۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه

ما دمکرات نیستیم. ما آزادی خواهیم - قسمت ششم



از آنجاییکه دوستان و رفقا آشنا به تاریخ تکوین جامعه بورژوایی و در سیر آن، تکوین جامعه کارگری و به تبع آن روابط سرمایه داری و سپس از دل سرمایه داری سنتی سرمایه داری آزاد و سپس از دل سرمایه داری آزاد، سرمایه داری انحصاری و ... می باشند من خود را در این مکان ملزم به تکرار این تاریخ نمی بینم.

من فقط در این مکان توجه دوستان و رفقا را به چارچوبه و قالب بحث جلب می کنم و در رابطه با تاریخ پیدایش جامعه کارگری و سپس جامعه نوینی از کار که هنوز در کشور در حال پیدایش است نکاتی را توضیح مید هم.
دوستان باید توجه کنند. ما در ایران هستیم. و مبحث ما مرحله بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی و ضرورت های انجام و فرجام آن از زاویه منافع کارگری و انقلاب جهانی کارگری است.

رفیق حکمت در مبحثشان به این جا رسیدند که " وقتى توليد کننده از وابستگى به زمين و از کنترل ارباب فئودال خارج ميشود و به يک " کارگر آزاد" تبديل ميشود که ميتواند نيروى کارش را آزادانه بفروشد، اين يک پيشرفت تاريخى است." و من در عوض این نکته را خاطر نشان می سازم صرف نظر از این که سرچشمه های انسانی جامعه نوینی از کار در کشور ما کدام باشند ضرورت این پیشرفت تاریخی و اجتماعی در کشور ما، ضرروت انجام و فرجام مرحله بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی در کشور، ضرورت تکوین جامعه نوینی از کار در ایران و ضرورت .... مهم و اساسی هستند.


این که ایشان خوانده و می دانند که وقتى توليد کننده از وابستگى به زمين و از کنترل ارباب فئودال خارج ميشود و به يک " کارگر آزاد" تبديل ميشود که ميتواند نيروى کارش را آزادانه بفروشد، اين يک پيشرفت تاريخى است. مهم و اساسی نیست. مهم و اساسی در ایران این است که بطور مشخص این پروسه پیدایش جامعه کارگری به چه نحو انجام و به فرجام رسیده و یا خواهد رسید.

ایشان بهتر است از این تاریخ مشخص برای ما بگویند و به ما بگویند این مرحله بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی در کشور از چه زمانی آغاز و در چه مقطعی از زمان به پایان خود رسیده است. این که مرحله کارگری تکامل اجتماعی انسان ایرانی بالاتر و به مراتب و به نسبت پیشرفته تر است را ما می دانیم. این که در فردای به پایان رسیدن مرحله بورژوایی تکامل اجتماعی انسان در ایران عصر انقلاب کارگری در کشور فرا خواهد رسید را ما می دانیم. اما آنچه که نمی دانیم این است که از چه زمان این مرحله بورژوایی و این مرحله شکل گیری جامعه کارگری و به تبع آن جامعه نوینی از بورژوازی در ایران به فرجام خود رسیده است.

ما که از 150 سال به این طرف در انجام و فرجام مرحله بورژوایی انقلاب اجتماعی در کشاکش و چالش با عصر ماقبل از آن - عصر تاریخی فئودالیته - در مانده ایم، مایی که تا به امروز هنوز که هنوز است با ارتجاع قرون وسطایی و با رفع موانع داخلی و خارج سر راه پیشرفت این مرحله تاریخی دست و سر به گریبانیم راستش هنوز نمی دانیم کی و چه وقت این مرحله به پایان و ضرورت های فرجامش از سوی ما بر طرف شده اند .

عرض کردم در مقام جواب به پرسش ما طرح این مطلب که مرحله کارگری تاریخ و تحول اجتماعی بهتر و پیشرفته تر است برای سر شوریده ما جواب نشد. این که می گویم "ما" برای این است چون بخشی از کارگران ایران هنوز که هنوز است نظر به مرحله بورژوایی انقلاب و تاریخ اجتماعی انسان در کشور در پی انجام و فرجام این مرحله تکاملی در کشور و به تبع آن اتخاذ روش و تاکتیک های متناسب باآن در راستای انقلاب جهانی که در پیش است، می باشند.

منصور حکمت در عوض می گوید:

  • سوسياليسم و دموکراسى ايده هايى بوده اند که در طول تاريخ سرمايه دارى دوشادوش هم وجود داشته اند و رشد کرده اند. دو جنبش در کنار هم و رقيب با هم و البته در بسيارى موارد در امتراج با هم. به اين اعتبار انتقاد سوسياليستى از دموکراسى و آلترناتيو سوسياليستى به دموکراسى به اندازه خود دموکراسى قدمت دارد.

و این در حالی است که در این جا سخن نه از تاریخ ایده و مکتبی به نام سوسیالیسم است و نه از تاریخ دمکراسی. در این جا سخن از تسلسل حلقه ها و مراحل تاریخ تکامل اجتماعی یکی پس از دیگری در یک کشور است. سخن از واقعیت های اجتماعی است.

از منظر تواصل حلقه ها و مراحل تکاملی که پی در پی می آیند پیوسته این پرسش مطرح است در کجای این تاریخ سرمایه داری مورد نظر حکمت مرحله کارگری تکامل اجتماعی به موازات مرحله بورژوایی آن کشیده شده بوده است؟

از این گذشته سخن ما در این جا تاریخ ایده ها و مکاتب نیست و حتی سخن از این نیست که در طول تاریخ سرمایه داری و به موازات آن تاریخ مبارزه کارگران برای رهایی و آزادی خود در جریان بوده است.

در مورد این دومی یعنی تاریخ مبارزات کارگری در طول تاریخ سرمایه داری با هدف آزادی کار از یوغ سرمایه داری ما تجاربی داریم که چگونه گذشتگان ما به دور از رویکرد تاریخی و تنها با اتکاء به خشم و طغیان های حاصله از ستم اجتماعی متوسل به قیام هایی شده اند که ناموفق باقی مانده اند.

آیا رفیق حکمت اشاره شان به چنین مبارزات کارگری است؟ آیا ایشان در پی فرموله کردن چنین حرکت های ناموفق کارگری در راه آزادی کار می باشد؟

ایشان مگر تاریخ را نمی بینند؟ مگر نمی خواهند از تاریخ عبرت بگیرند؟ مگر نمی خواهند ما کارگران را با سنت ها و تجارب عظیم جنبش جهانی کارگران مسلح نمایند؟

والا مدام و یکریز از ستم و اختلاف اجتماعی گفتن، ستمی که بار آن تماما بر دوش یکایک ماست بی آنکه لب بر روی راه های آزادی در هر کشور گشودن هنر نیست و نشد کار.

ما هاج و واج مانده ایم از این که در سنت کارگری در ایران از چه زمان عده ایی از ما به این نتیجه رسیده اند که مرحله بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی در ایران به پایان رسیده و مرحله کارگری تاریخ اجتماعی آغاز شده است و این امر نظر به کدام رشد و توسعه این مرحله تاریخ اجتماعی کشور بوده است اما در عوض ایشان در جواب به ما می گویند

  • منصور حکمت : پيدايش دموکراسى و برقرارى حقوق مدنى اى در راستاى اصول ليبرالى، و پيدايش مقوله فرد و شهروند بعنوان مبناى فرمال کسب مشروعيت حکومت، يک پيشرفت تاريخى در برابر حکومتهاى مطلقه بود، اما اين در قياس با آزادى واقعى، و تصويرى که جنبش سوسياليستى، با همه توهمات و ناروشنى هايش، همزمان با آن از آزادى واقعى ميدهد، عقب مانده است.


کجا و در چه کشوری پیدایش دمکراسی و برقراری حقوق مدنی و .... یک پیشرفت تاریخی در برابر حکومت مطلقه بود ؟ و چرا حالا دیگر نیست؟ چرا بود؟ مگر پروسه چنین تاریخی در ایران به فرجام خود رسیده است؟
چون در کشور رفرم ارضی شد؟ چون روابط سرمایه داری مبدل به رابطه اجتماعی عمده در کشور شده است؟

در این رابطه در شماره دیگر به پاسخ هایی توجه تان را جلب می کنم که رفیق گرامی حکمت در جواب مطرح می کنند.


ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر