Samad Sin
اسناد سازمان امنیت لیبی: نقش سازمان های امنیت غرب در شکنجه و لو دادن مخالفین قذافی
میدل ایست برلین: مطالعات اولیه اسناد سازمان امنیت لیبی نشان می دهد که سازمان های امنیت غرب تا قبل از سقوط قذافی با وی همکاری می کردند و مخالفین را لو می دادند. علاوه برآن، آمریکا تا همین چندی پیش از شکنجه گاه های زندان های لیبی استفاده می کرد.
منبع
http://www.facebook.com/Simorgh.S/posts/173531702724961
چنانچه ما این اخباری را که اکنون از لیبی ارسال می شوند به عنوان فاکتهای غیر قابل انکار در نظر داشته باشیم و تحلیل کنیم با یک واقعیتی رویرو می شویم که این واقعیت باید جداگانه بدون هرگونه عصبیت و هر گونه پیش داوری مورد بررسی و ملاحضه قرار گیرند. این که می گویم این واقعیت باید دستخوش پیش داوری های ما نگردد منظورم این است قبل از این که ما بیاییم و در صدد آن باشیم از این واقعیت ها بهره برداری سیاسی و اجتماعی بسود خودمان کنیم بیاییم پیش از همه بپذیریم که این ها واقعیت هستند و این واقعیت ها را نمی توان انکار کرد.
یعنی واقعیت این است که این کشورهای ناتو -و این ها که هر نامی دارند - حتی با جمهوری اسلامی و سازمان امنیت آن در ارتباط می باشند. پیرامون این واقعیت بسیار می توان سخن گفت و هریک ما بهتر می داند که ابعاد این واقعیت گسترده تر از این حرفها و اخبار واصله است. این یک طرف قضیه است.
طرف دیگر منافع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و... خودمان مطرح است. همان گونه که به تجربه می دانیم آنچه که واقعیت ایرانی خوانده میشود دوپاره است و یکپارچه نیست. یعنی نسبت به آنچه ما منافع واحد سیاسی و اقتصادی و ... کشور ایران می خوانیم و میدانیم هم که واحد است دو رویکرد و دو برخورد کلا متفاوت وجود دارد.
ما اگر به تاریخچه این دو رویکرد متفاوت مراجعه کنیم متوجه می شویم که از دیرباز که در ایران مثلث قدرت - استبداد ، آزادی و نیروهای خارجی - مطرح بوده از همان زمان هم پیوسته از سوی استبداد خواهان و آزادی خواهان دو گونه برخورد به امر استقلال ایران وجود داشته است.
از آنجاییکه پیرامون این دو رویکرد متفاوت سخن کم گفته نشده است من در این جا به سهم خود فقط تاکید می کنم میان رویکرد مستبدین به امر استقلال از یکسو و از سوی دیگر جمهوری خواهان به آن تفاوت در دو راه ایرانی برای کسب و حفظ استقلال وجود دارد. حال بر پایه این دو رویکرد متقاوت بازگردیم به آن واقعیت های ارسالی از لیبی و از آن جا بر گردیم به این موضوع که برغم این واقعیت ها موضع ما بایستی نسبت به نیروهای ناتو و حمله احتمالی شان به ایران چگونه باشد؟
به نظرمن در پاسخ به این پرسش باز همان دو رویکرد استبدادی و جمهوری خواهی در ایرانیان بروز خواهد کرد.در جرگه جمهوری خواهان این پرسش مطرح است که آیا بطور اصولی طلب مساعدت از ناتو برای غلبه بر مستبدین داخلی جایز است یا نه؟ درجواب به نظر من مجاز است. به شرطی که این طلب مساعدت از سوی ما باشد و به شرطی این که ما رهبری امور داشته باشیم و تداوم امر منجر به نقض هویت استقلال خواهانه و جمهوری خواهانه ما نشود.
در غیر این صورت همین میشود که در لیبی و عراق و افغانستان شد. یعنی این ها بدون توجه به مطالبه مساعدت ما و بنابر تشخیص خودشان و حتی در همهمه قیام مردم وارد کارزار خواهند شد. و حتی نمونه افغانستان هم نشان می دهد برای این که نیروهای خود را در کنفراس خودساخته شان به پشت میز بنشانند از پیش هم یک سری ترور های راه می اندازند و برخی از سران هم ازبین خواهند رفت. نمونه ترور شاه مسعود در افغانستان است.
آدم این ها را که می بیند خوب به خود میگوید فرق است میان تئوری طلب مساعدت و عمل جبهه بندی با ناتو. ما در تثوری مشکلی نداریم. در حقیقت خیلی هم زیباست. چرا که قشون ناتو می آید و به عنوان بازوی نظامی جمهوری خواهان مبادرت به عمل جراحی تکه سرطانی در کالبد ایرانیان می کنند که سپاه و آخوند و... نام دارند. یعنی کاری که ما خودمان ناتوانیم- پیرامون این ناتوانی بیشتر در پایین - با ورود نیروهای نظامی حرفه ایی و قوی تر انجامش می دهیم. اما تا این جا این فقط تئوری است.
در عمل باید به روزانه به پیش از 50 حمله نظامی هوایی توجه کرد که در لیبی در طول این مدت هشت ماهه انجام گرفت. این برای ما ایرانیان یعنی بمباران شهرها و تاسیسات و ... یعنی کشته شدن کودکان بیگناه و.. مجموعه این ها را که من در عمل و نه در تئوری می بینم به خود می گویم این کدام جمهوری خواه است که فرمان چنین حملاتی را خواهد داد؟ و کدام جمهوری خواه است که مسئولیت مرگ این همه کودکان بیگناه را بعهده خواهد گرفت؟ این کدام ملت است که از پیش پرداخت چنین هزینه های سنگینی را می پذیرد و متحدانه تا آخر ایستادگی می کند؟ اگر مابخواهیم این غده سرطانی را از راه ناتو جراحی کنیم از پیش باید متحدانه هزینه های جانی و مالی و .... آن را هم تقبل کنیم و این ما یعنی مردم باید آگاهانه به این امر رای بدهند.
در غیر اینصورت به وکالت مردم و به شکل غیر مستقیم و حزبی نمی توان این مسئله را پاسخگو بود. اگر کسانی میتوانند. من به شخصه قادر نیستم.
از این ها گذشته بازگردیم به آن زبونی و ضعفی که شالوده مطالبه کمک از نیروهای ناتو است. هیچ انسانی کاری را که خود توانای آن است انجام آن را به دیگری واگذار نمی کند. باید به این ریشه مطالبه کمک از نیروهای ناتو توجه کرد. در این توجه است که باید در نظر داشت هر کاری را که انسان از روی ضعف انجام می دهد عاقب خوشایندی ندارد.
برای همین ما پیش از مطالبه کمک از نیروهای ناتو بهتر است به ریشه های ضعف قوای نیروهای مردمی در برابر نیروهای استبدادی توجه کنیم و در صورت امکان برای حل آن در جستجوی راه حلی باشیم.
همانگونه که بسیاری از اهل فن سیاست تا کنون ابراز داشته اند بر نیروهای مردمی و ضد استبداد است که پیش از آن که مجبورشان کنند تا در کنفراس های خود ساخته جمع شان کنند به ابتکار خود گردهم آیند و هرچه زود تر بر حول یک شکل حکومتی با همان محتوای مردمی که ظاهر مورد تفاوق همه است به اتحاد عمل برسند.
علی الظاهر بر سر محتوای آزادی و استقلال و ... اختلافی وجود ندارد و تنها این شکل حکومتی است که مایه این همه اختلاف شده است.
عقل سلیم حکم می کند اگر در محتوای حکومتی نیروهای مردمی با هم توافق دارند در تفاوق بر حول شکل حکومتی از خود گذشت نمایند و در شرایط حساس کشوری برای محتوای واحد و مورد توافق همگان شکل واحدی که مورد توافق همگان است برگزینند.
در این راه به سه نیرو باید توجه شود
- 1- نیروهای خواهان دمکراسی و آزادی در شکل حکومت مشروطه سلطنتی
- 2- نیروهای خواهان دمکراسی و آزادی در شکل حکومت سوسیالیستی
- 3- مجاهدین خواهان دمکراسی و آزادی در شکل شورای ملی و مقاومت
از نظر من در این شرایط حساس در عوض معطوف کردن توجه خودبه نیروهای ناتو بهتر آن است که این نیروهای نامبرده از اشکال حکومتی که به آن پای می فشارند دست شده و نظر به محتوای مشترک آزادی و دمکراسی بر حول یک شکل جمهوری با محتوای آزادی و دمکراسی گردهم آیند و از این همه اصرار و ابرام بر اشکال حکومتی خود دست بر دارند.
اگر نیروهای مردمی در شرایط حساس کنونی موفق شوند شکل های حکومتی خود را در یک شکل واحد حکومتی به نام جمهوری قربانی محتوای آزادی و دمکراسی نمایند آنگاه در مسیر رفع تشدد و پراکندگی و ارائه یک شکل حکومتی از آزادی و دمکراسی به مردم گام های موثر بلندی بر داشته شده که به سهم خود این قدم ها منجر رفع ضعفی خواهد شد که اکنون بن مایه عنایت به مطالبه کمک از نیروهای ناتو است.
در این جاست که باید گفت اگر این گروهایی که چنین بر شکل حکومتی خود پافشاری می کنند علی رغم این که اظهار و اقرار می نمایند که در محتوای پیرو آزادی و دمکراسی و استقلال و عدالت و ... در کشور هستند پس آن از خود گذشتگی در راه آزادی و استقلال و... کجا می ماند؟ وانگهی مگر این اشکال حکومتی که بزعم خودشان تنها فرم ها و صورتک هایی بی ارزشی هستند در راه تحقق محتوای آزادی و استقلال و عدالت و قانون و... پس چرا این ها با این همه سماجت غیر قابل وصف بر این اشکال بی ارزشی مانند سلطنت، شورای ملی مقاومت و یا حکومت شورایی و ... چسبیده اند؟
بهر حال باید در شرایط حساس کلاه خود را قاضی کرد و از سماجت های بی اساس در فرم و ظواهر پرهیز کرد که به سهم خود مایه تشدد خاطر و پراکندگی در میان ما ایرانیها ست.
چنانچه ما در صدد این پراکندگی های صوری برآیم و بر اساس یک محتوای مشترک و واحد که ظاهرا وجود دارد برای یک شکل واحد به تفاوق برسیم آنگاه دیگر هیچ نیازی نیست که از هم اکنون به لزوم مداخله نیروهای نطامی ناتو به ایران بیاندیشیم که از پیش آشکار است که عواقب ناگوار و غیر قابل منتظره ایی را برای کشور به همراه خواهد داشت.