۱۳۹۲ مرداد ۲۳, چهارشنبه

لیبرال دموکراسی پرولتری و لیبرال دموکراسی بورژوایی - قسمت ششم



در این میانه و حالت برزخی که ما از نظر اجتماعی مانده ایم- نیمه فئودال نیمه مدرن - جای شکی نیست از نظر اجتماعی نیمه
مدرن کشور تماما نیمی از تمام آنچه می باشد که روزی مدرن و مدرنیته اجتماعی در کشور خواهد بود.

این اصل در خصوص تمامیت لیبرال دموکراسی هم صادق می باشد. لیبرال دموکراسی در واقعیت امر در نیمه راه تشکیل و شکل گیری و پیدایش خود می باشد و در هر گام که  از نظر اجتماعی مدرنیته به جلو گام بر می دارد این شکل سیاسی جامعه مدرن یعنی لیبرال دموکراسی مردم ایران است که گامی تکاملی و تکمیلی به جلو می نهد.

در هرگام که پرولتاریا و بورژوازی صنعتی شکل می گیرد این لیبرال دموکراسی کارگری و بورژوایی است که رو به تکوین می نهد.

البته در سطح نظری هم نمایندگان پرولتاریا و هم نمایندگان بورژوازی صنعتی گام ها از سطح اجتماعی و سیاسی جلو تر می باشند. چرا که در سطح نظری محدودیت ها به مراتب کمتر از سطح عملی است.

همان گونه که بیشتر هم عنوان شد این مسیر پیشرفت عملی در واقع در عین حال مسیر استقلال خواهی خواه پرولتاریا و خواه بورژوازی از اسلاف طبقاتی خویش می باشد. در همین مسیر استقلال خواهی است که احزاب کارگری و بورژوایی جدیدی پیدا می شوند و از احزاب سنتی و فئودالی سلف خود استقلال تشکیلاتی و حزبی می یابند.

استقلال حزبی و تشکیلاتی که در این جا مد نظر است را باید در پیوست استقلال اجتماعی و در راستای سیر تحول اجتماعی کشور بسوی مدرنیته فهمید والا غالب استقلال خواهی هایی که دستجات  سنتی در  جامعه میرای گذشته دارند  فرقه گرایانه، ایدئولوژیک و.. می باشد.

انشعاب ها و جدایی تا اتمیزه کردن ادامه دارند بی آنکه برای این استقلال خواهی ها پایه عینی و اجتماعی وجود داشته باشد..

ادامه دارد..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر