اتفاقا درست ازهمین جهت سیاسی می باشد،که فعالیت این بخش از حرکت کارگران مورد توجه من در این جاست. از نظر من به لحاظ سیاسی دو جامعه و گروه اجتماعی یک داخلی و دیگری خارجی نظر به منافع و مصالح اجتماعی شان در فرجام مرحله بورژوایی تاریخ و تکامل اجتماعی در کشور و در منطقه ذی نفع نیستند. برای سهولت اجازه دهید ما این دو گروه را از محافظه کاران تلقی کنیم که در پی تحفیظ آن شرایط اجتماعی در کشور هستند که عملا در برابر تحول تاریخی و اجتماعی کشور ایستاده است.
محافظه کاری اجتماعی در کشور با رشد و توسعه و تحول اجتماعی، مرحله بورژوایی انقلاب و تکامل اجتماعی کشور میانه منفی دارد. این که محافظه کاری اجتماعی برده داری، فئودالی، سرمایه داری و دیگر روابط اجتماعی در کشور است نگاه به محافظه کاری اجتماعی از منظر روابط اجتماعی است.
از زوایه داخلی و خارجی، عرض کردم ما در نگاه به محافظه کاری اجتماعی در کشور به نتایج دیگری می رسیم. برای من و مبحث من در ارتباط با کمونیسم کارگری در ایران مهم و اساسی اهمیت و جایگاه تاریخی محافظه کاری در ایران است.
رفقا و دوستان باید توجه داشته باشند آنچه محافظه کاری اجتماعی در ایران خوانده میشود یک حرکت اجتماعی ضد تاریخی و ضد آن مرحله تکامل اجتماعی در کشور است که اکنون جاری است و بورژوایی است.
در ارتباط با کمونیسم کارگری و اهمیت سیاسی آن من به این نظرم این حرکت در جنبش کارگری عملا در خدمت محافظه کاری اجتماعی در ایران است.
این که آیا این محافظه کاران اجتماعی این حرکت را طراحی کرده اند، تقویت می کنند و غیره من حرفی برای گفتن ندارم که به تحقیق باشد. و قصد هم ندارم که دراین جا این مسئله را از زاویه امنیتی بر آن نظر افکنم.
مهم برای مطب من در این جا این است که حرکت کمونیسم کارگری عملا یعنی آب به آسیاب محافظه کاری در کشور ریختن.
برای دوستان و رفقایی که می خواهند بیشتر بدانند عرض می کنم کمونیسم کارگری در نهایت و در بهترین حالت یعنی رادیکالیزه کردن محافظه کاری اجتماعی در کشور است.
این به چه معناست؟ این به این معناست که این جریان رادیکال و پیرو مکتب سوسیالیسم در پی سوسیالیزه کردن محافظه کاری اجتماعی در کشور است. یعنی به یک عبارت دیگر کمونیسم کارگری وجدان عدالت خواهانه اجتماعی محافظه کاری اجتماعی در کشورمی باشد که پیوسته با فرودستان آن در پیوند بوده است.
بدین ترتیب کمونیسم کارگری بیان مطالبات آن بخش از کارگران و آن جامعه کارگری است که از دیر باز در عصر ماقبل بورژوایی در کشور از موجودیت برخوردار بوده است.
این جامعه کارگری - جامعه سنتی کار - پیوسته در نفرت و انزجار به جامعه بورژوایی و سنتی عصر خود خواهان محو سرمایه داری و زوال روابط سرمایه داری، و استقرار عدالت اجتماعی در کشور بوده است.
کمونیسم کارگری در واقع فرموله کننده و بیان اراده آزادی خواهانه و رهایی جویانه این جامعه کارگری است که گفتیم از عصر گذشته در کشور از هستی بر خوردار بوده است.
متاسفانه نظر به ریشه های تاریخی این جامعه کارگری - جامعه سنتی کار - این دسته کارگران برخلاف کارگران رو به رشد و نوین که در عصر بورژوایی تاریخ و تکامل اجتماعی پدیدار می شوند نسبت به روند تاریخی و تکاملی, نسبت به فرآیند های تکامل و تحول اجتماعی که میدانیم توامان با پیدایش جامعه نوین کار می باشد نظر مساعدی ندارند.
آنها به ازای تکوین جامعه جدیدی از کار که در واقعیت امر الزاما به یکی از سرچشمه های جوشان انسانی آن مبدل میشوند - روند پرولتاریزاسیون کارگران سنتی - و در ازای رشد و توسعه و فرجام و شکل گیری نظام نوینی از سرمایه داری و ... ترجیح می دهند که به جای این که به روابط سرمایه داری تاریخا باردیگر چنین فرصتی را بدهند آنرا درجا ریشه کن سازند.
بر این پایه آن حرکت عدالت خواهانه ایی - که به زبان مکتبی و غلط و جاری سوسیالیزم خوانده میشود- از دل این جامعه کار- جامعه سنتی کار- سر بیرون می آورد از یکسو ارتجاعی و از سوی دیگر آرمان گرایانه و اراده گرایانه، جزمی و ضد تاریخی است.
در نظر من کمونیسم کارگری در ایران آن سنتی از میان کارگران در ایران را سر وسامان و بیان می کند که از چنین محافل سنتی و دیرینه برمی خیزند.
همان گونه که عرض کردم این حرکت کارگری محافظه کارانه و ارتجاعی و سنتی است. اما روشن است که این امر مانعی در سر راه کارگری بودن و حتی ماهیت عدالت جویانه آن نیست.
من این را وجدان کارگری و عدالت جویانه محافظه کاری اجتماعی در ایران می دانم و آنرا با تاریخ کشور در عصر قرون وسطی مرتبط می سازم که دوشقه و به دو گروه اصلی اجتماعی بالادستان و فرودستان تقسیم می شده است.
از این تاریخ مبارزات فرودستان اجتماعی در شهر وروستا وجود دارند که در صورت رادیکالیزه شدن به صورت آن گفتمانی در می آمده است که کنون کمونیسم کارگری در ایران ترجمان امروزی آن است.
ادامه دارد...