- دسته ایی که ارزش مبادله را یک ارزش اقتصادی و برابر با ارزش کار تلقی نمودند
- دسته ایی که ارزش مبادله را ارزشی تلقی نمودند که فرآورده بطور اضافی در حیطه اجتماعی کسب میکند و لذا این ارزش را تابع عرضه و تقاضا دانستند
دسته ایی که ارزش مبادله را ارزشی تلقی نمودند که فرآورده بطور اضافی در حیطه اجتماعی کسب میکند و لذا این ارزش را تابع عرضه و تقاضا دانستند بر این ایده و نظر بودند که در حیطه اجتماعی و مبادله و پول از دیرباز قانون مندی هایی از سلطه برخودار هستند که بر مبنای آن فرآورده دارای ارزش نوین می گردد
این دسته برای این علت ها و قانون مندی ها در کنار کار تجاری ارزش های اخلاقی را در پیش می کشیدند که تجار و پول داران از آن برخوردارند مانند شهامت و قوه ریسک و...
همین ایده توام با نوسانات عرضه و تقاضا پیوسته آن عللی را تشکیل میدادند که این بخش تجاری را به خود مشغول می کرده است.
البته آنچه این ها پیرامون ارزش جدید یعنی ارزش بازار و تجاری میگفتند چون بیان حال این صنف بوده عاری از حقیقت نبود.
مشکل - که شامل دسته دیگر یعنی دسته اقتصادی هم می شود - از زمانی است که ما بخواهیم ارزش های صنفی هر دسته - دسته اقتصادی و دسته اجتماعی - را مطلقه کنیم.
از همین رو از دیرباز پیرامون ارزش مبادله دو ارزش اقتصادی - کاری و ارزش اجتماعی - بازاری پدیدار گشت.
در مورد ارزش کاری و ارزش اقتصادی که آدام اسمیت آن را ارزش واقعی و طبیعی خواند بزرگترین اشتباه که باز همان آدام اسمیت مرتکب میشد در این است که پنداشت با انتقال ساده ایده اجتماعی و بازاری ارزش آفرینی از حوزه اجتماعی به حوزه اقتصادی می توان ارزش جدید و ارزش اقتصادی را از دیده اقتصادی توضیح داد و یا درک نمود.
آدام اسمیت نماینده آن دسته از مردم است که می پندارند ارزش جدید و ارزش اضافه یعنی سود و پروفیت در هر فرآورده برابر با کارکرد سرمایه است.
یعنی همان نظریه که در حیطه اجتماعی و حیطه بازار و پول مطرح است این بار پیرامون آن پولدارانی گفته میشود که بنام سرمایه دار در حیطه اقتصادی مشغول به کار هستند.
بر این پایه همان گونه که در حیطه بازار پروفیت بر پایه اخلاقی و قوانین عرضه و تقاضا قابل توضیح است در حیطه اقتصادی هم به همین نحو ارزش اضافه و پروفیت را می توان بر پایه ارزش های اخلاقی و عرضه و تقاضا کارکرد سرمایه تشریح کرد.
آدامیت اسمیت که چنین پروفیت را در ارتباط با سرمایه قرارمی داد می پنداشت بهره همان شیری است که از گاوی بنام سرمایه دوشیده میشود و بر پایه اخلاقی و قوانین عرضه و تقاضای سرمایه قابل توضیح است.
از همین رو آدام اسمیت بر این نظر بود که منبع ثروت و منبع سود کار و اقتصاد است. اما مد نظر او از منبع کار و اقتصاد همان بود که ما در این جا پیوسته از آن نام بردیم یعنی حیطه اقتصادی که در قبال حیطه مصرف و اجتماعی قرار دارد.
و او این نظر خود را در برابر نظر قطب مقابل - قطب اجتماعی و بازار- قرار می داد که بر این بودند که حیطه اجتماعی و حیطه بازار منبع سود و منبع ثروت می باشد.
ادامه دارد...