۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

8-لیبرال دمکراسی کارگری




گفتیم آزادی یک نظام اجتماعی است همانگونه که عدم آزادی و خفقان یک نظام احتماعی دیگر است. و گفتیم نظام های احتماعی پدیده های تاریخی هستند و در این اعتبار قرار دادی. انسان بطور طبیعی دارای حقوق مساوی است. آنها که این برابری حقوقی بشر را نفی مکنند خواهان حقوق و امتیازات ویژه هستند. گفتیم اینها دارند فلسفه بافی میکنند. اینها دارند آسمان و ریسمان می کنند تا در چارچوب مباحث آنچنانی و اندیشمندانه و... نقض حقوق بشر کرده و ضمن حفاظت از حقوق برتر اجتماعی خود طبعیات و بدیهات را مخدوش کنند. من محالف مباحثات از این قبیل نیستم اما این مباحثات طولانی و بی انتها میان خر و صاحب خر در حینی جریان دارد که ما داریم با سواری دادن ها پشتمان از شدد بار خرد می شود. در این وضعیت نامناسب و نابرابر در حین سواری دادن در باره حقوق طبیعی خود با سوارکار به صحبت نشستن بدیهی است برای سوار کار هزینه دارد. او در شرایطی نیست که از خر مراد پایین بیاید. پس محبور است تا شده ابر و باد و مه و خورشید و فلک را بکار بگیرد تا این رابطه نابرابر باقی بماند.



پس اگر مناسبات اجتماعی چنین هستند که نمی توان آنها را بکمک فلسفه حقوق و سایر فلسفه توجیه کرد آنگاه باید چاره ایی چست.

در مورد مناسبات احتماعی ما می بینیم که این روابط صورت یک پدیده تاریخی و مدام در حال تغییر را دارند. این خصلت تغییر جامعه ها که پویایی تاریخی نام دارد به ما این امید را می دهد که باتوجه به آن و علل دینامیک بودن جامعه ها در جستجوی راه حل استیفای حقوق خود باشیم. به ظاهر در همین پویش تاریخی است که زمانی بی عدالتی ظهور کرده و در همین پویایی است که زمانی هم باید نابرابری برچیده شود. من به شیوه برخورد به مسائل خودمان رویکرد و اسلوب تاریخی نام می نهم.



از نظر رویکرد تاریخی نظر به تنگناها و ضرورت های تاریخی برخی نابرابری های احتماعی اجباری است. اما مهم در هر مرحله و دوران این است که آدمی به پتانسیل های تاریخی خود پی ببرد و از آن برای تامین کرامت انسانی بهره گیری کند.



این پتانسیل و استعداد های تاریخی دوران باید برای تعامل احتماعی پایه اسا س قرار گیرد.



در عصر لیبرال دمکراسی یعنی در عصری که در کشور ما جریان دارد ما باید منتهای بهره گیری از امکانات تاریخی و توانایی کشوری مان را بنماییم. در این عصر بسیاری شدنی است و بسیاری شدنی نیست و منوط به فراهم شدن پیش شرط های تاریخی آن در همین عصر تاریخی است.مهم این است که بدانیم ما انسانها تغییر دهندگان و فراهم کنندگان پیش شرط ها برای پیشرفت های مراحل بعدی هستیم. مهم نیست ما تصورمان از این موتور تاریخ چکونه است. مهم این است که بدانیم ما انسانها موتور تاریخ خودمان هستیم. و احازه بدهید بگویم و برعکس. یعنی به این اعتبار ما انسانها ترمز های پویش و تعالی تاریخی هستیم. پس بدنیسان یک دسته از ما ها موتور تاریخند و دسته دیگر چوب لای چرخ تاریخ می گذارند.



حرکت با ترمزهای دستی کشیده شده ممکن نیست. ایران اگر می خواهد بسوی حل مشکلات خویش روان گردد باید این ترمز دستی را خلاص کند. ما اگر تصمیم داریم از پتانسیلهای تاریخی و جغرافیایی و.. خود برای سوق بسوی حل مشکلات عدیده بهره گیری کنیم آنکاه باید موانع موحوده در سر راه حرکت مان را یکی پس از دیگری بر طرف کنیم.



یکی از مشکلات احتماعی ما فقدان نظام احتماعی آزادی است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر