یک مورد دیگر که به سهم خود به درک هر چه بیشتر تفاوت میان مالکیت شخصی و مالکیت خصوصی و بطور کلی تفاوت
موجود میان انواع مالکیت ها مساعدت می کند در نظر داشتن مورد زیر است:
ما باید همواره میان سه موضوع فرق قائل شویم:
آنچه را که انسان به عنوان ضروری ترین ها و تحت اموال شخصی مصرف می کند که امروزه تحت عنوان دست مزد به کارگر می دهند و حتی گاهی این راهم از او دریغ می کنند و سابقا سهم برده و رعیت بود و همان است که ما آنرا فقر و نداری نام می نهمیم
دوم آنچه که در شمار مال و منال شخصی است اما نشانه تمول، ثروت، دارایی، فراوانی و.... است و از این رابطه نقطه مقابل مورد اول یعنی فقر است
سوم آنچه که شاخص ثروت و یا فقر یک کشور و یک سرزمین است یعنی سرمایه های اجتماعی و طبیعی. بر این مورد سومی می تواند اشکال مختلف مالکیت اعمال شود. صرف نظر از اشکال مالکیت بر این سرمایه ها در یک کشور باید در نظر داشت مورد اول و مورد دوم شاخص ثروت مند بودن اهالی آن کشور است اما مورد سوم نماد درجات ثروت بودن یک سرزمین.
بحث ما پیرامون تفاوت ماللکیت شخصی و مالکیت خصوصی در پرتو این سه مورد بالا چنین محتوای و رنگی به خود می گیرد:
آنچه فقرا و ثروت مندان به تناسب و به در خور نیازها، شرایط ها و عوامل دیگر در یک سرزمین نصیب خود می کنند این ها در شمار مایملک شخصی و مالکیت شخصی و حتی گاه خصوصی محسوب می شوند.
در این رابطه باید هرباره توجه خودرا مبذول یک نکته نمود:
هرآنچه که به هر علت وارد حیطه مایملک شخصی میشود- به نام فقر و ثروت - دیگر حائز ارزش اقتصادی و سرمایه ایی نیست و زمانی که این چیز از سرمایه های اجتماعی و طبیعی کشور باشند آنگاه این تضاد را با خود حمل خواهند کرد تحت عنوان مایملک شخصی و مصرفی از درجه اعتبار ساقط گردد.
و اتفاقا همین بلا بر سر سود های سرمایه می آید. .هرباره باید در نظر داشت سود های سرمایه که منیع توسعه و سرمایه گذاری بیشتر در کشور می باشند از هزینه ها و مایملک شخصی که مصرف میشوند و شاخص ثروت و یا فقر می باشند، فرق دارند.
ادامه دارد..
موجود میان انواع مالکیت ها مساعدت می کند در نظر داشتن مورد زیر است:
ما باید همواره میان سه موضوع فرق قائل شویم:
آنچه را که انسان به عنوان ضروری ترین ها و تحت اموال شخصی مصرف می کند که امروزه تحت عنوان دست مزد به کارگر می دهند و حتی گاهی این راهم از او دریغ می کنند و سابقا سهم برده و رعیت بود و همان است که ما آنرا فقر و نداری نام می نهمیم
دوم آنچه که در شمار مال و منال شخصی است اما نشانه تمول، ثروت، دارایی، فراوانی و.... است و از این رابطه نقطه مقابل مورد اول یعنی فقر است
سوم آنچه که شاخص ثروت و یا فقر یک کشور و یک سرزمین است یعنی سرمایه های اجتماعی و طبیعی. بر این مورد سومی می تواند اشکال مختلف مالکیت اعمال شود. صرف نظر از اشکال مالکیت بر این سرمایه ها در یک کشور باید در نظر داشت مورد اول و مورد دوم شاخص ثروت مند بودن اهالی آن کشور است اما مورد سوم نماد درجات ثروت بودن یک سرزمین.
بحث ما پیرامون تفاوت ماللکیت شخصی و مالکیت خصوصی در پرتو این سه مورد بالا چنین محتوای و رنگی به خود می گیرد:
آنچه فقرا و ثروت مندان به تناسب و به در خور نیازها، شرایط ها و عوامل دیگر در یک سرزمین نصیب خود می کنند این ها در شمار مایملک شخصی و مالکیت شخصی و حتی گاه خصوصی محسوب می شوند.
در این رابطه باید هرباره توجه خودرا مبذول یک نکته نمود:
هرآنچه که به هر علت وارد حیطه مایملک شخصی میشود- به نام فقر و ثروت - دیگر حائز ارزش اقتصادی و سرمایه ایی نیست و زمانی که این چیز از سرمایه های اجتماعی و طبیعی کشور باشند آنگاه این تضاد را با خود حمل خواهند کرد تحت عنوان مایملک شخصی و مصرفی از درجه اعتبار ساقط گردد.
و اتفاقا همین بلا بر سر سود های سرمایه می آید. .هرباره باید در نظر داشت سود های سرمایه که منیع توسعه و سرمایه گذاری بیشتر در کشور می باشند از هزینه ها و مایملک شخصی که مصرف میشوند و شاخص ثروت و یا فقر می باشند، فرق دارند.
ادامه دارد..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر