قسمت سوم از مبحث کارگران ایران و رابطه شان با دمکراسی و آزادی را پی می گیریم با فعالیت جامعه کارگری ایران برای رسیدن به آرمان های عدالت خواهانه و تاریخی شان. همان گونه من تلاش کارگران در بهبود سطح معیشت انسانی شان را در ارتباط و راستای جامعه واحد جهانی این آرمان شهر و جامعه مطلوب برای کارگران می بینم به همان گونه هم به این نظرم که راه واقعی و ایرانی جامعه کارگری در این برهه از زمان و حیات تاریخی کشور از راه مشارکت کارگران در قدرت دولتی و از راه مشارکت کارگران در تحقق آزادی و دمکراسی وسیع در کشور است
می گویم از راه مشارکت در تحقق دمکراسی چرا که این موضوع مبحث من پیرامون جامعه کارگری و دمکراسی است. و می گویم از راه مشارکت برای این که به این نظرم که برای تحقق اهداف عالی تاریخی که جامعه کارگری ایران و از جمله جامعه جهانی کارگران در پیش روی خود دارند امر دمکراسی یک هدف نیست بلکه یک راه خوشایند و واقعی برای ایده های عالی تر عدالت خواهانه که جامعه کارگری به آن وابسته است، می باشد.
نیاز به تفکر زیاد پیرامون این نکته نیست تا پی ببریم چنانچه برای جامعه سرمایه داری ایران لیبرال دمکراسی به سان غربی یک ایده آل اجتماعی است که تحقق آن نظر به شرایط داخلی و جهانی و در مبارزه با استبداد داخلی و جهان خواران امپریالیست چندان آسان به نظر نمی آید، برای " راه سوم" یعنی برای جامعه کارگری ایران ایده آل اجتماعی در جای دیگر سکنی گزیده و جامعه مطلوب لیبرال دمکراتیک ایران جامعه ایده آل و آرمان شهر کارگری نیست.
این را از این رو یاد آور می شوم چرا که در کشور در حال گذار و توسعه ایی مانند ایران جامعه کارگری و به طبع آن جامعه سرمایه داری لیبرال و دمکراتیک در حال شکل گیری و توسعه بر پایه تضاد اجتماعی در حال شکل گیری این مهم است بدانیم که برغم همراهی کارگران با روند تکوین جامعه لیبرال دمکراتیک و برغم مشارکت فعال در این امر تاریخی و دوران ساز و برغم سهم مهمی که جامعه کارگری در پیشبرد مرحله بورژوایی تاریخ دارد، با این وجود برای کارگران مرحله بورژوایی تاریخ و امر دمکراتیزه و لیبرالیزه کردن کشور حکم و سیله واقعی و و معقول برای رسیدن به اهداف و ایده آل هایی دارد که به همان سان چون واقعی اند از دل واقعیت سر بیرون می آورند.
به همین سان این مسئله را از این رو یاد آورمی شوم تا این تفاوت تاریخی راه و هدف موجبی نگردد که تا روزی جامعه کارگری و فعالین آن این راه و هدف را مقابل هم قرار دارند و به این اندیشه غلط و گمراه کننده متمایل شوند چون قطار تاریخ در حال سیراست چرا برای رسیدن به مقصود و اهداف نهایی از همین حالا همان اهداف را سفارش ندهیم. شکی نیست و همان گونه که تاکنون عنوان شد می توان و باید با انگیزه و اهداف عالی سوار قطار تاریخ شد. فرمان را بدست گرفت . فعال بود و آنرا با شتاب مطلوب هدایت کرد. اما این مسئله فرق دارد با این اندیشه غلط که به این باور است حال که قطار تاریخی رفتنی است پس چرا ما از همین حالا عالی ترین سفارشات خود را پست کنیم تا شاید بهترین ها را برای ما به ارمغان بیاورد. نه خیر. برای ساختن بنای آینده باید سنگ بروی سنگ گذاشت و واقعیت در پس واقعیت را مرحله به مرحله پی گرفت. باید زحمت کشید. باید ایران را ساخت و این پروسه سازندگی و زیست بهترین مدرسه و مکتب برای پرورش آن جامعه ایی است که در طول این راه به این سازه قانع نیست و اهداف عالی تری از یک سازه اجتماعی در سر دارد که جهانی و واحد و پایان بخش استثمار انسان از انسان است که توصیفش رفت.
در این جا دو مسئله را باید از هم تفکیک کرد و به آن تن در نداد. اول این که نباید در انوار تابان ایده های عالی راه و روش هایی سفلی تر و نزول یافته تر را منکر شد و رد کرد و از سوی دیگر نباید روزی چنان در این راه و روشها غرق شد و حرکت و راه را همه چیز تلقی کرد و اهداف عالی را هیچ شمرد.
به این معنا نه بایستی جامعه لیبرال دمکراتیک و مرحله بورزوایی تکامل اجتماعی کشور را در سایه اهداف بالا بلند عدالت اجتماعی و جامعه واحد جهانی به کوتوله ناچیز و فراموش شدنی مبدل ساخت و نه بایستی این مرحله را چنان بزرگ جلوه داد که توگویی این هیولا حلال تمامی معضلات اجتماعی کشور ازجمله مسئله رفع طبقات و بی عدالتی اجتماعی است.
باید از این افراط و تفریط ها پرهیز کرد و واقع بیانانه و با اهداف رفیع بشری وارد تاریخ شد و هدایت آنرا بدست گرفت و به این معناست که جامعه کارگری ایران باید با علم به اهداف عالی خود وارد مرحله بورژوایی تاریخ و در مبارزه علیه استبداد و برای استقرار جامعه عالی تر لیبرال دمکراتیک شده و فعالانه برای استقرار دمکراسی وسیع مشارکت کند. در شماره بعدی بیشتر پیرامون این دمکراسی وسیع و افتراق آن با دمکراسی بورژوایی خواهد آمد...
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر