۱۳۹۳ آذر ۱۹, چهارشنبه

نگاهی به ..دیکتاتوری پرولتاریا- تراب ثالث- روبن مارکاریان - بخش دوم



همان گونه که در آغاز بخش اول ذکر شد مباحثه رفقا روبن و تراب حول دیکتاتوری پرولتاریا دارای یک وجه دیگری هم است و آن وجه دیکتاتوری بطور کلی و دیکتاتوری پرولتاریا بطور اخص خارج از حوزه نظری مارکسی و مارکسیستی است.

مبحث دیکتاتوری بطور کلی و بطور اخص دیکتاتوری پرولتاریا خارج حوزه نظری مارکس تاجایی که مربوط به بحث ما می شود همان است که رفیق روبن  ناقل آن است.

از این زوایه اما بحث درست همان است که رفیق روبن مطرح می کند. یعنی دیکتاتوری یا حقوق ویژه یک دیکتاتور برای اولین در  روم مطرح شد  و در قانون های اساسی مدرن و دموکراتیک چنین حقوق ویژه  در مواقع استثنایی مانند فجایع طبیعی و جنگ و..  به رئیس جمهور کشور اعطاء شده است که برای رفع اضطرار مورد نظر در قانون اساسی مجاز می شود با استفاده از حقوق ویژه حقوق و قانون اساسی و به عبارت د یگر نظام نامه دولت دموکراتیک را به سود یک دیکتاتور موقثا و با اطلاع  مجلس و  احیانا مجلسین به زیر پا بگذارد

بدبنسان  اگر به لفظ دیکتاتور و دیکتاتوری توجه داشته باشیم  و نه به محتوای آن، آنگاه سابقه اش باز می گردد به روم. و در روم اما دیکتاتور و دیکتاتوری یک دفرماسیون و رجعت به گذشته استبدادی و ابسولوتیسم با اعطای حقوق ویژه به فرد در شرایط اضطراری تلقی می شد.

، به قولی رفیق روبن ما می توانیم بر سر مقولات دموکراسی، اتوکراسی، الیگارشی پلوتوکراسی، تیموکراسی و اریستوکراسی و.. به بحث بنشینیم.
اما همه این ها همانگونه که می دانیم مبحث دولت نیستند بل مبحث رژیم های سیاسی یا به قول دیگر مبحث حکومتی اند.

. مبحث دولت اما انگار مبحث کلی تری از مبحث رژیم سیاسی یا مبحث طرز حکومت است.  در مبحث دولت ما سر و کارمان با یک طبقه اجتماعی، یک جامعه و یک شیوه تولید و یک دوره تاریخی و.. است.به این معنا حکومت های دموکراتیک، اتوکراتیک، الیگارشیک و غیره همه می توانند اشکال حکومتی از یک دولت، یک جامعه و یک طبقه باشند..

ولیکن مبحث دولت- نه طرز حکومت یک دولت - دارای یک وجه دیگری هم است: و آن این که چنین به نظر می آید که دولت یک رابطه اجتماعی است.

دولت به مفهوم یک رابطه اجتماعی ناظر به این مفهوم است که دولت شکل خاصی از روابط اجتماعی است هنگامیکه این روابط اجتماعی وارد یک تضاد تاریخی می شوند. به این مفهوم دولت در مقطعی از تاریخ روابط اجتماعی انسان ظهور می کند، باقی می ماند تا مادامیکه دولت شروع به سقوط می کند.

ظهور، صعود و افول دولت مشرف است بر ظهور و صعود و افول روابط طبقاتی یا روابط اجتماعی متضاد اجتماعی

پس امحای دولت با امحای طبقات اجتماعی گره خورده است.

در این جا ما موظفیم به این پرسش پاسخ دهیم آیا دولت که ابزار طبقات و جامعه های  برین بر طبقات و جامعه های زیرین میباشد عبارت از  همان است که مارکس می گوید یعنی هر دولتی در نفس خود چون ابزار حفظ سیادت اجتماعی موجود است، بطور اتوماتیک شکل حکومتی واحدی می پذیرد و به دیکتاتوری مبدل می شود؟

ادامه دارد..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر