۱۳۹۳ آذر ۱۹, چهارشنبه

نگاهی به ..دیکتاتوری پرولتاریا - تراب ثالث - روبن مارکاریان - بخش پنجم



قبلا هم به این مورد اشاره شد که مبحث دیکتاتوری یک مبحث حکومتی است. به عبارت دیگر دیکتاتوری یک رژیم سیاسی از یک طبقه، یک جامعه و یک شیوه تولید و یک دولت است.

و آن نیروی اجتماعی که دولت ندارد، نه دیکتاتوری دارد و نه دموکراسی، نه الیگارشی و نه و نه..

اصلا جامعه اشتراکی ضرورتی در تشکیل دولت، در اعمال حاکمیت و اعمال دموکراسی و دیکتاتوری و.. در خود نمی بیند.

بنابراین از دیده جامعه اشتراکی، مباحث دیکتاتوری، دموکراسی و غیره مباحثی متعلق به گذشته و گذشتگان و متعلق به جامعه ها و. شیوه های تولیدی تاکنونی است.

 بنابراین وقتی ما در ایران کنونی از ضرورت تغییر رژیم سیاسی از دیکتاتوری موجود و تاکنونی به دموکراسی در آتی سخن به میان می آوریم   و به عبارت متداول از لیبرال دموکراسی بطور کلی و لیبرال دموکراسی کارگری بطور اخص سخن به میان می آوریم ، این ها همه متعلق به کشور عقب مانده و یک اوضاع اجتماعی عقب مانده و در گذشته باقی مانده است.

  لیبرال دموکراسی هر قدر هم در سطح حکومت، کارگری باشد اما در سطح دولت، جامعه، شیوه تولید و.. یک دولت و آنهم یک دولت سرمایه داری است.

به عبارت دیگر به مفهوم بحثی که ما در این جا داریم، لیبرال دموکراسی متعلق به گذشته است. هر قدر هم این گذشته نگذشته باشد.

از بحث شوراها و اتحادیه ها و ضرورت جدایی و استقلال آنها از دولت دور نشویم.

 اما آنهایی که در مرحله گذار و انقلابی به جامعه اشتراکی می خواهند از انقلاب و ضرورت قهر ، درهم شکستن ماشین دولتی و ،  امحای طبقات تاکنونی و غیره، تخت پرشی برای ضرورت اعمال دیکتاتوری بسازند براستی چه نوع دولتی را مد نظر دارند؟

براستی چرا ضرورت انقلاب و انهدام قهر آمیز ماشین دولتی و غیره موجبی است برای این که انقلابیون در یک رژیم دیکتاتوری متشکل شوند؟

در این رژیم دیکتاتوری، رابطه شوراها و اتحادیه ها با رژیم دیکتاتور چگونه است؟

برای پاسخ به این پرسش ها اجازه دهید اول از همه از فرق موجود میان اتحادیه و شوراها شروع کنیم.

اتحادیه ها

اتحادیه از تشکلات کارگری برای مطالبات صنفی کارگران در برابر سرمایه داران می باشد. اتحادیه بدون سرمایه داری بی معنی است.

.شوراها تشکلاتی  در چارچوبه اداره موسسات اقتصادی و اجتماعی و... است. شورا خواه انقلابی باشد یعنی کل مدیریت را در دست داشته باشد و خواه انقلابی نباشد و به حد نظارت و کنترل بسنده کند، در چارجوبه مدیرت و اداره نهاد های اقتصادی اجتماعی مطرح است. از این رو شوراها نباید محدود به کارگران باشد. چرا که امر مدیریت تا درون جامعه اشتراکی مطرح است. در جامعه اشتراکی تقسیم انسان ها به کارگر و غیر کارگر بی معنی است.

حال با این تعاریف مختصر باز گردیم به مرحله انقلابی و گذار به جامعه اشتراکی.

شوراها در مرحله انقلابی و گذار به جامعه اشتراکی 

شوراها در این مرحله وظیفه خود  انهدام ماشین دولتی و مقاومت بورژوازی و دیگر طبقات با هدف احداث جامعه اشتراکی قرار می دهد.

تهاجم انقلابی و قهر آمیز شوراها به مفهوم اعمال دیکتاتوری، یا اعمال دولت، با هدف احداث دموکراسی و حاکمیت کارگران و غیره نیست. بل که برعکس برچیدن بساط هرچه دولت، دیکتاتوری و دموکراسی، طبقات و... می باشد.

این هایی که می گویند در مرحله انقلاب و تهاجم بیاییم مجلس موسسان بسازیم،قانون اساسی دایر کنیم، اعلام کنیم که ما می خواهیم از شما بورژواهای سلب حقوق شده، برای نیات انقلابی و احداث جامعه اشتراکی پرسش کنیم که آیا می آیید یا نه چون ما خواه بیایید و خواه نیایید رفتنی هستیم دارند حرف مفت تحویل کارگران می دهند.

ادامه دارد..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر