در برخورد با کار دیدیم که فرمالیسم به کار تنها به دیده فیزیکی و مکانیکی نظر می اندازد. به دیده فیزیکی کار عبارت از صرف انرژی. و صرف انرژی یک پدیده اونیفرم و متحد شکلی می باشد که می توان آنرا با موازینی مانند زمان و.. سنجید و سپس پاداش داد
همان گونه که گفتیم این پاداش کار فیزیکی و یا فیزیک کار از راه سرمایه صورت پذیر می گردد. بخشی از سرمایه - درآمد - به همین پاداش اختصاص دارد. من این بخش سرمایه را سرمایه درآمدی نام می نهم. در بیان فرمالیستی سرمایه درآمدی همان سرمایه متغیر یا واریابل می باشد.
درآمد - پاداش - یا سرمایه درآمدی، در واقع سرمایه است. هیچ سرمایه ایی نمی تواند ثابت نماند اما سرمایه باقی بماند. راز سرمایه در ثابت باقی ماندن و باز تولید شدن است. از این رو تقسیم سرمایه به سرمایه ثابت - فیکس - و متغیر - واریابل اساس فرمالیستی است.
سرمایه به دو بخش تقسیم می شود: 1- درآمد و پاداش که برای پرسنل در نظر گرفته شده است 2- سرمایه تاسیساتی که برای غیر پرسنل و کلیت تاسیستات در نظر گرفته شده است
اگر ما خوب به رابطه این دو سرمایه - درآمد و تاسیستات - دقیق شویم متوجه خواهیم که رابطه درآمد و تاسیسات- رابطه دو سرمایه - بی ارتباط با رابطه کار و سرمایه نیست . لاکن کاری که در این رابطه اخیر مطرح است کار سرمایه ایی نه کار صرفه ایی. کار صرفه ایی یا کارمفید و انتفاعی همان بهره است.
کارمفید یا بهره ثمره کار و به معنای دیگر ثمره سرمایه است.
در همین رابطه متوجه می شویم هرباره کار در سرمایه و سرمایه در کار می آمیزد و به یکدیگر مبدل میشوند. تبدیل مدام کار و سرمایه به یکدیگر معرف این حقیقت است که تضادی میان کار وسرمایه نیست.
اما رابطه بهره و سرمایه چطور؟ آیا کار و سرمایه از یکسو با ثمره کار و سرمایه از سوی دیگر در تضاد می باشند؟
رابطه کار و ثمره کار یک رابطه خالق - مخلوق می باشد و حائز تضاد نیست. در این رابطه اگر خوب دقیق شویم متوجه خواهیم شد در پدیده بهره و مخلوق این خالق و کار است که پنهان است و به ثمره نشسته است.
از همین روست که به مخلوقی بنام بهره خالق پنهان شده می گویند. و صرف نظر از نحوه بیان این در واقع هنرکاری است که در بهره تحقق یافته است.
وقتی نجار یک میز می سازد، این هنر نجاری است که در میز مجسم شده است. کارگر نجار در ضمن کار ساختن میز- تولید میز- انرژی مصرف می کند. انرژی مصرف شده در حین کار را فیزیک کار می گویند. فیزیک کار از راه سرمایه درآمدی پاداش داده می شود. در تولید میز مواد خام و دیگر سرمایه های تاسیستاتی مصرف میشوند. چون سرمایه باید بازتولید شود و ثابت باقی بماند از این رو ارزش میز برابر است با سرمایه و بهره.
پس میز دارای دو ارزش است: یک ارزش میز به عنوان میز که یک ارزش مصرفی است چرا که میز به عنوان یک فراورده و تولید پاسخگوی یکی از نیازهای بشرمی باشد و دیگر ارزش کاری و اقتصادی میز است.
ارزش اقتصادی و کاری میز در رابطه میان سرمایه و بهره متجلی می گردد. به عبارت ساده تر ارزش اقتصادی و کاری - که به آن گاه ارزش تولیدی و مبادلاتی هم می گویند - مرکب از دو وجه و جزء می باشد: جزء سرمایه ایی و و جه بهره.
پس میز دارای دو ارزش است: یک ارزش میز به عنوان میز که یک ارزش مصرفی است چرا که میز به عنوان یک فراورده و تولید پاسخگوی یکی از نیازهای بشرمی باشد و دیگر ارزش کاری و اقتصادی میز است.
ارزش اقتصادی و کاری میز در رابطه میان سرمایه و بهره متجلی می گردد. به عبارت ساده تر ارزش اقتصادی و کاری - که به آن گاه ارزش تولیدی و مبادلاتی هم می گویند - مرکب از دو وجه و جزء می باشد: جزء سرمایه ایی و و جه بهره.
پس بدین سان رابطه سرمایه و بهره یک رابطه ارزشی است.
ادامه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر