاح طلب واصولگرا اجماع می كنند

داریوش قنبری سخنگوی فراكسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی گفت:
در آینده ای نزدیك معتدلین اصلاحات با اصولگرایان اجماع می كنند كه این ائتلافها با ماهیت حزب متفاوت هستند. داریوش قنبری نماینده مردم ایلام در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت:‌اصلاح طلبان همواره سعی كرده اند در چارچوب های رسمی نظام به فعالیتهایشان ادامه دهند و از آنجا كه انتخابات یكی ازمهمترین اركان نظام است لذا اصلاح طلبان در انتخابات آتی شركت خواهند كرد. سخنگوی فراكسیون اقلیت با اشاره به اینكه تحركات برخی از اصلاح طلبان تحت تاثیر وقایع اخیر فروكش كرده است و برخی دچار یاس و ناامیدی شده اند اظهار داشت: با تمام این اوصاف بسیاری از اصلاح طلبان تلاش می كنند مجددا به قدرت باز گردند و تحت تاثیر شرایط كنونی قرار نگرفته اند و به دنبال تجدید حیات در فعالیتهای حزبی و سیاسی هستند. نماینده ایلام با بیان اینكه سیاست نظام در راستای توسعه فعالیت حزبی است اذعان داشت: نگرش مثبت به احزاب سیاست نظام و توسعه فعالیتهای حزبی قطعا جز سیاست نظام می باشد. وی تصریح كرد:‌در صورتی كه همه گروه ها این دیدگاه و نگرش را داشته باشند در رابطه با فعالیتهای حزبی مشكلی ایجاد نخواهد شد و این فعالیتها می توانند به حیات خود ادامه دهند. قنبری با بیان اینكه در برخی از اصلاح طلبان روحیه فعالیت حزبی به خوبی وجود دارد و آنها می كوشند مصمم تر از گذشته به فعالیتهایشان ادامه دهند و كارهای حزبی را بیش از گذشته تقویت نمایند تصریح كرد: با توجه به چارچوب های رسمی نظام مانند قانون اساسی و باتوجه به اینكه در این چارچوبها هیچ محدودیتی برای فعالیتهای حزبی وجود ندراد لذا در آینده این فعالیتهای نه تنها از رونق نخواهند افتاد بلكه رونق بیشتری نیز پیدا خواهند كرد. احزابی در عمل موفق هستند كه پیوندهای اجتماعی را ایجاد كرده باشند سخنگوی فراكسیون اقلیت مجلس با بیان اینكه حزبهایی كه قارچ گونه و یك شبه ایجاد می شوند جایگاهی در درون جامعه نخواهند داشت اظهار داشت: حزب برای اینكه بتواند ادامه حیات داشته باشد نیازمند پایگاه حمایتی و اجتماعی است بنابراین اینكه عده ای دور هم جمع شوند و بگویند حزب تشكیل داده اند دلیلی بر قدرتمندی آنها نیست و ضمانتی برای ادامه حیات آنها نمی باشد. وی تصریح كرد:‌احزابی كه با تابلوهای جدید شكل می گیرند نخواهند توانست آن طور كه باید فعالیت نمایند مگر اینكه پیوندی با احزاب و تشكلهای موجود كنونی داشته باشند و باید گفت:‌احزابی موفق عمل خواهند كرد كه پیوندهای عمیق اجتماعی را ایجاد كرده و حمایتهای آنها را داشته باشند. امكان شكل گیری اجماع بین چهره های معتدل از جریان اصلاح طلب و اصولگرا وجود داردوی با اشاره به اینكه هر حزب ساختار و عملكرد و اهداف خودش را دارد اظهار داشت: با توجه به این ویژگیها ظهور حزب جدیدی مركب از اصلاح طلبان واصولگرایان معتدل امكان پذیر نخواهد بود. قنبری افزود: بین چهره های معتدل از جریان اصلاح طلب و اصولگرا ممكن است ائتلافهایی شكل گیرد اما این ائتلافها با ماهیت حزب متفاوت هستند. نماینده مردم ایلام با بیان اینكه رادیكالها و تندروها در هر جریان و تشكلی كه باشند محكوم هستند، اظهار داشت: اكثریت فعالین سیاسی و مردم به سمت اعتدال می روند

رادیو زمانه : ۸ بهمن ۱۳۸۸ «روزنامه بریتانیایی فایننشال تایمز:

مهدی کروبی گفت «محمود احمدی‌نژاد نمی‌تواند در دوره چهارساله ریاست‌جمهوری دوام بیاورد.» مهدی کروبی امروز پنج‌شنبه گفت که «محمود احمدی‌نژاد نمی‌تواند در دوره چهارساله ریاست‌جمهوری دوام بیاورد.» به گفته روزنامه بریتانیایی فایننشال تایمز، این نامزد انتخاباتی، این مطلب را امروز در مصاحبه با این روزنامه بیان کرده‌است. مهدی کروبی به این روزنامه گفته‌است:«با توجه به مشکلات سیاسی و اقتصادی و علاوه بر آن سیاست خارجی پرمناقشه، شخصاً معتقدم آقای احمدی‌نژاد نخواهد توانست این دوره را تمام کند.» رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی هم‌چنین گفت که به باور او سوء مدیریت کشور باعث می‌شود تا محمود احمدی‌نژاد کنار زده شود. آقای کروبی جمهوری اسلامی را در معرض تهدید دانست و پیش‌بینی کرد که نیروهای «میانه‌رو» از سراسر طیف‌های سیاسی ایران گرد هم خواهند آمد و راه حلی برای نجات این جمهوری خواهند یافت. وی که در منزل خود با خبرنگار این روزنامه صحبت می‌کرد گفت: «نیروهایی از هر دو جناح که نظام اسلامی برایشان مهم است وقتی که ببینند خدای ناکرده انقلاب، ‌نظام و جمهوری اسلامی در خطر است با هم همراه خواهند شد.» وی افزود: «و این اتفاق به زودی خواهد افتاد.» مهدی کروبی در مورد این خبر که وی محمود احمدی‌نژاد را «رئیس دولت نظام» می‌داند گفت: «هر چه درباره انتخابات گفتم هنوز هم معتبر است و تکرار می‌کنم این انتخابات سالم برگزار نشد.» خبرگزاری فارس، روز دوشنبه هفته جاری، به نقل از آقای کروبی نوشته بود که وی «ریاست جمهوری» محمود احمدی‌نژاد را به رسمیت می‌شناسد. حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی، همان روز با تکذیب این گزارش، اعلام کرد که پدرش، محمود احمدی‌نژاد را «رئیس دولت نظام» می‌داند. مهدی کروبی: سوء مدیریت کشور باعث می‌شود تا محمود احمدی‌نژاد کنار زده شود مهدی کروبی در این باره امروز به فایننشال تایمز گفت: «اما واقعیت اینست که مجلس به او رأی داده و او مراسم تحلیف داشته‌است.» آقای کروبی امروز در گفت‌وگو با سحام‌نیوز، پایگاه خبری حزب اعتماد ملی، نیز گفت که از «عبارت صریح و روشن» وی «چیز دیگری» برداشت شده‌است و «اشکال در مشروعیت این قدرت» هم‌چنان وجود دارد. این نامزد معترض به نتایج انتخابات افزود که اظهارات اخیرش «به هیچ‌وجه» به معنای عقب‌نشینی از مواضع گذشته نیست و هم‌چنان نتایج انتخابات را محصول «تقلب و مهندسی آرا» می‌داند.


كروبي:
به چارچوب‌هاي نظام و اصل ولايت‌فقيه پايبندم

خبرگزاري فارس: يكي از نامزدهاي معترض انتخابات رياست جمهوري دهم تصريح كرد كه در صورت لزوم، نيروهاي نظام براي "انقلاب " نظام و جمهوري اسلامي " با همه متحد خواهند شد.


به گزارش خبرنگار سرويس "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس، مهدي كروبي در مصاحبه با روزنامه فايننشيال تايمز گفت: "نيروهاي دو جناح جمهوري اسلامي كه دغدغه نظام اسلامي را دارند، به محض اينكه متوجه شوند، خدايي نكرده، انقلاب، نظام و جمهوري اسلامي در خطر است، با هم متحد خواهند شد. "
به گزارش سايت فردا، كروبي همچنين اظهار داشته كه اين اتفاق به زودي روي خواهد داد.
وي با اشاره به سخنان چند روز پيش هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام مبني بر لزوم همكاري نيروهاي معتدل دو جناح براي يافتن راه حل، ضمن تائيد اين سخنان تصريح مي‌كند كه "آقاي هاشمي رفسنجاني به درستي گفتند كه بهترين كسي كه مي‌تواند موجب حل مشكلات شود، رهبر انقلاب هستند. با آقاي هاشمي موافقم. "
مهدي كروبي در واكنش به شعارهاي ساختارشكن و ضدانقلابي نيز مي‌گويد: " به نظر من، اين شعارها 100 درصد اشتباه است و هيچ فايده‌اي ندارد. "
وي تصريح كرد كه شعارهاي حاميان وي بايد در چارچوب نظام و قانون اساسي باشد.
رئيس مجلس ششم تاكيد مي‌كند كه به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، چارچوب‌هاي نظام و اصل ولايت‌فقيه پايبند است.
اخبار تكميلي متعاقبا از سوي خبرگزاري فارس منتشر خواهد شد.
انتهاي پيام/

آيت‌الله خاتمي در گفت‌وگو با فارس:
هاشمي‌رفسنجاني و يزدي پذيرفتند كه عليه هم واكنشي نداشته باشند

خبرگزاري فارس: آيت‌الله سيد احمد خاتمي اعلام كرد كه در پي تماس او با هاشمي رفسنجاني و يزدي، طرفين پذيرفتند كه مشاجرات به مصلحت اسلام، نظام، روحانيت و مجلس خبرگان نيست.


آيت‌الله سيد احمد خاتمي امام جمعه موقت تهران در گفت‌وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، با اشاره به انتشار اخباري به نقل از وي در برخي رسانه‌ها گفت: در بعضي از سايت‌هاي خبري از تماس اينجانب با رئيس مجلس خبرگان رهبري نقل شده و چون در اين رابطه درست و نادرست در هم آميخته است توضيحاتي را پيرامون آن ارائه مي‌كنم.
عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان رهبري گفت: آنچه درست است اين است كه شرايط كشور به گونه‌اي است كه بايد همگان به سمت وحدت و همدلي حركت كنند و اين ضرورت هميشه انقلاب است.
وي با بيان اينكه بنده وقتي مصاحبه آيت‌الله يزدي و نيز واكنش آيت‌الله هاشمي را ديدم تلاش كردم در جهت بستن پرونده اين مشاجرات حركتي كنم، افزود: به مسئول دفتر آيت‌الله يزدي پيغام دادم كه از ايشان مي‌خواهم كه به اين مشاجرات ادامه ندهند و پاسخي به نامه آيت‌الله هاشمي ندهند.
وي در ادامه خاطرنشان كرد: از سوي ديگر روز گذشته تماسي با رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام گرفتم و عين اين درخواست را نيز از ايشان داشتم و محضرشان عرض كردم كه ادامه اين مشاجرات به مصلحت اسلام، نظام، روحانيت و نه به مصلحت مجلس خبرگان رهبري نيست.
آيت‌الله خاتمي با اشاره به اينكه از هاشمي رفسنجاني تقاضا كردم به واكنش خود ادامه ندهند تصريح كرد: آيت‌الله هاشمي فرمود "من از خدا مي‌خواهم در جامعه تشاجري نباشد " و با بزرگواري پذيرفتند كه به واكنش خود ادامه ندهند.
وي تاكيد كرد: اين تمام آن چيزي بود كه بنده دلسوزانه به اين دو بزرگوار گفتم و هر دو نيز پذيرفتند اما متاسفانه كساني كه در پي اختلاف در جامعه هستند اين خبر را با سخنان نادرست درآميختند زيرا من هرگز در اين مكالمه تلفني نگفتم كه آيت‌الله يزدي پذيرفته‌اند كه اشتباه كرده‌اند.
امام جمعه موقت تهران ادامه داد: آنچه در ذيل خبر دروغ آمده كه آيت‌الله هاشمي نپذيرفته‌اند نيز دروغ است زيرا هر دو بزرگوار پذيرفته‌اند كه به اين نزاع ادامه ندهند.
وي با دعوت آحاد مردم به وحدت و پرهيز از اختلاف گفت: وقتي گامي دلسوزانه در مسير وحدت برداشته مي‌شود نبايد آنرا تخريب كرد.
انتهاي پيام/ر

Amir Mousavi Khamene

۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

در جامعه وعاظ مطرح كرد

مشایی: حضرت عیسی کجا مدیر بود، از اینجا به آنجا فرار می‌کرد!



مشایی: حضرت عیسی کجا مدیر بود، از اینجا به آنجا فرار می‌کرد!

سیاست > چهره ها - اسفندیار رحیم مشایی درباره تدریس در محافل مذهبی از سن 14 سالگی، محوریت خدا در وحدت، دلایل اظهار نظر تخصصی در مسائل دینی، شکایت از روزنامه کیهان، مدیریت جامع انبیاء، رژیم صهیونیستی، و.. توضیحاتی ارائه داد.

به گزارش فارس، اسفندیار رحیم‌مشایی مشاور و رئیس دفتر رئیس‌جمهور که در جلسه هفتگی جامعه اسلامی وعاظ جهت پاسخگویی به سوالات روحانیون این تشکل حاضر شده بود، در ابتدای سخن خود ضمن قرائت دعای الهم‌ عجل لولیک الفرج .... اظهار داشت: خداوند را شاکرم که توفیق حضور در این مراسم را عطا فرمود.مهم ترین بخش سخنان وی را در ادامه می توانید بخوانید.

* در برخی جاها خوانده‌ام که مشایی بنیانگذار یک مکتب خاص است. من از بچگی پای منبر بزرگ شده‌ام و با روحانیون و علما آشنا بودم. می‌دانم که قاطبه علمای ما به لحاظ اقتصادی در طبقه متوسط جامعه قرار داشتند البته باید گفت که بعد از انقلاب اسلامی علمای ما به لحاظ اقتصادی تحت فشار بیشتری قرار گرفتند.

*در واکنش به اظهارات من برخی‌ها گفته‌اند که من چرا حرف می‌زنم، برخی‌ها گفته‌اند که نباید در اموری که سررشته ندارم وارد شوم. هر کسی که حرف می‌زند از سر ادعای فضل و فضیلت نیست ما از پیامبر اسلام نقل می‌کنیم، از معصوم نقل می‌کنیم. کسی ادعای امامت و معصومیت نمی‌کند. اگر قرار باشد که هر کسی که برای100 نفر صحبت می‌کند، آن 100 نفر بشنوند و حرف‌های حقیقت را به دیگران منتقل نکنند، کار به جایی نمی رسد.

* ما تکلیف داریم تا در راستای توسعه اندیشه‌های دینی تلاش کنیم و یکی از این راه‌ها بیان است. این بیان ممکن است،‌هم اقرار باشد و هم تاکید و یا از جهت تنویر باشد.

* بنده به عنوان کسی که از بچگی پای درس علما و روحانیون بوده‌ام، اعتقاد دارم خداوند نور ایمان را از دوران کودکی در من قرار داده است. من از سن 13 سالگی در مساجد و به دستور روحانیون مساجد سخنرانی می‌کردم، در سن 14 سالگی در مدرسه کلاس درس مذهبی برگزار کرده بودم.

*من بدون مقدمه می‌خواهم بگویم اگر کسی آمد و گفت که من شاگرد این مکتب هستم فهمی که به صورت کتبی و یا شفاهی از علما پیدا کرده‌ام را می‌خواهم به عنوان شاگرد مکتب بیان کنم دلیلی بر مدعی بودن من نیست. ما مدعی هستیم که مکتب‌ ما اقناع می‌کند جان‌های ما را، مکتب ما،‌عقل ما را ارضا می‌کند، دل ما را سیراب می‌کند و ما از سر عقل و محبت و عشق می‌گوییم که مکتب ما حیات بخش است.

*اگر شما به عنوان مبلغان دین چنین بحث‌هایی را بکنید، می‌گویند شما مبلغ هستید و می‌گویید، اما اگر من به عنوان مهندس،پزشک یا یک سیاستمدار بگویم نشان ادعای من نیست بلکه نشانه تاثیر کار اهل علم است. این محصول تلاش علماست. اگر من به عنوان شاگرد کوچک مکتب علما، اندیشه علما را ابلاغ کنم و نشر بدهم این خوب است یا بد. باید بگویم از خوب و بد گذشته. این یک تکلیف است. اما یک شرط دارد و شرطش این است که آنچه که می‌گوییم باید بر منطق اندیشه اسلامی باشد و در چارچوب‌های جهان بینی توحیدی اسلامی شیعی ناب باشد.

* هر کس به هر چه که می‌گوید مسئول است. نباید به کسی گفت که تو چرا حرف می‌زنی، خوب او باید حرف بزند. ما باید بگوییم در جامعه بگوییم و بیان کنیم تا دشمن از اینکه ادعا می‌کند دین ناکارآمد است، مایوس شود.

* ما باید حتما حرف بزنیم اما درست حرف بزنیم. اگر کسی آمد و گفت: این حرفی که شما زدید اشتباه است این طور باید پاسخش را داد که ممکن است کسی مثل من حرف‌هایی را بزند که اشتباه نیز در آن موجود باشد. شما علما نیز ممکن است در بین خودتان اختلافاتی در این مورد که به فلسفه گرایش داشته باشید یا نه، مباحث فقهی داشته باشیم.

منطق علم این نیست که به کسی بگویند چرا حرف می‌زنی

*روشی که در حوزه‌های ما به شکل سنتی است، متاسفانه در دانشگاه‌های ما نیست، این است که در حوزه، علم را از طریق عشق و تکلیف یاد می‌گیرند و در خصوص آن مباحثه می‌کنند. تا آجر به آجر در کنار هم بنشیند تا مستحکم بالا بیاید. پس منطق علم این نیست که به کسی بگویند،چرا حرف می‌زنی اما لازم است که با کمال حساسیت همه حرف‌ها را بشنویم و دقیق باشیم که خدای ناکرده یک رگه‌ای از جهل و تزریق به نام دین مطرح نشود تا سرآغاز یک انحراف باشد.
* بنده به عنوان شاگرد این مکتب مطالبی را در خصوص دین، خدا، جامعه دینی، نظام دینی و آینده گفته‌ام و خواهم گفت. من نمی‌خواهم بگویم رئیس دفتر فردی به نام احمدی‌نژاد هستم که من او را به عنوان خالص‌ترین آدم‌های امروز روی کره زمین یافتم و من ذره‌ای احساس گرایش به نفس و هوای نفس را در رئیس‌جمهور نمی‌بینم.

اگر خطایی در بحث‌های من وجود دارد، سکوت نکنید و آن را مطرح کنید

* شهید بهشتی و شهید مطهری به واعظ بودن افتخار می‌کردند. من از روحانیون حاضر می‌خواهم در بحث‌های عقیدتی که می‌کنم هر کجا اشکال دیدند به آن اعتراض کنند. خواهش می‌کنم اگر خطایی در بحث‌های من وجود دارد، سکوت نکنید و آن را مطرح کنید.

* ما متاسفانه با دو گروه امروز مواجهیم. یک گروه سانسورگر که پشت پرده نشسته و احزاب فراوانی در اختیار دارد، و گروه دیگر که ظاهر ولایت‌مدار دارد اما باطنش متفاوت است. البته گروه دیگری نیز وجود دارد که نمی‌توانم بگویم باطنش ولایتمدار نیست اما آتش بیار معرکه است.

*درجلسه تودیع و معارفه وزیر علوم که تعداد قابل توجهی از فضلای حوزه و اساتید دانشگاه حضور داشتند، من بحثی را مطرح کردم که خلاصه این بحث این بود که خداوند عالم را آفرید چون می‌خواست شناخته شود، اگر شناخته شود آفرینش را انجام داده است.آفرینش هم مشخص است که انسان گل سرسبد عالم است و اگر انسان خلق نشود خدا شناخته نمی‌شود. من گفته بودم که اگر همه آفرینش منجر به این شود که انسان خدا را بشناسد بنابراین شناخت خدا خلقت را حکیمانه می‌کند و اگر شناخت خدا حاصل نشود خلاف حکمت است حالا ما نمی‌توانیم کار خلاف حکمت را به خدا نسبت دهیم پس نتیجه می‌گیریم که الزاما باید کار زندگی و هستی به شناسایی و معرفت انسان به خدا منجر شود. همه کسانی که از انبیاء و اولیا آمده‌اند همه ماموریتشان همین بود.

* انسان موجودی بزرگی است و خیلی قیمت دارد. قیمت گذاشتن روی انسان قیمت گذاشتن روی خدا است. نه اینکه بگوئیم قیمت خدا چند است. یعنی ما ارزش خدا را از طریق ارزش انسان می‌فهمیم چرا که خودش گفته "و تبارک‌الله احسن‌الخالقین ". انتظار داریم هرکاری متناسب با فاعل آن کار باشد.خدا وقتی به انسان افتخار می‌کند، این نشان می‌دهد که ما باید به سراغ این آدم برویم، این آدم باید شناخته شود، این آدم باید عزیز شود. تمام دستورات و احکام اسلام را در راستای بزرگ کردن انسان است و یک مثلث تشکیل شده از انسان، جهان و خداوند وجود دارد که ما باید خودمان را بشناسیم، تا ظرفیت پیدا کنیم.

اگر بخواهیم خدا بزرگ شناخته شود، باید انسان شناخته شود

* برای اینکه اگر بخواهیم خدا بزرگ شناخته شود، باید انسان شناخته شود .اگر علم بشر را توسعه ندهیم اخلاقیات آن نیز توسعه نخواهد گرفت. عرض من این است، اگر مهدی‌(عج) ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد کند به توسعه علم خواهد پرداخت. چرا که اصل توسعه علم بعد از ظهور امام زمان است.

من می‌گویم بودن انسان ربطی به بودن خدا ندارد

*در برخی از سایت‌ها نوشته شده بود که مشایی گفته است اگر انسان نباشد خدا حفظ خواهد شد. این بحث کاملا روشن است من می‌گویم بودن انسان ربطی به بودن خدا ندارد. بودن انسان که معلول است چه ربطی به بودن خدا دارد. این وجود ماست که به بودن خدا وابسته است.

مدیریت انبیاء

*به چه کسی جایزه می‌دهند که اگر بخواهد مدیریت حضرت نوح را زیر سئوال ببرد؟ اینکه برای بنده که رئیس‌دفتر رئیس‌جمهوری چون احمدی‌نژاد که ارزش‌های اسلامی نقطه آرمان وی و بازگشت به ارزش‌های امام و اسلام ناب افتخارش است چگونه امکان دارد.

توسعه اندیشه دینی و پایداری نظام

*مقام معظم رهبری جملات زیادی در تایید دولت احمدی‌نژاد بیان داشته است . بحث من در مرکز همایش رازی این بود که انقلاب اسلامی آمده است تا تفکر دینی را احیاء کند و این ماموریت ما است. جمهوری اسلامی نظامی است که مدیریت می‌کند تا احیای دین صورت بگیرد. احیای دینی باید با معرفت صورت بگیرد. این نظام اگر بخواهد برقرار بماند باید علم دینی و اندیشه دینی را توسعه بدهد و این مدیریت و برنامه‌همراه با جهت‌گیری و منابع را لازم دارد. من در سخنرانی خود گفتم درست است که معلمی اخلاق کار بزرگی است اما پیامبران معلم اخلاق نبودند و معلمی اخلاق یکی از وجوه انبیاء بوده است. پیامبر مدیر جامع است ( البته پیامبرانی که رسالت داشتند) یعنی باید نظام را او برقرار کند. او باید اقتصاد، سیاست‌خارجی را مدیریت و عدالت را برقرار کند.

حضرت عیسی کجا مدیر بود، از اینجا به آنجا فرار می‌کرد

*حضرت عیسی سی و چند سال پیامبر بودند. آیا حضرت عیسی که پیامبر بود مدیر هم بود؟ حضرت عیسی کجا مدیر بود، حضرت عیسی که از اینجا به آنجا فرار می‌کرد، حضرت عیسی در تهدید قتل بود، در مضیقه بود، در محدودیت بود ما نباید حساب جامعه دوران حضرت مسیح را به پای حضرت بنویسیم. من در سخنرانیم گفتم که فرض کنید حضرت عیسی را نمی‌کشتند کسی می‌توانست بگوید حضرت عیسی 300 سال پیامبری نمی‌کرد، حضرت موسی می‌توانست 500 سال پیامبری کند.

* متاسفانه در خصوص سخنرانی‌های من واقعیت به صورت آنچه که گفته می‌شود منتشر نمی‌شود.

چرا خدا عامل وحدت نیست

*علت اینکه بشر در طول تاریخ در کنار هم قرار نگرفته و به وحدت نرسیده و در برابر هم قرار گرفته و جنگ و ستیز به راه انداخته است. نشانگر این است که آنها خدای واحد را آنگونه که باید بشناسند، نشناخته و به آن ایمان نیاورده‌اند.

علت عدم وحدت نبود توحید است

*نتیجه کلمه توحید، توحید کلمه است.علت عدم وحدت نبود توحید است و راه صلاح بشر بازگشت به توحید است. رسانه‌ها مطالب مرا درست منعکس نمی‌کنند و در صورت ارسال جوابیه، جوابیه منتشر نمی‌شود اما مطالبی که می‌گویم را همه منتشر می‌کنند.

احمدی‌نژاد بگوید حرف نزن، حرف نمی‌زنم

*برخی‌ها به من می‌گویند که اظهاراتم موجب حمله برخی‌ها به احمدی‌نژاد می‌شود، حالا باید گفت که احمدی‌نژاد به من بگوید که حرف نزن من حرف نمی‌زنم، من که ماموریت فردی ندارم و به طور طبیعی اگر از دولت بیرون آمده‌ام به عنوان یک مهندس هر گونه که دلم بخواهد حرف می‌زنم. آقای احمدی‌نژاد می‌گوید که برخی‌ها می‌خواهند که تو حرف نزنی.

ماجرای مرتاض 400 ساله هندی

*من از شما سئوال می‌کنم آیا انسان 400 ساله داریم. جن کرمانی هم اگر وجود داشته باشد مربوط به برخی از افراد است .من که مازندرانی هستم. من رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بوده‌ام، قبل از آن هم مدیر شبکه رادیو بودم و البته مدیر رادیو پیام نیز بوده‌ام. این آقایی که امروز موسسه آینده روشن را مدیریت می‌کند خوب می‌داند که این موسسه را من بنیان گذاشتم.

رادیو پیام بعد از حضور من در آنجا به جای موسیقی به مهدویت پرداخت

*رادیو پیام رادیو موسیقی بود، اما زمانی که من مدیریت این رادیو را بدست گرفتم، بررسی کنید، تا ببیند تا مشخص شود در یک روز چند بار در خصوص ساحت مقدس مهدویت صحبت می‌شد، یکی از برنامه‌های پر شنونده رادیو در شبهای جمعه چهار ساعت فقط بحث امام زمان را مطرح می‌کرد.

پیش از اینکه ما به شهرداری تهران بیاییم تهران چگونه بود

* در شهرداری ما چند موسسه مذهبی راه‌اندازی کردیم.پیش از اینکه ما به شهرداری تهران بیاییم تهران چگونه بود در زمانی که آقای احمدی‌نژاد در شهرداری بودند من مدیر امور فرهنگی شهرداری بودم.

رژیم صهیونیستی و مشایی

* دو روز قبل از آن روزی که من آن جمله را در خصوص اسرائیل در مراسمی که در شمال کشور به مناسبت گرامیداشت شهدا برگزار شده بود گفتم که شهدا زنده‌اند و نتیجه خون‌های شهدا ثمر داده است و اسرائیل مرده است اما هنوز تشییع جنازه نشده است. من شاید حداقل صدها سخنرانی علیه اسرائیل کرده‌ام اما شما ببینید شاید جمله من در این خصوص اشتباه باشد که اشکالی دارد. شما روزنامه کیهان را ببینید این روزنامه نوشته است مشایی در برابر اسرائیل سر تعظیم فرو آورده و اسرائیل را تمجید کرده است.

کیهان را محکوم نکنم، مسلمان نیستم

* خدا شاهد است که این دروغ است من به همین جهت علیه روزنامه کیهان شکایت کرده‌ام و حتما این روزنامه محکوم خواهد شد. اگر این روزنامه محکوم نشود من مسلمان نیستم. چون دروغ بسیار بزرگی را نوشته است.این روزنامه گفته است که هوشنگ امیراحمدی را مشایی به ایران آورده و در ایران مشایی با هوشنگ امیراحمدی ملاقات کرده‌اند در حالی زمانی که این فرد ایران آمد من اصلا نمی‌دانستم که آمده و اصلا با من تماس نگرفته و اجازه ملاقات از من نیز نخواسته است و تا زمانی که از کشور بیرون نرفته بود من نفهمیده بودم که وی به ایران آمده است.

ما با مردم دنیا حتی مردم آمریکا و اسرائیل دوست هستیم

*این عبارت من است موضع ما نسبت به مردم دنیا موضع دوستانی است. البته در انتهای این سخنانم گفتم که حتی مردم آمریکا و اسرائیل نیز موضعی نداریم چرا که بحث سیاست بین الملل ما دوستی با مردم است. موضع ما موضع پیامبر است.

* من در این سخنرانی گفتم که ما با همه مردم دنیا حتی مردم آمریکا و اسرائیل دوست هستیم که ابتدا برخی‌‌ها گفتند چرا گفتی ملت اسرائیل، من احساس کردم که شاید خطا کرده باشم. فردای آن روز خبرنگاران در این خصوص از من سئوال کردند. اما باید بگویم که واژه ملت در ادبیات سیاسی با مردم فرق می‌کند. ملت به ازای دولت شمرده می‌شود.

* در خصوص سخنرانی من در مورد اسرائیل شانتاژ آفرینی فراوانی شد و اصلا هیچ کس رها نمی‌کرد از این سایت به آن سایت، از این روزنامه به آن روزنامه،‌از آن عالم تا آن عالم و حتی 200 نماینده مجلس علیه من امضا کردند که البته برخی از آنها بعدها پیش من آمدند و ابراز پشیمانی کردند. آقای مشایی مقام معظم رهبری فرمودند بحث دوستی با اسرائیل غلط است.

اگر موضعم را در خصوص اسرائیل بد می‌دانستم آنرا تکرار نمی‌کردم

*احمدی نژاد گفته است حرف مشایی حرف دولت است من اگر جمله خود را در خصوص اسرائیل بد می‌دانستم آن را تکرار نمی کردم اما من بر این اساس این مسئله را گفتم که اگر اسرائیل را امروز دنیا یک کشور می‌شناسند، یک کشوری است که با یک سیلی حذف می‌شود. حال اگر بخواهیم بدانیم که چرا حذف نمی‌شود به خاطر اینکه نفوذ در بسیاری از کشورها دارد و افکار عمومی را به نفع خود و علیه ما بسیج می‌کند.سیاست دولت این بود که ما در عین حال که با صهیونیزم مقابل می‌کنیم و افتخار این دولت این بود که موج بزرگی از مقابله با صهیونیزم جهانی را در دنیا به راه انداخت ما می‌خواستیم بگویم که این رژیم در حالی که در دنیا قانونی نیست در سرزمین خودش نیز مورد اعتراض مردم قرار گرفته است. اصل بحث آقا این بود که این مسئله چیست که شما اینقدر آن را کش می‌دهید، بعد فرمودند که که مردم اسرائیل دوست ما نیست و حرف بنده را نفی فرمودند و توضیح دادند. بعد از بیانات آقا طی نامه‌ای خطاب به رهبری نوشتم که مقام معظم رهبری فصل الخطاب است. تعریفی که بنده از ولایت فقیه دارم این است که به محض اینکه معلوم شد نظر ولی فقیه چیزی دیگری است تکلیف روشن است.

نوشته‌اند که من قطعا جاسوس و عامل موسادم

* امروز برخی از روزنامه‌ها نوشته‌اند که قطعا، جاسوس و از عوامل موساد هستم.

چطور عالم است که می‌گوید حج از شئون ولی فقیه است

*زمانی که بحث ادغام سازمان حج و سازمان گردشگری مطرح بود یکی از آقایان نامه‌ای نوشتند و متذکر شدند که حج از شئون ولی فقیه است و ما نباید در آن دخالت کنیم. من تعجب کردم که چطور این فرد عالم است، عالمه، چطور عالم است که می‌گوید حج از شئون ولی فقیه است آیا او ولی فقیه را فقط یک روحانی می داند. ولی فقیه کیست. آن ولی فقهی که ما در مکتب علما فهمیدیم همه چیز برای اوست. داخلی و خارجی ندارد سیاست خارجی، هوا فضا ... از شئون ولی فقیه است. این آقایی که می‌گفت حج که از شئون ولی فقیه است در انتخابات چگونه عمل کرد و کدام طرف رفت.

مگر احمدی نژاد اجازه می‌دهد که کسی یک ذره انحراف داشته باشد

* که اگر 27 سال قبل از احمدی نژاد را در خصوص توجه به قرآن و روحانیت را جمع بزنیم و ضربدر 100 بکنیم به سه سال دوران احمدی نژاد نمی‌رسد. حال باید دید که احمدی نژاد کیست؟ مگر احمدی نژاد اجازه می‌دهد که کسی یک ذره انحراف داشته باشد. حال که برخی‌ها نمی‌توانند این مسائل را توجیه کنند می‌گویند مشایی احمدی نژاد را سحر کرده است. چرا می‌گویند مرتاض 400 ساله یا جن کرمانی؟ برای اینکه نمی‌توانند دولت و سئوالات ما را توجیه کنند و به همین خاطر به این مسائل روی می‌آورند.

توضیح:خبرگزاری فارس اعلام کرده مشایی در خصوص ادغام سازمان حج ، بازدید از نمایشگاه هدیه تهرانی و نامه مقام معظم رهبری در کن لم یکن کردن معاون اول رئیس جمهوری‌اش مطالبی ایراد کرده که بنا به این گفته مشایی که شرعا از انتشار این مطالب راضی نیست، از انتشار آنها صرف نظر کردیم.

چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۸
رئیس دولت قوه قضاییه را "دیکتاتور" خواند

احمدی نژاد: بگیر و ببندها برخلاف قانون است

به دنبال اعلام خبر محکومیت محمدجعفر بهداد، مدیر سابق خبرگزاری ایرنا و معاون فعلی دفتر احمدی نژاد به دلیل انتشار مطالبی علیه علی لاریجانی، رئیس مجلس و هاشمی رفسنجانی، رئیس خبرگان رهبری توسط دادستان تهران، روز گذشته محمود احمدی نژاد ضمن انتقاد از این اقدام دستگاه قضائی، گفت:همگان بدانند این کشور دیکتاتوری بردار نیست و این بگیر و ببندها برخلاف قانون است!

انتقاد احمدی نژاد در حالی بود که روز یک شنبه دستگاه قضائی، محمد علی رامین معاون مطبوعات وزارت ارشاد و دبیر هیات نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد را به دلیل نحوه برخورد با نشریه توقیف شده "همت" به دادگاه فرا خوانده بود.

محمود احمدی نژاد هم در مقام پاسخگویی در مراسم معارفه مدیر عامل جدید خبرگزاری رسمی دولت، ایرنا، رفتار قوه قضائیه با یک نشریه و یک نویسنده طرفدار خود را به باد انتقاد گرفت و برخورد قوه قضائیه را "دیکتاتورانه" خواند.

به نوشته پارلمان نیوز، احمدی نژاد بدون اسم بردن از نشریه مورد نظر و نویسنده محکوم شده، گفت: دستگاه های مسئول قانون را رها کرده اند و سراغ دیگران می روند که چرا به فلان نماینده مجلس یا عضو قوه قضائیه یا گروهی خاص انتقاد کرده اید، بنابراین باید محاکمه شوید و زندان هم بروید. این برخوردها را قبول نداریم و معتقدیم این رفتارها نشان دهنده روحیه دیکتاتوری است و همگان بدانند که این کشور دیکتاتوری بردار نیست! و مسائلی که 30 سال قبل بود تمام شده است.

احمدی نژاد در همین مراسم خطاب به دادستان تهران اظهار داشت: "بنده این بگیر و ببندها را قبول ندارم زیرا برخلاف صریح قانون است با صرف یک انتقاد از یک فرد درست نیست با افراد برخورد بشود.4 سال به من توهین کردند ولی من موافق بگیر و ببند نبودم! و دادستان باید طبق صریح قانون عمل کند."

او سپس با اشاره ای تلویحی به نحوه برخورد قوه قضائیه با نشریه توقیف شده "همت"که از جمله نشریات حامی وی بشمار می رفت، گفت: فردی نشریه را چاپ کرده است و شما برخلاف قانون تعطیلش کرده اید، در حالی که هیات منصفه مطبوعات وجود دارد و اگر قرار است به جرم یک مطبوعاتی رسیدگی شود بهتر است هیات منصفه مطبوعات حضور داشته باشد، نمی توان فوق قانون عمل کرد. برخوردهای قضائی بدون حضور هیات منصفه، تعقیب و به زندان افکندن را قبول نداریم.

دفاع محمود احمدی نژاد از نشریه توقیف شده "همت"و هیات نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد در حالی است که روز یکشنبه عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران از احضار محمد علی رامین رئیس هیات نظارت بر مطبوعات خبر داده بود.

دادستان تهران علت احضار رامین را سرپیچی از دستور دادستانی مبنی بر توقیف نشریه «همت» در تاریخ اعلام شده عنوان و چنین امری را نقض دستور قضائی و جرمی مستقل اعلام کرده بود.

دادستان تهران علت برخورد قوه قضائیه با این نشریه را نشر اکاذیب علیه مسئولان و برخی نهادهای کشور اعلام کرده بود.

البته دادستان تهران هیچ اشاره ای به پیگیری علت برخوردهای بی سابقه هیات نظارت با بیش از پانزده رسانه مستقل و منتقد دولت و در همین امتداد لغو امتیاز سه نشریه طی دو ماه گذشته از سوی هیات نظارت بر مطبوعات نکرده بود.

احمد نژاد در پایان سخنانش درمراسم معارفه علی اکبر جوانفکر به عنوان مدیرعامل جدید خبرگزاری ایرنا، به دفاع از خود در مقابل انتقاد های مطبوعات منتقد طی چهار سال گذشته پرداخت و گفت: فردی که در لندن مقیم است در یک سال و نیم گذشته بیش از 250 مقاله بر ضد من و مسائلی که شاید ربطی هم به دولت ندارد، به صورت روزانه منتشر کرده است. چه اشکالی دارد؟ مردم آن را می خوانند و حرف مارا هم می شنوند و در نهایت قضاوت می کنند!

اشاره محمود احمدی نژاد به سردبیر مستعفی روزنامه آفتاب یزد است که به علت برخوردهای هیات نظارت بر مطبوعات با این نشریه، و همچنین به علت اتهاماتی که از سوی رامین و برخی از طرفدارن احمدی نژاد متوجه وی شده بود، مجبور به استعفا شد.

دفاع محمود احمدی نژاد از نشریه توقیف شده "همت" و عملکرد هیات نظارت بر مطبوعات، پس از آن بود که دادستان تهران از محکومیت و صدور حکم حبس برای محمد جعفر بهدا، معاون دفتر وی خبر داده بود.دادستان تهران در مورد علل محکومیت بهداد مدیر عامل سابق ایرنا و معاون فعلی دفتر احمدی نژاد، روز گذشته اعلام کرد: دادستان تهران به عنوان مدعی العموم سه شکایت علیه معاون دفتر احمدی نژاد مطرح کرده است که دو مورد آن در خصوص علی لاریجانی و یک مورد آن به هاشمی رفسنجانی مربوط می شود.مدیر عامل سابق ایرنا، در طول حوادث بعد از انتخابات، در حمایت از محمود احمد نژاد طی چندین یادداشت به برخی از مسئولان ارشد نظام از جمله علی لاریجانی به خاطر تبریک وی در بعد از ظهر روز انتخابات به موسوی، و هاشمی رفسنجانی به دلیل خودداری از به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد به طور مستقیم و غیر مستقیم توهین کرده بود.

عباس جعفری دولت آباد در خصوص کیفر خواست صادره برای معاون دفتر احمدی نژاد به خبرگزاری ها گفته: در این خصوص با توجه به اینکه توهین به سران سه قوه و رئیس خبرگان رهبری جرم تلقی می شود، نیاز به شاکی خصوصی نیست و در سه مورد از شکایاتی که علیه او طرح شده، در یک مورد به حبس محکوم شده است.

پیش از این و به دنبال اوج گیری طرح اتهامات بی سابقه به برخی از مسئولان ارشد نظام که اکنون در صف مخالفین دولت احمدی نژاد هستند، توهین به سران سه قوه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، جرم اعلام شده بود.