۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

نقد تئوری ارزش اضافه مارکس - قسمت 9

در پاسخ به پرسش های پیشتر مطرح شده پیرامون تئوری ارزش اضافه مارکس در ادامه بهتر است در صدد پاسخ به این پرسش و حل این مسئله برآییم:

براستی کاپیتالیسم یعنی چه؟

در اندیشه و تحقیق پیرامون آنچه کاپیتالیسم است متوجه می شویم آنچه کاپیتالیسم نامیده می شود در واقعیت امر در موجودیت یک سیستم و به این مفهوم یک نظام مزدوری است.

طرح مبحث مزد و انسان مزدبر و کارگر برای تعریف کاپیتالیسم از این روست نه سرمایه، نه تولید کالایی، نه بهره و نه مالکیت غیر اجتماعی ... هیچیک از ویژگی های کاپیتالیسم نیستند و پیشتر از کاپیتالیسم وجود داشته اند.

از این رو این که مارکس نظر به این ویژگی کاپیتالیسم برای توضیح آن از یک رابطه اجتماعی شروع می کند که در یکسو آن کارگران برای فروش نیروی کار خود و در سوی دیگر آن صاحبان سرمایه برای بهره وری این نیروی کار واقعند، باید اقرار داشت مبنای درستی برای تعریف و توضیح کاپیتالیسم برگزیده است:
نظام مزد بری.

اما آنگونه که سعی شد نشان دهیم نه سرمایه، نه بهره، نه بازار و.. هیچ یک ماحصل نظام مزدوری نیستند و مستقل از نظام مزد بری پیش از آن از موجودیت برخوردار بوده اند.

این که کاپیتالیسم آن نظامی ایست که در آن بهره، بازار و سرمایه بر پایه نظام مزدوری انجام می پذیرد به  این مفهوم نیست که این وجوه نامبرده حاصل نظام مزدبری و بر پایه نظام مزد قابل تحقق می باشند یعنی آن گونه که مارکس آنها را وارد تئوری ارزش اضافه - بهره - خود نموده است.

روشن تر مطلب را بیان کنیم. آنچه کاپیتالیسم را از نظام های فئودالی و برده داری متمایز می کند نه وجود سرمایه، نه مالکیت غیر اجتماعی بر سرمایه،  نه نظام بهره و نه نظام بازار ... می باشد گرچه در کاپیتالیسم هر یک از این وجوه با شدت و حدت بیش از گذشته حضور به هم می رسانند،

بل که وجه تمایز در نظام مزد بری و حضور کارگران می باشد.

از همین رو اگر شما نظام مزد بری و کارگری را از نظام کاپیتالیسم بگیرید آنچه باقی خواهد ماند دیگر کاییتالیسم نخواهد بود. و بر عکس با حفظ نظام کارگری اگر هم بر سرمایه مالکیت دولتی اعمال شود باز کاپیتالیسم به حیات خود ادامه خواهد داد..

بنابر این برای تعریف کاپیتالیسم ما نیازی به تئوری ارزش اضافه- تئوری بهره - نداریم چرا نظام بهره یک ویژگی کاپیتالیسم نیست و با حدت و شدت دیگر در نظام های قبلی هم وجود داشته است.

ما در کاپیتالیسم در واقع با یک حدت و شدت بیشتر از گذشته به یک نظام بهره، بازار و... برمی خوریم که متکی بر نظام مزدبری است بی آنکه این نظام مزدبری اساسی برای نظام بهره، بازار و.. در نظام کاپیتالیستی باشد. لاکن اساسی است برای موجودیت نظام کاپیتالیستی.


ادامه دارد..