Mittwoch, 20. Januar 2010
درباره عدالت اجتماعی برداشتها متفاوت است. رادیکالترین این رویکردها در حذف طبقات اجتماعی و تشکیل یکتا جامعه بی طبقه جهانی خلاصه میشود که باید محصول روند جهانی شدن باشد. چنین برداشتی عدالت اجتماعی را ثمره تکامل اجتماعی جامعههای بشری در سراسر گیتی دانسته که به همراه خود هم حذف حکومتها را به دنبال دارد. راه گذار به جامعه واحد بی طبقه، جامعه سوسیالیستی در کشورهای جداگانه تلقی میشود. پیش شرط اصلی انقلاب سوسیالیستی، انقلاب دموکراتیک و سیاسی است. البته هستند سوسیالیستهایی که نه به این پیش شرط دموکراتیک و نه با آن هدف مندی کمونیستی پای بندند. آنها در پی عدالت اجتماعی در همه جا و در همه زمانها هستند. برای آنها وجود طبقات و نابرابری اجتماعی یعنی ضرورت عدالت اجتماعی کفایت بر حذف آن دارد.
برای برخی دیگر مسئله عدالت اجتماعی به صورت رابطه میان- طبقاتی مطرح است. در مرحله انقلاب دموکراتیک و سیاسی آن دسته سوسیالیستها که این نوع عدالت اجتماعی غیر رادیکال را مطرح میکنند، سوسیالدمکرات خوانده میشوند. این دسته از سوسیالیستها جناح چپ حرکت ملی- دموکراتیک در مقابل لیبرالها هستند، که این آخریها جناح راست آن میباشند. این سوسیالیستها معمولا در چالش طبقاتی جانب کارگران , در برابر سرمایه داران را میگیرند.
حرکت ملی - دمکراتیک یک حرکت سیاسی است. این حرکت خواهان استقرار حکومت ملی - دموکراتیک در کشور است. بدینسان حرکت ملی - دموکراتیک مکمل سیاسی یک تحول اجتماعی است. محصول این تحول اجتماعی یک جامعه طبقاتی است. پس ,از دیده رادیکال تحول اجتماعی بورژوا- دموکراتیک نه همراه با عدالت اجتماعی، حذف طبقات بلکه همراه با پیدایش بی عدالتی دیگر و طبقات نوین است. در این مرحله از تکامل اجتماعی مشارکت طبقات نوین از کارگر و سرمایه دار متوجه محدودیتهای حاصله از نظامهای ماقبل جامعه بورژوا - دموکراتیک است، یعنی حاصله از محدودیتهای فئودالی، قرونوسطایی و ... ، و عدالت اجتماعی چنانکه گفتیم در این مرحله از تکامل اجتماعی به شکل سوسیال - دمکراسی آن یعنی به صورت غیر رادیکال آن شانس اجرای موفق دارد. برخی از کمونیستها در مرحله انقلاب دموکراتیک به جنبش مدنی میپیوندند و برخی دیگر جناح چپ سوسیالدمکراتها را بوجود میا ورند و تنها به حضور پارلمانی بسنده میکنند.
به نظر من عدالت اجتماعی فقط به شکل رادیکال آن یعنی با حذف طبقات اجتماعی به شکل جهانی ممکن است. انقلاب دمکراتیک در ایران از اینرو تنها عدالت اجتماعی به صورت سوسیال دمکراسی آنرا پیاده خواهد کرد که نه فقر بلکه مصیبت را بر طرف و رفاه عمومی را ایجاد خواهد کرد. بدون اینکه در مورد ارزشهای دموکراتیک و شهروندی مبالغه نمود باید آنها را بسته به شرایط عقب مانده ایران کم اهمیت نشمرد. به نظر من برای رسیدن به مطالبات حداکثر اجتماعی که در عدالت اجتماعی متبلور میشود ایران به این پیشرفت و به خصوص به شکل سوسیال- دموکراتیک آن احتیاج دارد. من شخصا به قرائت سوسیال- دموکراتیک از انقلاب ملی - دمکراتیک بویژه جناح چپ آن تا شرکت تنها در جنبش مدنی پایبندم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر