۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبه

توضیحاتی پیرامون راهکرد برای پایان حاکمیت ملاها در ایران




قبل از هر چیز توجه ها را متوجه این نکته می نمایم این راهکرد عملی نمی شود مگر این که به منزله یک پروژه عملی دستور العمل فعالین کارگری، نمایندگان فعال طبقه متوسط نوین و سخنگویان بورژوازی صنعتی و صاحبان کوچک صنایع قرار گیرد.

این سه دسته از مردم باید به هم نزدیک شوند. باید برای خروج از وضعیت وخیم کنونی برغم همه اختلافات اجتماعی دست بدست هم دهند.

در این راستا باید موانع را برطرف نمود. بایستی طرز فکرهای گذشته که مانع این اتحاد بودند را به کنار گذاشت. مفهوم اتحاد ملی، اتحاد برای ایران مدرن و صنعتی و تولیدگر و سکولار و دموکراتیک که می گویند در هسته اصلی و مرکزی خود همین اتحاد مردمی است.

باید به این که راهکردی وجود ندارد و به این خلاء پایان داد. چرا راهکردی وجود ندارد. شاید خودمان می خواهیم که راهکردی نباشد. بی شک این راهکرد بی نقض نیست. اما مهمتر از آن این راهکرد انجام نمی شود مگر از کارگران صنعتی تا صاحیان کارخانه های کوچک اراده و عزم برای همکاری و اتحاد باهم برای برپایی یک نظم نوین در کشور نمایند.

باید موضوع این اتحاد وسیعا مطرح و برای آن کار و کوشش شود.

باید جو سیاسی و اجتماعی برای این ائتلاف و اتحاد را در فضای ایران دامن زد.


از یک زاویه به آنها که می گویند راهکردی برای خروج از این وضعیت وجود ندارد باید حق داد. چرا که یک نگاه گذرا به موانع سر راه اتحاد و ائتلاف ملی - دموکراتیک مردم ایران نشان می دهد ما تا نیل به اهدافمان باید کار بسیاری و وسیعی انجام دهیم. چرا که کدورت ها انباشته شده در طی سال ها میان مردمی که می توانند و حق دارند قدرت را بدست بگیرند و این برهه تاریخی را پشت سر نهند کم نیستند.


نکته دیگر این در این راهکرد همان گونه می بینید نقطه حرکت احزاب داخل و خارج نیستند بل که مردم و تشکلات مردمی هستند. در این راهکرد باید تشکلات مردم ایجاد و این تشکلات را به منزله پایه های دموکراتیک و جمهوریتی حکومت آتی بهم نزدیک ساخت.



در این راهکرد نه سخن از پادشاهی است و نه جمهوری. بل که سخن از یک محتوای جمهوریتی و مردمی ودموکراتیک می باشد. از این که این مردم و ملت که می گویند از چه طبقاتی تشکیل یافته است و چرا این مردم باید باهم متحد و مئتلف شوند


در پایان پیش نویس قانون اساسی پیشنهادی من است. این پیشنهاد از این رو بود تا ذهنیت  ها برای رفتن بسوی تنظیم یک پیمان و یک منشور متحده و مردمی فراهم گردد.  این پیشنهاد از این رو بود تا ذهنیت های  غیر فعال که مدام نق می زنند که راهکردی نیست را فعال نمود و نشان داد که می توان راهکردی ساخت اگر بخواهیم...




فرهاد واکف

راهکرد برای پایان حاکمیت ملاها در ایران

معمولا این پرسش مطرح می شود که ما باید چه کاربکنیم. راه خروج از این وضعیت برای ما و پایان دادن به حیات حاکمیت ننگین رژیم ملایان کدام است؟


از نظر من باید این ما که در این جا از آن سخن است را از پیش تحلیل اجتماعی نمود. در گام بعدی باید در ارتباط با این ما بدنبال یک آلترناتیو برای پایان دادن به حاکمیت ملاها در ایران بود.

این ما در منظر من که حاکمیتشان آلترناتیو در قبال حکومت بورژوا - تئوکراتیک ملایان خواهد بود عبارتند از

کارگران صنایع و فابریک ها
طبقه متوسط مدرن اعم از کارشناسان، تحصیل کردگان، و...
بخشی از بورژوازی صنعتی که وابستگی به رژیم ندارند

این ما که در کفه اجتماعی مدرن از کشور جای دارند باید سعی کند ضمن اتحاد تشکلات خود در سطح یک شورای سراسری رهبری توده های فقیر در شهر و روستا را ازآن خود کند.

حاصل این اتحاد و جذب باید حاکمیت بورژوا دمکراتیک به عنوان آلترناتیو در برابر حکومت ملایان در ایران باشد.

شورای سراسری که پایه مردمی دارد باید احزاب موجود را از اهداف خود از تشکیل حکومت و در این جهت برای همکاری مطلع سازد.

اما از آنجاییکه گفتن آسان تر از عمل کردن است اجازه دهید قدری به توضیح این راهکرد بپردازم

امروزه هم سخن از ضرورت اتحاد با کارگران احساس شده و هم ضرورت تشکیل یک شورای سراسری. در این رابطه ضرورت اتحاد از پایین و مردمی و بخصوص نقش طبقه متوسط نوین در این میان به کمتر کسی از فعالین و دست اندرکان مسائل ناروشن است.

تنها مورد که این راهکرد را از سایرین جدا می سازد در این است که این راهکرد بطور مشخص از اتحاد میان کارگران صنعتی و فابریک ها با صاحبان کوچک صنایع و طبقه متوسط نوین سخن می راند، اتحادی مردمی که باید مبنای اجتماعی برای تشکیل شورای سراسری باشد. 

از دیگر سو این راهکرد به وظایف شورای سراسری در جذب توده های میلیونی در شهر و روسنا تکیه دارد که در میان یک رژیم بورژوا تئوکراتیک و یک رژیم بورژوا دموکراتیک ویلان هستند. جذب این توده ها به لیبرال دموکراسی و حاکمیت مردمی و ملی از وظایف بلافصل شورای متحده سراسری خواهد بود.

از دیگر سو این راهکرد به این نکته تاکید دارد که تشکیل این شورا باید ماحصل نزدیکی تشکلات کارگری و دیگر تشکلات مردمی در داخل باشد.

شورای متحده سراسری رهبری خود را میان سه طیقه نامبرده با حقوق متساوی اعمال خواهد کرد. 

شورای متحده باید شالوده حکومت آینده باشد.

از هم اکنون می توان به پای تنظیم یک قانون اساسی برای حکومت آتی کشور رفت.

در این رابطه پیش نویس قانون اساسی را به شورای متحده سراسری پیشنهاد می کنم

http://irancomwww.blogspot.de/2010/05/blog-post.html

فرهاد واکف