همان گونه پیشتر هم متذکر شده ایم فرآیند جهانی اونیفکاسیون یک برنامه و یک اهداف از پیش تعیین شده نیست. این درست است که ممکن است ما در ادراکمان از این فرآیند جهانی اتحاد دچار اشتباه شده باشیم یعنی آنگونه برخی می گویند نه از آغاز تعدد و پراکندگی بوده و نه در پایان آن مرحله وحدتی خواهد بود.
با این وجود ما با این ها که این ادراکمان از تاریخ اجتماعی بشر را ندارند در یک نکته مشترکیم که تاریخ اجتماعی بشر تاریخ اجرای اهداف از پیش تعیین شده ایی نیست خواه این اهداف اونیفکاسیون باشد و خواه نباشد.
بدین سان آنچه از آن باقی می ماند اختلاف مان از اداراک درست و واقعی از تاریخ اجتماعی بشری است.
بهترین بوته آزمایش هر ادارک تاریخی کدام است؟ خود تاریخ بشر.
در فرآیند عملی تاریخ بشر است که هر نظریه و ادراکی از آن صحت و سقم خویش را زمانی نشان خواهد داد. تا آن زمان اما وظیفه ما ارائه برداشتی است که ما داریم.
نکته دیگر این که باید برغم کلی بودن چنین نوشتجاتی نباید چنین ارائه برداشتهایی را با فلسفه تاریخی اشتباه گرفت.
بنابراین هرباره نه این گونه کلی پردازی ها بل هرباره تاریخ نویسی جهان است که باید مورد نظر ما باشد. باید آغازید و از مراحل اولیه شروع نمود و مرحله بر مرحله سیر تاریخی جهانی بشر را از آغاز تا کنون در همه مسیرها و جویبارها - حتی خشیکیده - نشان داد.
باید اقیانوس واحد و جهانی که سرانجام از این جویبارهای پراکنده حاصل می شود را در اعمال امروزین در اتحادهای قاره ایی و.. نشان داد.
دیگر نکته مهم این است همانگونه که در مراحل پیشین اقوامی بودند که حالا نیستند، در آینده هم هیچ تضمینی بر این نیست که همه اقوام امروزی در تشکیل اقیانوس اونیک آتی سهیم باشند.
برای سهم در تاریخ سازی آتی باید امروز هر قوم خود تعیین کننده باشد. همان گونه که همه در آغاز نبودند در پایان هم همه نخواهند بود.
ادامه دارد...
با این وجود ما با این ها که این ادراکمان از تاریخ اجتماعی بشر را ندارند در یک نکته مشترکیم که تاریخ اجتماعی بشر تاریخ اجرای اهداف از پیش تعیین شده ایی نیست خواه این اهداف اونیفکاسیون باشد و خواه نباشد.
بدین سان آنچه از آن باقی می ماند اختلاف مان از اداراک درست و واقعی از تاریخ اجتماعی بشری است.
بهترین بوته آزمایش هر ادارک تاریخی کدام است؟ خود تاریخ بشر.
در فرآیند عملی تاریخ بشر است که هر نظریه و ادراکی از آن صحت و سقم خویش را زمانی نشان خواهد داد. تا آن زمان اما وظیفه ما ارائه برداشتی است که ما داریم.
نکته دیگر این که باید برغم کلی بودن چنین نوشتجاتی نباید چنین ارائه برداشتهایی را با فلسفه تاریخی اشتباه گرفت.
بنابراین هرباره نه این گونه کلی پردازی ها بل هرباره تاریخ نویسی جهان است که باید مورد نظر ما باشد. باید آغازید و از مراحل اولیه شروع نمود و مرحله بر مرحله سیر تاریخی جهانی بشر را از آغاز تا کنون در همه مسیرها و جویبارها - حتی خشیکیده - نشان داد.
باید اقیانوس واحد و جهانی که سرانجام از این جویبارهای پراکنده حاصل می شود را در اعمال امروزین در اتحادهای قاره ایی و.. نشان داد.
دیگر نکته مهم این است همانگونه که در مراحل پیشین اقوامی بودند که حالا نیستند، در آینده هم هیچ تضمینی بر این نیست که همه اقوام امروزی در تشکیل اقیانوس اونیک آتی سهیم باشند.
برای سهم در تاریخ سازی آتی باید امروز هر قوم خود تعیین کننده باشد. همان گونه که همه در آغاز نبودند در پایان هم همه نخواهند بود.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر