۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

قسمت اول - کارگران و دمکراسی


مبحث جامعه کارگران ایران و رابطه این جامعه با دمکراسی و آزادی در کشور را همان گونه که در مقدمه این جستار وعده داده بودیم با ایده آل اجتماعی و آرمان شهر جامعه کارگری آغاز می کنیم. جامعه کارگری همان گونه که مستحضرید صورت قرینه جامعه سرمایه داری است. جامعه سرمایه داری زنده به کار جامعه کارگری بوده و حیات این دو جامعه به بگونه ایی به هم وابسته می باشد که هستی یکی بدون دیگری از دایره وجود خارج است.

این مسئله تا قدری به ما را به فهم آرمان شهر و جامعه ایده آل کارگران نزدیک می سازد. بر این پایه جامعه ایده آل کارگران آن جامعه تاریخی و واقعی است که در آن جامعه کارگری و به همراه آن جامعه سرمایه داری منحل، کارگران از کار فراغت می یابند.

از ظواهر رشد و فراشد جامعه های بشری و روند جهانی شدن چنین بر می آید که در تارک این روندهای تاریخی همان جامعه مطلوب کارگران قرار دارد که از دل جامعه های موجود کنونی در یک تحول جهانی پدیدار می گردد.

بهر حال مطلوب و ایده آل جامعه کارگری در راهست و دنیا آبستن آرمان شهر کارگری است و همین به سهم خود علتی می گردد که جامعه کارگری مبدل به تنها جامعه تا به آخر انقلابی شود.

پیگیری و سیری ناپذیری از تحولات و پیشرفت اجتماعی در همه جا و در همه زمان همان از خصیصه های بارز جامعه کارگری است که بر این پایه محافظه کاری نمی شناسد و در همه کشور ها پیشگام حرکت به پیش است.

همین خصیصه را در مورد جامعه کارگری در حال تکوین در ایران در قیاس با جامعه موازی اش سرمایه داری مشاهده میکنید. نظر به همین ویژگی است که جامعه کارگری ایران در تحولات بورژوایی کشور و در تمام تحولات اجتماعی دنیا خود را ذی نفع و پیشگام حرکت به جلو می بیند و ذره ایی محافظه کاری و هراس از آینده به خود راه نمی دهد. و هم به همین اعتبار است که می گویند جامعه کارگری از انقلاب و تحول اجتماعی در کشور ها بیمی ندارد چرا در صورت انقلاب و تحول است که او در نهایت زنجیر های که بر پا دارد از دست می دهد و به غیر از آن چیزی ندارد که از دست بدهد و در عوض دنیایی است که او کسب خواهد کرد.

این دنیا نو و فارغ از کار و فارغ از جامعه کارگری و جامعه سرمایه داری گفتیم یک آرمان شهر تخیلی نیست بل در اوج کلیه روند های فراشد اجتماعی انسان در سطح جهانی واقع است. از این رو جامعه ایی است جهانی و واحد، جامعه بدون استثمار، بدون کار و بدون ماشین دولتی و لذا بدون دمکراسی و دیگر اشکال حکومتی نظیر دیکتاتوری و... از این رو جامعه ایی است بدون تجارت کالا، بدون پول که در آن نقش انسان در اقتصاد مبدل به نقش ساده نظارتی و مدیریتی آن می گردد... بر تبع آن در جامعه واحد جهانی نه کارگر وجود دارد و نه سرمایه دار، مرز ها برداشته شده، قومیت ها در هم آمیخته، خصومت ها برچیده و شکاف های اجتماعی ناپدید گشته اند...

در این مرحله از فراشد اجتماعی انسان کره خاکی پس از طی یک روند طولانی و پراکنده یکپارچه و متحد یعنی گلوبال وارد مرحله جدید تکامل اجتماعی خود خواهد شد. در مورد این مرحله گلوبال تکامل اجتماعی نظربه این که خط فراشد اجتماعی خط مستقیم نیست جامعه واحد جهانی یعنی جامعه اشتراکی واحد جهانی قابل قیاس با کمون های اولیه انسانی است اما در یک سطح به مراتب بالاتر

برای مبحث پیرامون جامعه کارگری و دمکراسی شاید سیاحت و پرواز اندیشه ها تا سر حدات چنان حیز های دور دست فراشد انسانی چندان ضرورت نداشته باشد و بیشتر به خیال بافی شبیه باشد تا مبحث منطقی و واقعی. اما تا این حد این مبحث مهم است که بدانیم که آرمان شهر جامعه کارگری در کجای تاریخ فراشد اجتماعی انسان ماواء گزیده است و آنچه منافع جهانی جامعه کارگری خوانده می شود در چیست و بر همین اعتبار است که بدانیم تاریخ با امپریالیسم به پایان نرسیده و جامعه کارگری رها نخواهد شد مگر این که جامعه واحد جهانی شکل گیرد و مابقی یعنی تا آن دوره و زمان این ایده آل جامعه کارگری است که در حال شدن و شکل گیری است. و به عبارت ساده تر تاریخ آبستن جامعه نوینی است که نفع جامعه کارگری در زایش چنین جامعه ایی است.

بر پایه این آرمان شهر تاریخی و در حال زایش است که می توان منافع تاریخی و اجتماعی جامعه کارگری را رقم زد. به این اعتبار آنچه منافع تاریخی جامعه کارگری خوانده می شود در مراحل بورزوایی تکامل اجتماعی تامین نمی شود و عملی شدنی نیست.

از این منافع تاریخی و اجتماعی جامعه کارگری که پایین بیاییم هر آن چه هست و نیست حول و حوش حیات و تدوام هستی جامعه کارگری، بهبود و وخامت معیشت آن ، مشارکت در قدرت و دولت و... از سوی جامعه کارگری است.

از این منافع که پایین بیاییم و عقب گرد کنیم وارد مراحل مقدماتی از تاریخ تشکیل جامعه واحد جهانی می شویم که اکنون جهان در آن قرار دارد و مبحث ما پیرامون جامعه کارگری و دمکراسی هم مربوط به همین مراحل مقدماتی و ماقبل آن آرمان شهری است که گفتیم استقرار آن به سود جامعه کارگری است و مابقی مطابق با منافع تاریخی او نیست و از آن جمله است دمکراسی و مشارکت در دولت لیبرال دمکرات که سخن پیرامون آن موضوع مبحث شماره بعدی این سلسله مقالات را به خود اختصاص خواهد داد.

ادامه دارد...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر