برداشتی که من از تاریخ اجتماعی بشر دارم یعنی در مطالعه که از کتب علمی - تاریخی نموده ام به این نتیجه رسیده ام که جامعه های اشتراکی و پراکنده آغازین در طول یک پروسه طولانی از تحولات به سوی تشکیل یک جامعه واحد و اشتراکی و جهانی پیش می روند.
من این فرآیند طولانی تاریخ اجتماعی بشر را فرآیند اونیفکاسیون نام می نهم . در طور پروسه جهانی اونیفکاسیون است که ما می بینیم جامعه های روزی پراکنده و از هم جدای انسانی در قالب یک جامعه واحد، جهانی و اشتراکی بهم می پیوند.
برخی به این نظرند که اونیفکاسیون هدفمندی تاریخ اجتماعی را گواهی می دهد. من به شخصه به این نظر نیستم. چنین هدفی از سوی هیچ مبدایی برنامه ریزی شده نیست. تشکیل جامعه نهایی، واحد و اشتراکی یک نتیجه است نه یک هدف از پیش برنامه ریزی شده.
نکاتی در رابطه با فرآیند اونیفکاسیون توجه ام را به خود جلب کرده است که عرض می کنم. از ناظران گذشته این پروسه جهانی مرحله بندی زیر وجود دارد که معرف حضور همگان است:
مرحله اشتراکی - مرحله برده داری، مرحله فئودالی و مرحله سرمایه داری و مرحله نهایی یعنی اشتراکی.
من برداشتم از موضوع اونیفکاسیون این است بی آنکه مرحله بندی بالا و گذشته اشتباه باشد در واقع دقیق نیست.
علتش را حال عرض می کنم.
از جامعه های اشتراکی اولیه تا جامعه واحد و اشتراکی بعدی یک حد فاصلی وجود دارد که در آن همه مراحل اجتماعی در زیر یک چتر واحد می توانند گنجانیده شوند:
جامعه های ضد اشتراکی.
در واقع قانون اصلی همان اصل تز، آنتی تز و سنتز می باشد.
تز اولین همان جامعه های اشتراکی است و آنتی تز همان پروسه طولانی و مابینی از جامعه های ضد اشتراکی و سرانجام از ادغام تز و آنتی تز، این سنتز جامعه واحد و اشتراکی است که تولید می شود.
نکته مهم در این جا پس بدینسان پروسه طولانی آنتی تز یعنی حد میان میان آغاز و پایان می باشد. یعنی دوره ایی که بشر امروزین بگونه در آن واقع است. در این جا، در واقعیت امر این دوره مابینی و وسطی است که باید مورد بررسی قرا گیرد:
اولین مولفه دوره وسطی در ضد اشتراکی بودن است.
در دوره وسطی مالکیت بر اقتصاد اشتراکی نیست. دیگر مولفه های این دوره عبارتند از :
ادامه دارد..
من این فرآیند طولانی تاریخ اجتماعی بشر را فرآیند اونیفکاسیون نام می نهم . در طور پروسه جهانی اونیفکاسیون است که ما می بینیم جامعه های روزی پراکنده و از هم جدای انسانی در قالب یک جامعه واحد، جهانی و اشتراکی بهم می پیوند.
برخی به این نظرند که اونیفکاسیون هدفمندی تاریخ اجتماعی را گواهی می دهد. من به شخصه به این نظر نیستم. چنین هدفی از سوی هیچ مبدایی برنامه ریزی شده نیست. تشکیل جامعه نهایی، واحد و اشتراکی یک نتیجه است نه یک هدف از پیش برنامه ریزی شده.
نکاتی در رابطه با فرآیند اونیفکاسیون توجه ام را به خود جلب کرده است که عرض می کنم. از ناظران گذشته این پروسه جهانی مرحله بندی زیر وجود دارد که معرف حضور همگان است:
مرحله اشتراکی - مرحله برده داری، مرحله فئودالی و مرحله سرمایه داری و مرحله نهایی یعنی اشتراکی.
من برداشتم از موضوع اونیفکاسیون این است بی آنکه مرحله بندی بالا و گذشته اشتباه باشد در واقع دقیق نیست.
علتش را حال عرض می کنم.
از جامعه های اشتراکی اولیه تا جامعه واحد و اشتراکی بعدی یک حد فاصلی وجود دارد که در آن همه مراحل اجتماعی در زیر یک چتر واحد می توانند گنجانیده شوند:
جامعه های ضد اشتراکی.
در واقع قانون اصلی همان اصل تز، آنتی تز و سنتز می باشد.
تز اولین همان جامعه های اشتراکی است و آنتی تز همان پروسه طولانی و مابینی از جامعه های ضد اشتراکی و سرانجام از ادغام تز و آنتی تز، این سنتز جامعه واحد و اشتراکی است که تولید می شود.
نکته مهم در این جا پس بدینسان پروسه طولانی آنتی تز یعنی حد میان میان آغاز و پایان می باشد. یعنی دوره ایی که بشر امروزین بگونه در آن واقع است. در این جا، در واقعیت امر این دوره مابینی و وسطی است که باید مورد بررسی قرا گیرد:
اولین مولفه دوره وسطی در ضد اشتراکی بودن است.
در دوره وسطی مالکیت بر اقتصاد اشتراکی نیست. دیگر مولفه های این دوره عبارتند از :
- - جامعه تابع اقتصاد می باشد. اقتصاد مسلط و جامعه تابع است. این را من برای سهولت مطلب جامعه اقتصادی نام می نهم. عکس جامعه اقتصادی این است که ما در آغاز و پایان بر می خوریم یعنی در تز و سنتز: اقتصاد در خدمت جامعه است. من این آخری به این مفهوم اقتصاد اجتماعی نام می نهم.
- رهایی انسان از کار انسانی محدود است. اکثریت انسان های رها از کار نیستند. در این دوره اقلیت توانسته است خود را از قید کار انسانی رها سازد. برای اکثریت این امکان تاریخی وجود ندارد
ادامه دارد..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر