۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

برنامه هسته ایی آری یا نه؟

پیش از همه باید عنوان داشت نه تنها در مورد برنامه هسته ایی بل که در خصوص کلیه برنامه های دیگر که متوجه منافع عمومی میشود و حکومت و یا نظام سیاسی کشور مسئول آن ها است تا مادامیکه نظام سیاسی و حکومتی کشور دمکراتیک و آزاد نیست این تنها یک رویکرد سیاسی است - مخالف و یا موافق برنامه - هرباره امکان تظاهر و اجرا می یابد.

بر این پایه پیش از ابراز موافقت و یا مخالفت با برنامه هسته ایی و یا برنامه هسته ایی با اهداف نظامی و ... ما ایرانیان بهتر است نگاه هامان را متوجه نظام سیاسی و حکومتی کشور نماییم و در این رابطه از خاطر نیاندازیم در یک نظام آزاد و دمکراتیک سیاست های کشوری و لشکری بطور آزاد و دمکراتیک اتخاذ و به مرحله اجراء در می آیند.

بنابراین در فقدان چنین پیش شرط آزاد و دمکراتیک و در فقدان یک نظام سیاسی آزاد و دمکراتیک هر نظری حتی نظری در مخالفت با برنامه های هسته ایی اگر به شکل آزاد و دمکراتیک ابراز نشود تکرار و تطابق با نظام استبدادی حاکم است اما به شکل دیگر.

با عزیمت از این مقدمه من نظر خودم را پیرامون برنامه هسته ایی در ایران به اطلاع عموم می رسانم.

من مخالف برنامه هسته ایی به دوجهت می باشم

  • از جهت مخالفت با برنامه های هسته ایی بطور کلی
  • از جهت مخالف با برنامه های هسته ای از سوی حکومت های استبدادی، مرتجع ... که برنامه هسته ایی در دست شان عموما امنیتی تا اقتصادی است.
مورد اول به حدلازم گویاست و ما امروزه به مضرات برنامه های هسته ایی و این که عصر چنین برنامه هایی بطور جهانی بسر آمده به اندازه لازم آشناییم و نیاز به توضیح چندان نیست.

اما مورد دوم که در ارتباط با مورد اول است توجه ها را معطوف به این می کند که کشورهای در حال گذار و پیشرفته امروزی باید برای نیازهای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور به دنبال منابع دیگر انرژی به غیر از منابع هسته ای باشند.

در این رابطه امر صلاحدید انرژی بایستی به عنوان یک اقدام کارشناسانه و عملی در چهارچوب موازین اقتصادی با محاسبات صرفا علمی, عملی و اقتصادی  قلمداد و تلقی شود.

 از همین رو توجه به چشم انداز های منایع انرژی در یک کشور در حال گذار و توسعه که در مسیر صنعتی کردن خود می باشد باید  به منرله یک اقدام زیربنایی- اقتصادی در کنار  دیگر اقدامات زیرساختاری- اقتصادی نظیر راه ها- راه آهن و.... مورد نظر قرار گیرد.

اما برای این اهداف توسعه اقتصادی در کلیتش در عصری که ما در آن بسر می بریم نظام سیاسی و حکومتی کشور یکی از مهمترین ارکان و پیش شرط های اجرای آن است.

نظر به این مسئله که جمهوری اسلامی ایران در مسیر توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور گام بر نمی دارد بل که برعکس از ترمزهای اصلی توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور می باشد لذا برنامه های هسته ایی که به ارث رسیده از عصری در کشور است که ایران در نظام سلطنتی مسیر انقلاب صنعتی و توسعه را طی می نموده است عملا در دست این رژیم  به برنامه های امنیتی و نظامی مبدل میشوند

از همین رو ست که همان گونه که اخیرا همان بان گی مون اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران قادر نیست یعنی در شرایطی نیست که صلح آمیز بودن برنامه های هسته ایی اش یعنی در خدمت توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور بودن را ثابت کند.

بنابر این چون این حکومت قابل اعتماد نیست و چون معیار های یک حکومت ترقی و توسعه خواه را در سطح جهانی دارا نیست از همین رو هم برنامه های هسته ایی در دست این حکومت عملا و ناخواسته حائز چنین  جنبه نظامی و امنیتی و خوفناک میشود.

اما مورد هسته ایی در سطح جهانی از زاویه حقوقی هم مطرح است. همان گونه که حق هر کشوری است که مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی و به تبع آن سیاسی را طی کند - یا نکند - به همان سان هم حق ایران است که برای این منظور به زیر ساخت های انرژی خود توجه اش را معطوف کند و راه هسته ایی و یا دیگر راه ها را به کمک بطلبد.
بنابر این مسئله هسته ایی از نظر حقوقی - این که حق ایران است و یا نیست - نباید مطرح باشد. اما مسئله از زاویه امنیت جهانی مطرح است.

این مبحث امنیت و صلح جهانی و مخاطرات حاصله از هسته ایی شدن حکومت جمهوری اسلامی از مباحثی است که امروزه پیرامون آن به وفور صحبت میشود.

ناظرین به این مباحث به نحوه استدلال موافقین و مخالفین هستی شدن رژیم متحجر ایران آشنایی دارند.
از نظر من ورود به دایره چنین مباحثی و اثبات این که پلیس صلح و امنیت جهانی کدام کشور و کشورهایند، آیا کشورهای دارای سلاح هستی خود از مسببان به مخاطره افکندن امنیت و صلح تاکنونی جهان نبوده اند؟ و دیگر پرسش ها و مسائل از این قبیل بی آن در حقانیت شان تردیدی باشد در سطح مسائل بودن و فراموشی هرباره عمق مسائل هسته ایی است.

شکی نیست که روابط جهانی عادلانه نیست. جهان میان ابرقدرت ها و جهان خواران تقسیم شده است و در این میان بار آن بر دوش کشورهای عقب مانده و در حال توسعه سنگینی می کند.

اما این مبحث هرباره بازگشت به همان مبحث آغازین ماست و آن این که ایران کشوری در حال گذار و توسعه است که در آن نظام ارتجاعی و قرون وسطایی حاکمیت دارد که برای تبدیل به یک کشور با نفوذ و پرقدرت در منطقه و جهان باید به موانع داخلی و خارجی غلبه کند.

به عبارت دیگر مسئله تقسیم جهان به حیطه های قدرت و در این رابطه طرح رویای ابر قدرتی ایران در منطقه و جهان طرح یک راه حل نیست بل که طرح مسئله و در واقع نقطه عزیمت ما در رابطه با مسئله هسته ایی است.

از همین رو ما ایرانیان خواهان ترقی و توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور و به تبع آن تحول سیاسی بسوی آزادی و دمکراسی باید در نظر داشته باشیم این مسیری که ما در جاده ترقی و تحول اقتصادی - اجتماعی و سیاسی ایران هرباره طی می نماییم پاسخ شایسته به بی عدالتی در سطح جهانی خواهد بود و نه طرح و اجرای برنامه های نظامی و جنگ طلبانه.

به دیگر عبارت نه توجیه بی عدالتی نظام جهانی بل که نحوه مقابله با آن است که اختلاف ما با رژیم متحجر و نظامی ایران است.

راهی که ما و سیاست ما به روی ایرانیان می گشاید راه ترقی و توسعه اقتصادی - اجتماعی با هدف قویمند نمودن توانهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور است یعنی قوایی که در سطح جهانی کارساز و عمل کننده برای رفع بی عدالتی تحمیلی بر کشور در نظام جهانی کنونی اند.

اما در عوض و در قبال آن رژیم متحجر آخوندی در حیطه داخلی و خارجی متوسل به نیروهای نظامی، منهدم کننده، زندان ها، خشونت و... می شود تا پیش گیرنده ناملایمات هرباره اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سطح داخلی و خارجی باشد.

فراموش نباید کرد این همان رژیم است که گنجشک را با توپ می زند و در برابر هر ناراضی یک زندان و یک جلاد استخدام کرده است.


در چارچوب چنین زمینه سیاسی که این رژیم گسترده و حاکم نموده است بدیهی است که نیروهای ترقی خواه اجتماعی ایران صرف نظر از مقام اجتماعی شان نمی توانند و نباید با سیاست های هسته ایی این رژیم هم صدایی کنند که خانمان برانداز وبرای کشور جنگ طلبانه می باشد.

بر این پایه ما وارونه سازی مسائل کشوری و جهانی و تعیین الویت های اقتصادی- اجتماعی، سیاسی و نظامی به سبک این رژیم ارتجاعی را بسود کشور و منافع آن در سطح جهانی ارزیابی نمی کنیم و از همه آزادیخواهان و دمکرات های کشور خواهانیم برای نجات کشور از این افریده ارتجاع که کمر به نابودی کشور بسته اند با توجه به عمق مسائل جهانی در پرهیز از سطحی نگری های حقوقی ، سیاسی و اقتصادی و.... با برنامه های هسته این رژیم به هیچ نحو همصدایی ننمایند و نگذارند از این راه با برانگیختن عرق های ملی و احساس استقلال خواهی ایرانی بازیچه دست رژیم آخوندی شوند.