من از دوستان خواهش می کنم به این عبارت داهیانه رفیق منصور حکمت توجه کنند:
- منصور حکمت : جايگزينى حکومتهاى نظامى پيشين با حکومتهاى سيويل در برخى کشورهاى فقيرتر، که عمدتا بر طبق برنامه و تقويم مصوب خود رژيمهاى نظامى جلو رفته است، بيش از آنکه ناشى از تعرض آزاديخواهى باشد، ناشى از فاکتورهاى اقتصادى در اين کشورها و نتيجه ته کشيدن کاربست اجتماعى رژيمهاى نظامى در اين کشورها بوده است.
به نظر من این نظر کاملا درست می باشد. شما حقانیت این نظر را در تمام کشور های منطقه امروزه به روشنی می بینید. پایان دیکتاتوری های نظامی و ناسیونایسم عربی در منطقه اتوماتیک به معنای پیروزی دمکراسی و آزادی خواهی در منطقه نیست. سقوط دیکتاتوری های نظامی یکی پس از دیگری به مفهوم به ته کشیدن کاربست سیاسی این دیکتاتور های نظامی و به بن بست رسیدن آن هاست.
باید از این نقطه حرکت کرد که آن شرایط اجتماعی و تاریخی که این دیکتاتوری ها را تا دیروز مجاب و ملزوم می کرده اند امروز برای باز تولید خود دیگر به دیکتاتوری ها ی نظامی احتیاج ندارند..
به قول رفیق فقید منصور حکمت در شرایط زمانی کنونی در این کشور ها
- حکومت نظامى باعث نارضايتى عمومى و بى ثباتى سياسى است، بى آنکه فعلا ديگر دردى از بورژوازى اين کشورها دوا کند
نظر به همین شرایط اجتماعی و تاریخی است که رفیق منصور حکمت مطرح می کنند:
- منصور حکمت : اين رژيمى است که کل بورژوازى در برابر طبقه کارگر ايران علم کرده و در سايه اش دارد انباشت سرمايه ميکند. هر کس و با هر نيتى، با هر رنگ پرچمى و با هر مدل اقتصادى اى، بخواهد در جهان امروز سرمايه دارى ايران را بچرخاند قبل از هر چيز بناگزير پايه اين اختناق را محکم ميکند.
حقانیت این مطالب به قدری است که شما نمی توانید ذره ایی در درستی آن به خود شک و تردید راه دهید.
فقط - و از این جا اختلاف ما با کمونیسم کارگری شروع می شود - آن شرایط تاریخی و اجتماعی و آن سرمایه داری و آن بورژوازی که با اختناق و سرکوب فقط به فکر انباشت سرمایه است با آن شرایط تاریخی و با آن مرحله بورژوایی تاریخ و با آن بورژوازی در حال رشد و توسعه و با آن سرمایه داری روبه رشد و.... یکی نیستند و با هم فرق دارند.
بگذارید من در این جا کل این مطلب را به زبان دیگری بیان کنم مطلب انباشت سرمایه با مطلب رشد و توسعه یکی نیستند.
اگر یادتان باشد رفیق از به بن رسیدن رشد و توسعه صنعتی و به زبان دیگر سرمایه داری و از این سخن به میان آوردند که یک بورژوازی روبه رشدی وجود دارد که در پی بسیج کردن کارگران برای امر توسعه صنعتی بوده است:
- منصور حکمت: پشت همه اينها ميشد تلاش بخشى از بورژوازى جهان سوم و کشورهاى عقب مانده را ديد که ميخواست با سازمان دادن يک دولت مقتدر و ملى، بر مبناى يک بسيج ايدئولوژيکى توده کارگر و زحمتکش جامعه براى پذيرش عسرت اقتصادى و محدوديت سياسى، توسعه و صنعتى شدن اقتصاد ملى را جامه عمل بپوشاند.
اشاره من به این بخش از بورژوازی روبه رشد، رشدی که به بن بست رسیده است و آن بخش از بورژوازی که تنها به اندیشه انباشت سرمایه است و روبه رشد نیست و از رشد و انسداد متضرر نمی شود بی علت نیست.
رفیق گرچه از این و یا آن یورژوازی سخن می راند لاکن با این وجود برای پیشبرد نظر خود به این اندیشه است که
- منصور حکمت : اين رژيمى است که کل بورژوازى در برابر طبقه کارگر ايران علم کرده و در سايه اش دارد انباشت سرمايه ميکند.
چون سخن از سرمایه داری و انباشت سرمایه است تا این جا دهان آدمی بسته است. اما وقتی سخن از رشد و توسعه سرمایه داری باشد آنگاه چه؟
برای این حالت رفیق منصور حکمت پاسخی مهیا دارند که محور بحث من در این جاست:
- منصور حکمت: مشکل قديمى اين کشورها اساسا توسعه اقتصادى است. خاصيت رژيمهاى نظامى براى بورژوازى اين کشورها از ميان بردن تشتت سياسى در درون خود طبقه حاکمه، برقرارى اختناق و سرکوب شديد طبقه کارگر و لاجرم ايجاد زمينه سياسى و اجتماعى براى افزايش سودآورى سرمايه و نرخ رشد اقتصادى بوده است. امروز در مجموع استراتژى هاى توسعه اقتصادى در اين کشورها به بن بست رسيده است. نظرها متوجه مکانيسم بازار و لاجرم آزادى عمل سرمايه خصوصى شده.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر