۱۳۹۲ بهمن ۳, پنجشنبه

اقتصاد طبیعی و اقتصاد کالایی - 9



در این مثال فرضی مان در بالا باید توجه داشت ما تاکنون   یک نکته را عامدانه پنهان نگه داشتیم : شکل مالکیت بر موسسه: اجتماعی  یا خصوصی

همان گونه می دانیم  شکل مالکیت در یک موسسه اقتصادی مبحث مربوط به شکل مالکیت سرمایه و لذا شکل تصاحب بهره در آن موسسه است

در این رابطه اگر مالکیت بر سرمایه  عمومی باشد، تصاحب بهره درآن موسسه هم  عمومی است.

 و چنانچه این مالکیت خصوصی باشد آنگاه  تصاحب بهره هم خصوصی خواهد بود .

به عبارت کلی : هرباره این شکل مالکیت  سرمایه است که شکل  مالکیت بهره را تعیین می کند.

پس هرباره کسی که هنر و مهارتی دارد برای عرضه مهارت و هنر خود و لذا بهره برداری از آن- تبدیل آن به ثروت و بهره - باید به این نکات توجه کند:

آیا این هنر، حائز ارزش مصرف است یا نه؟
حائز ارزش اقتصادی است؟

سپس او به سرمایه نیاز دارد. کار بدون سرمایه نمی شود. هر کاری کم و بیش به سرمایه نیاز دارد. برخی بیشتر و برخی کم تر.

بخشی از سرمایه را او در حین کار خود و پرسنال - این آخری اگر لازم باشد - مصرف می کند. بخش دیگر از سرمایه، که تاسیساتی است،  صرف کار میشود.

سرانجام وقتی که هنرش به دست مصرف کنندگان قبلا پیش بینی شده رسید، او باید در ازای آن ضمن سرمایه اولیه دارای یک ارزش اضافی باشد. این ارزش اضافی همان هنر پیدا شده و مجسم شده است.

،  به عبارت دیگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک را او به نحوی به کار انداخت تا با پیاده کردن  مهارت هنری اش در قالب یک فراورده یا  با ارائه یک خدمت و.. به بهره و صرفه و انتفاع و ثروتی دست یابد.

و بر سبیل اتفاق بشر از همان بدو اقتصاد طبیعی تا اقتصاد کالایی پیوسته بر پایه همین مکانیزم تصاحب و انباشت ثروت بوده است که توانست ثروت بر ثروت انبار کند و به آنچه مبدل شود که ما امروز غالبا در اکثر نقاط دنیا می بینیم.

این قانون مکانیزم تولید بهره و ثروت چنان عمومی است که برای وقوع آن الزامی به اقتصاد کالایی نیست. در اقتصاد طبیعی هم همین طور بوده است: یعنی بشر از راه اقتصاد و راه کار است که ثروت های اجتماعی و غیر طبیعی و به اصطلاح باد نیاورده رسیده است.

یعنی او همیشه نان کار و عقل و هنر و درایت خود را خورده است.

در اقتصاد طبیعی اما همین مکانیزم تولید ثروت و بهره که گفتیم به شکل و فرم دیگر است. اساس اقتصاد طبیعی برخلاف اقتصاد کالایی تولید کالا نیست بل عرضه اضافه تولید است.

از نخستین مراحل جامعه های بشری که گذر کنیم که در آن مقطع هنوز مبادله وجود نداشت، از زمانی که جامعه های بشری پوسته های ضخیم خود را ترکانیدن و رو به مبادله خارجی آوردند مبادله میان جامعه ها برقرار شد که تا کنون و تا به امروز ادامه دارد.

لاکن مبادله در عصر اقتصاد طبیعی با مبادله در عصر اقتصاد کالایی یکی نبود. بعدها که یک بازار جهانی پیدا شد مهم نبود که کالاها و فراورده های که وارد این استخر می شوند به چه نحو تولید می گردند، بطور مشخص آیا در یک اقتصاد طبیعی یا در یک اقتصاد کالایی است که هرباره تولید میشوند. اما وقتی که وارد این برکه که بازار نام دارد گشتند تابع قوانین بازار می گردیدند

بنابراین ما که اکنون مبحث مان را از مکانیزم های کلی اقتصادی - صرف نظر از طبیعی یا فرم کالایی شروع نمودیم باید اساسا توجه داشته باشیم بشر از آغاز از راه اقتصاد کردن و به تناسب آن از راه ارتقاء سطح شیوه های کار بوده است که سنگ بر سنگ ، ثروت بر ثروت نهاده است تا به ثروت های امروزین رسیده است.

در یک کلام هرباره صرف نظر از شیوه های طبیعی و کالایی اقتصاد، این اقتصاد بطور کلی است که منبع ثروت اجتماعی بوده است. این مکانیزم کلی اقتصادی و تولید ثروت را توضیح دادن از اساسی ترین تکالیف علم اقتصاد می باشد.

ادامه ..


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر