اندیشمندان خرده بورژوازی سنتی و یا متفکران ایرانی دهقانان در این نکته که ماهیت انقلاب اجتماعی علیه فئودالیسم و استبداد دهقانی است یا شهری، چینی و آسیایی است یا فرانسوی و اروپایی باهم اختلاف نظر دارند.
دهقانان یا به عبارت مبسوط تر طبقه متوسط از مالکان زراعی گرچه همیشه در کشور وجود داشته اند و لاکن همانگونه میدانیم عمده گسترش حیاتی و اجتماعی این طبقه روستایی با اصلاحات ارضی ایران گره خورده است.
دهقانان طبقه یکدستی نیستند و خرده مالکان روستایی به سه لایه و قشر بالایی، میانی و پایینی تقسیمبندی می شوند.
همانگونه که گفته شد برخی از مورخان و اندیشمندان طبقه متوسط ایران سابقه مبارزات ضد فئودالی، ضد استبدادی، و برای مشروطه خواهی و برای اصلاحات دینی را خواه پیش از اسلام و خواه پس از آن به همین دهقانان مرتبط می دانند.
گفته میشود که دهقانان با بورژوازی، تجار و روحانیون کشور در یک رابطه تنگاتنگ می باشند. در ادامه استدلال می شود که در یک کلیت طبقه متوسط سنتی ایران در شهر و روستا از اوان تاریخ استبداد و فئودالیسم در مخالفت و مبارزه با طبقه حاکمه، یعنی خوانین و اربابان و نمایندگان و اندیشمندان آن یعنی ارتشیان، روحانیون محافظه کار و صاحب موقوفات، و دانایان و دبیران قرار داشته اند.
اگر همه این دستجات اخیر را طبقه اول بخوانیم گفته می شود طبقه دوم و متوسط در ایران همان پایگاه اجتماعی ضد استبدادی و ضد فئودالی، همان خاستگاه اجتماعی حرکت اصلاحات دینی و مذهبی در کشور می باشد که از پیش و پس از هجوم فبایل اعراب و برتری شان بر کشور تا عصر و زمانه ما از موجودیت برخورد است.
برای خالی نبودن عریضه عرض می کنم، در این تقسیم بندی طبقاتی ، یک طبقه سومی هم وجود دارد که در واقع همان طبقات و اقشار پایینی در شهر و روستا می باشند: یعنی مزدبگیران،کارگران، حاشیه و خوش نشینان و کلیه مردمانی که مالک بر ابزارهای تولید، کار و .. نیستند و به عنوان افراد بی درآمد، مزدور از اقشار و طبقات تحتانی کشور محسوب می شوند.
این پایینی ها در شهر و روستا نه در طبقه اول خواهانی دارند و نه در طبقه متوسط در شهر و روستا
در حالی که طبقه سنتی از متوسط های شهری و روستایی با یک چشم به بالایی ها می نگرند در عوض با دوچشم به پایینی ها نظر می افکنند. از جانب این طبقه هراس از پایینیها برای یک تحول رادیکال اجتماعی برای برچیدن بساط هرگونه مالکیت خصوصی بر شریان های حیاتی اقتصاد و کار کم نیست.
در حالی که طبقه متوسط نامبرده خود را میراث خوار مبارزه و تحول اجتماعی، پیشرفت، استقلال سیاسی و فرهنگی در کشور می داند، بر این اساس اندیشمندان این طبقه با همه قوای ادبی- فرهنگی، که بیشتر این قوا را در دهه های اخیر کسب و تحصیل نمودند، در یک کوشش بی وقفه اند تا با الهام از قوانین مبارزه اجتماعی - طبقاتی نه تنها گذشته و تاریخ کشور بل آینده و تحولات اجتماعی جاری و آتی را هم با نام خود همراه کنند.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر