۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

فرق میان حرکت لیبرال دمکراتیک و حرکت شبه لیبرال و شبه دمکراتیک - 5

همان گونه که قبلا هم اشاره شد بخش وسیعی از ادبیات سیاسی که در ایران منتشر میشوند را ما مدیون این سوسیالیسم ارتجاعی و ضدیت شان با لیبرال دمکراسی در ایران، و از همین رو لیبرال دمکرات خواندن حرکت 2 خرداد به عنوان نماینده چنین حرکتی می باشیم.


همان گفته شد ادبیاتی از این قبیل به دو دسته سوسیال دمکراتیک - به سبک حزب طراز نوین - و ادبیات سوسیالیسم کارگری منقسم میشوند و این دو هر یک به شکل خود حرکت 2 خرداد در ایران را به عنوان یک حرکت لیبرال دمکراتیک به دنیا معرفی میکنند و از این راه بهترین خدمت ها را به این جریان نموده و می نمایند.

من در این جا در پی این هستم فرق میان لیبرال دمکراسی در ایران و حرکت اصلاحات رسمی را مطرح کنم. لذا برای یک جمع بندی هم که شده بار دیگر باز گردیم به افتراق برخورد میان دو چپ که هر دو از میراث های اجتماعی قرون وسطی در کشورمان می باشند در رابطه با حرکت  2 خرداد.

به ظاهر این هردو چپ نقاط مشترکی هم دارند. این دو در این نظر متفق القولند که حرکت 2 خرداد یک حرکت لیبرال دمکراتیک است.

در حالی که سوسیال دمکراسی رسمی - خواه آنها که  پیرامون فریبرز رئیس دانا در داخل گردهم آمده اند و خواه توده ایی و اکثریتی های خارج کشور -  فراکسیون 2 خرداد از نظام را به لیبرالیسم، نئولیبرالیسم و دیگر مکاتب سیاسی نسبت می دهند و پیرامون این به اندیشه مینشینند که آیا اصلا لیبرالیسم مولود همزاد کاپیتالیسم است و یا نه؟ و در همین گیرو دار خواهان سوسیالیسم، نابودی کاپیتالیسم  و عدم پیروی ایران از الگوهای غربی می شوند . این ها از هم اکنون صدای ناقوس  مرگ کاپیتالیسم را که در وال استریت  طنین  افکنده  از فاصله های دور تاریخی  در ایران شنیده اند و از هم اکنون با کسب موجوز در تهران و تبریز با برپایی نشست های سخنرانی به استقبال آن شتافته اند.

دسته دیگر از همین سنتی ها چپ که رادیکال تر تشریف دارند بیشتر به آزادی و رهایی جامعه کار در ایران سنتی از قید سلطه جامعه بورژوایی می اندیشند.

این ها هم به سهم خود حرکت 2 خرداد را نماینده آن بورژوازی در ایران می بیند که خواهان ترقی و انقلاب صنعتی و تحول اجتماعی است.

اما این ها همان گونه که جامعه کارگری در پی رهایی و آزادی از قید جامعه بورژوایی است از همان آغاز در پی یافتن مدینه گم گشته شان در نظام جمهوری اسلامی ایران بر نیامده اند.

این ها از همان آغاز رژیم را نماینده رسمی کل کاپیتالیسم در ایران، و کلیت بورژوازی در ایران خوانده و با نقد نظری و عملی به سوسیال دمکراسی رسمی و توده ایی راه خود را هم از رژیم و هم از توده ای ها جدا ساختند.

بر این ها هم مسلم است که ایران نباید راه پیروی از الگو های غربی را پیروی کند لا کن آنها میان آن سوسیالیسم کارگری که نمایندگی اش می کنند با سوسیال دمکراسی بورژوایی حزب طراز نوین از مدل روسی اش فرق قائل اند.

اما از همین منبع به سهم خود سیلی از ادبیات برعلیه لیبرالیسم، دمکراتیسم و دیگر مکاتب روان است تا در سایه افشای این فرقه ها و مکاتب سیاسی ایرانیان را از رهنمونی بسوی انقلاب صنعتی و مدرنیته و ... برحذر دارند.

در منظر این سوسیالیسم هم، حرکت 2 خرداد محکوم است و محکومیت او در این خلاصه می شود که در وابستگی از مکاتب سیاسی لیبرالیستی نماینده بورژوازی صنعتی و ترقی خواه در ایران است.

این ها هم به سهم خود واقعیت اجتماعی را به سطوح مکاتب  و پیروی از مکاتب و اندیشه ها انتزاع داده و در ازای نقد عملی و واقعی به نقد مکاتب سیاسی و فکری که هر باره مطرح می شوند مشغول میگردند.

سر آخر نباید فراموش کرد که نیروهای ارتجاعی در ایران  از هر رنگ و پرچم  از رویارویی مستقیم با هم گریزانند. آنها اختلاف در هستی اجتماع شان را هر باره در اختلاف در سطح اندیشه انتزاع کرده و در سطح مکاتب و عقیده ها بطور غیر مستقیم به نزاع با یکدیگر می پردازند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر