۱۳۹۲ دی ۲۳, دوشنبه

بجای ملاحضات - اونیفکاسیون - 3

پیرامون دوره میانی اختلاف نظر هایی وجود دارد که عرض می کنم:

اولین اختلاف نظر در مورد تقدم و تاخر دامداری و زراعت است. برخی به این نظرند که دامداری مانند صنعت از دل زراعت و تمدن جدا شده است. یعنی اول زراعت و اسکان یافتگی بوده و سپس چادرنشینی و دامداری.

از نظر من اصلا چنین نیست. در واقعیت امر این دامداری و چادرنشینی است که برجامعه زراعی مقدم است. در مورد جامعه دامداری و کوچی به این نظرم که اصل جدایی این جامعه ها از جامعه های اشتراکی بوده است.

به این نظرم جامعه های کوچی سه مرحله را طی کرده اند تا به جامعه های امروزین خود رسیده اند. غالب جامعه های کوچی که ما می شناسیم از همین دوره سوم می باشند.

من با این نظر مخالفم که برده داری خاصه جامعه زراعی است. آن گونه که من از تاریخ برداشت کرده ام کوچنشینی در دوره گذشته اش از برده داری بی بهره نبوده است.

تمایل زیاد کوچنشینان به برده گیری و مداخله در تجارت برده موید این است که جامعه های عشیری گذشته به برده داری متمایل بوده اند. آنچه که مسلم است این تمایل به برده و برده داری که در دوره های اولیه از هستی چادرنشینی وجود نداشته است.

تمایل شدید به داشتن برده و اعمال دولت و خشونت و.. شاید از عللی بوده که برخی به این نظر شده اند که جامعه های دامی از دل جامعه های زراعی بیرون آمده اند.

در خصوص جامعه های فلاحتی و روستایی هم به همین گونه است. این جامعه ها دارای سه مرحله اولین، میانی و پایانی می باشند.

فئودالیته در واقع اوج و پایان عصر جوامع زراعی است.

جوامع شهری تا کنون دارای چهار مرحله زیر بوده اند:


  1. مرحله ماقبل سرمایه داری
  2. مرحله مادون و تجاری 
  3. مرحله صنعتی
  4. مرحله امپریالیستی
ادامه دارد..



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر