۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

19-لیبرال دمکراسی کارگری




خوب در این حکومت لیبرال دمکراتی که هم کارگران ار راه احزابی که دارند و در انتخابات شرکت می کنند و تاثیر گذارند مرتب بر سر راه سرمایه داری و راه کارگری مشاحره و مبارزه طبقاتی خواهد بود. تا مادامیکه سرمایه داری بعلت سطح رشد نیروهای مولده و سطح تکامل اقتصادی کشور باقی است جامعه کارگری تلاش خواهد بر اساس این جبر تاریخی بهبود سطح زندگانیش را در حیات سرمایه داری جستجو کند و پیدا هم خواهد کرد.

همان طور در پیش خاطر نشان شد در این مقطع منافع آنی طبقه کار در دستور روز قرار دارند.



مسلما تمام اهداف احزاب بورژوایی در این خلاصه خواهد شد که از طرق مختلف نهاد دولت را در خدمت منافع خود و در خدمت هر چه بیشتر سرمایه داری بگیرند. من همانطور که اشاره کردم منفعت کارگری در این است که از طریق دولت در پی قانونی کردن منافع اکتسابی خود باشند. بورژوازی در عوض یا چندان رضایت خاطر نسبت به این نوع قانونی کردنها ندارد یعنی به این اعتبار عدم مداخله دولت در امور اجتماعی و مبارزه طبقاتی را خواهان است- دولت بی طرف- یا سعی خواهد کرد از طریق نمایندگان خود مانع تصویب چنین قوانینی شود. و یا حتی قوانینی یورژوایی و بسود سرمایه داران را به مجلس ببرد. بهر صورت در این جا و در حین پیشرفت مبارزه طبقاتی میان طرفین بی وقفه در حریان خواهد بود.



در این فرآیند که مشخصه دمکراسی است تنها سروده های کارگری به گوش نخواهد رسید. بل که جامعه بورژوایی هم فرآیند خود را از این پروسه به سروده های خود مبدل خواهد کرد. این مبارزه ایی که ما الانه ما با احزاب بورژوایی داریم آنگاه این مبارزات در سطح دولتی حریان خواهد یافت. در همه موارد مسلما اختلاف بروز خواهد کرد. در مسائل ملی در مسائل جهانی. بر سر پیمانها و قرار دادهای داخلی و خارجی. در برنامه ریزی و تامین بودجه. بر سر قانون کار...



در این جا همان گونه که احزاب کارگری راه و شیوه خود را دارند احزاب بورژوایی هم پیرو منافع خودشان هستند.



اینکه من این مسائل را به این نحو دارم توصیف می کنم با این هدف است که روشن باشد مسئله تشکیل دولت مشترک به معنای آشتی طبقاتی نیست. بلکه بر عکس مبارزه طبقاتی را از کانال دولتی وارد مرحله عالی تری نمودن هدف است. وقتی ما سکان قدرت و مدیرت اجتماعی را مشترکا بدست داریم به مراتب بهتر می توانیم اثرگذار باشیم تا حال که هریک از طرفین ریزه خوار نان مرتجعین هستند.



این حالت بی قدرتی بسود هیچ طرف نیست. نه بسود جامعه بورژوایی و نه به نفع جامعه کارگری. اینکه منافع آنی جامعه بورژوایی آنها را به وسوسه ابقای دیکتاتوری قرون وسطایی می اندازد تمام قضیه نیست. از دیگر سو جامعه بورژوایی باید برای آن هم هزینه بپردازد. ما از روی حرکتهای سیاسی این جامعه متوجه می شویم که این جامعه چندان هم از ابقای شرایط سیاسی موجود و رژیم رضایت خاطر ندارد.



عرض کردم سخنگوی شدن این جامعه هدف من نیست بلکه غرض ارزیابی و توضیح شرایط در وضعیت متقابل است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر