برای خوانندگان که رشته کلام را نمی خواهند از دست بدهند عرض می کنم سخن در این جا انجام و فرجام مرحله بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی انسان در ایران است.
رفیق گرامی مان منصور حکمت فقید به این نظر بوده اند و برهمان پایه هم رویکردی را پس از خود به ارث نهاده اند که مرحله بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی در ایران به فرجام خود رسیده است. از این رو به دنبال آن مرحله کارگری تکامل اجتماعی انسان در کشور آغاز شده است.
ایشان در این رابطه به قیاسی متوسل میشوند و نظر به قیاس این دو مرحله تاریخ اجتماعی مرحله بورژوایی را عقب مانده می خوانند. برای جذابیت بیشتر از محسنات مرحله عالی تر کارگری می گویند. از این می گویند که امر آزادی کارگران در مرحله بورژوایی مقدور و عملی نمی شود.
ایشان به روند هایی اشاره می کنند که در عصر بورژوایی تاریخ اجتماعی مطرح هستند: به پیدایش یک نیروی اجتماعی از کارگران، از دمکراتیزه شدن دولت، از فراگیر شدن حقوق مدنی ، از آزادی فردی و ...
اما سرانجام به این نظرند و به این نتیجه میرسند که این عصر- عصر بورژوایی تاریخ، عصر بورژوایی آزادی و حقوق انسانی و عصر بورژوایی انسان و ..... در کشور به فرجام خود رسیده است وبه دنبال آن عصر جدیدی یعنی مرحله کارگری تکامل اجتماعی آغاز شده است و بر این پایه است که با سری افراشته اعلام می کنند
حال پرسشی که برای ما مطرح شده این است از چه زمانی مرحله بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی انسان در ایران به فرجام خود رسیده است؟ از چه زمان روند پیدایش یک نیروی اجتماعی نوین از کارگران در کشور، ضرورت دمکراتیزه شدن دولت در ایران، فرآیند فراگیر شدن حقوق مدنی ، پروسه اجرای آزادی فردی و ، مبارزه با حکومت توتالیتر و مطلقه و.. به فرجام خود رسیده وضرورت های اجتماعی و تاریخی خود را از دست داده است؟
ما می پرسیم به فرض این که این رفیق در ارزیابی هایشان پیرامون فرجام مرحله بورژوایی تاریخ تکامل اجتماعی در کشور دچار اشتباه شده باشند و این مرحله مفروض هنوز جاری باشد آنگاه این پرسش از این رفیق مطرح است
چرا ما نتوانیم در مرحله بورژوایی تاریخ با همان سرافراشتگی که ایشان برخوردار بوده اند اعلام کنیم :
و جواب منصور حکمت ؟
ادامه دارد....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر