۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

قسمت ششم - مقطع کنونی تکامل اجتماعی ایران- مرحله حاضرین انقلاب ایران


نکته دیگر که از زاویه منافع آتی - در قبال منافع آنی یعنی مناقع لیبرال دمکراتیک کارگران- باید به آن توجه کنیم و تلوحیا هم تا کنون به آن اشاره شد مسئله مربوط به مفهوم "جامعه" و تفاوت آن با مفهوم" مناسبات اجتماعی" است.

رابطه "مناسبات اجتماعی" با "جامعه" نظیر نسبت "درخت" و "جنگل" است که در منطق به آن رابطه جزء و کل می گویند. حال طرح این مسئله در ارتباط با تشخیص مرحله انقلاب چرا اینقدر مهم است بلافاصله ذکر خواهم کرد.

همان گونه که می دانیم هر تحول و انقلاب اجتماعی در تاریخ اجتماعی بشر صرف نظر از مقطع های آن عبارت است از یک دیگرگونی از جامعه میرا و زوال یافته و تاریخا نامطلوب و لذا غیر برحق به جامعه عالی تر و تاریخا برحق و بالنده. به این دیگر دیسی تحول و انقلاب اجتماعی می گویند که در طی یک پروسه کم و بیش طولانی صورت پذیر می گردد. این یک اصل است و ما آن را برای سهولت مطلب اصل انقلاب و تحول اجتماعی نام می گذاریم.

پس برخلاف تصور بسیاری از ما تحول و انقلاب دارای یک پروسه و فرایند کم و بیش طولانی است. و این طور نیست که چون سخن از تحول و انقلاب ساختاری و اجتماعی است - یعنی انقلاب و تحول در جامعه و ساختار اجتماعی - پس آنگاه آن گونه که برخی مدعی اند از پروسه و فرایند خبری نیست.

از دیگر سو بنابر اصل انقلاب و تحول اجتماعی دیگر گونی و تحول پروسه وار جامعه میرا به جامعه بالنده و نه بر عکس یعنی عقب رفت تغییر و تحولات انقلابی و تاریخی مد نظر است. این نکته مهم است که بدان توجه شود که انقلاب هر گونه تحول اجتماعی و هرگونه حالت به حالت شدن اجتماعی نیست.

انقلاب پروسه وار که در بستر تاریخ تکامل اجتماعی انسان مطرح است و کشور ما تا کنون مراحلی از آن را از سطوح بدوی تا سطوح فعلی آن پشت سر نهاده حرکتی بسوی جلو و پیشروانه و ترفی خواهانه است.

در مسیر و فرآیند همین تغییرات تدریجی و کمی است که جامعه میرا از بین می رود و به تناسب آن جامعه بالنده شکل می گیرد.

در سیر این تغییر و تحولات تدریجی که انقلاب در جریان است و کشور به لحاظ اجتماعی از سطوح پایین به سطوح عالی تر ارتقاء می یابد باید به این نکته مهم توجه داشت که در این اثنا دو عمل در حال صورت پذیری است:

جامعه میرا روند اضمحلال خود را طی می کند و جامعه بالنده روند پیدایش خود را می پیماید.

به این اعتبار عمل انقلاب و دیگر گونی اجتماعی یک عمل با دو پروسه متقابل سازندگی و تخریب است. یعنی در هر انقلابی جامعه ایی ساخته و جامعه ایی تخریب می شود.

بر پایه تمام آنچه در این بخش تا کنون گفته شد این طور می توان سرانجام نتیجه گرفت که که عمل تحول وانقلاب اجتماعی امر مشاطه و یا مرمت بنای کهنه جامعه میرا و در حال تخریب نیست بل که بر عکس تخریب ساختار و ساختمان بنای کهنه و فرسوده اجتماعی و در کنار و به جای آن احداث یک بنای نوین اجتماعی است.

این مبحث به این نحو هم در مباحثه ما با جزم گرایان که حالا مطرح است مهم است و هم در مباحثه با اصلاح طلبان حکومتی که در پی مرمت جامعه فرسوده قرون وسطایی ما هستند.

گفتگو با اصلاح طلبان را وعده دادیم که در آینده پی گیری کنیم . اما در این جا در ارتباط با جزم گرایان مهم است که بدانیم انقلاب و تحول تاریخی لیبرال دمکراتیکی که در این مقطع از تاریخ فراشد اجتماعی انسان ایرانی از آن سخن است از این قواعد و اصول مستثنی نیست.

لذا ما باید توجه داشته باشیم انقلاب لیبرال دمکراتیکی که در این مقطع از تاریخ اجتماعی کشور در برابر چشمان ما در جریان است انقلابی است که در حال تخریب جامعه و جامعه های کهنه ایرانی و همزمان در پی ساختن جامعه واحدی از کلیه این جامعه های قرون وسطایی در یک کشوری است که کثرالمله است و لذا به تعداد قومیت های آن جامعه های ملی از موجودیت برخوردارند.


شما برای فهم بیشتر مطلب به این تحول عظیمی که در برابر چشمان ما جاری است و ما آن را به سهولت انقلاب لیبرال دمکراتیک می نامیم نگاه کنید.

دراین تحول تاریخی در یک سو جامعه های کهن و فرسوده ما قرار دارند که تاریخا محتضرند و لذا میرنده اند و در سوی دیگر و در مقابل آن جامعه واحد ایرانی از تمام قومیت های ایرانی یه نام ملت ایران در حال شکل گیری است که تاریخا بالنده و برحق می باشد...

ادامه دارد....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر