بنابر این چنانچه بخواهیم بر شالوده "آنچه که هست " در پی پاسخ های شایسته برای پرسش های در بالا مطرح شده ، بر آییم و در این میان آن چه را که در کشور عملا در حال فروپاشی و متعاقب آن در حال شکل گیری است در نظر داشته باشیم، یعنی آن جامعه ایی که در کشور در حال حاضر در حال احتضار و آن جامعه ایی که در حال بالندگی است، آن کشمکش و تنازع تاریخی و انقلابی که در این مقطع از مراحل تکامل اجتماعی کشور جاری است و حوادث روزمره کشور را به خود اختصاص می دهد و... آنگاه چنین خواهیم داشت که پس از اصلاحات ارضی شاهانه و نابودی فئودالیته در کشور در شهر و روستا هایی ایران انقلابی از یک جامعه سرمایه داری که غالب اما میرا است به جامعه سرمایه داری نوین دیگری که عالی تر و بالنده است در جریان می باشد.
بر این اعتبارچنان که می بینید هر خواسته نابودی جامعه سرمایه داری در کشور در گیرو دار این کشمکش و تحول انقلابی در عمل به سود جامعه سرمایه داری نوین مبدل خواهدشد.
علت این امر معلوم است. چون در ایران در حال تحول و توسعه به جامعه سرمایه داری نوین و به تیع آن جامعه کارگری نوین تنها آن جامعه ایی از سرمایه داری که واقعا هست جامعه ایی است که تاکنون از هستی برخوردار بوده.
اما با این وجود چناتچه خواسته باشید جامعه ایی را نابود کنید که هنوز در حال هستی یافتن است مثل این می ماند که شما در صدد آن برآیید نطفه ایی را در رحم مادر خفه کنید که در حال تشخص می باشد. فراموش نکنید این مادر که در این جا از آن سخن است همان تاریخ اجتماعی کشور ما بطور کنکرت می باشد و آن نطفه تمثیلی جامعه نوینی است که تاریخ ما در حال حاضر آبستن آن است.
خوب. پرسش این جا این است حال چرا می خواهید چرخه تاریخ را از حرکت و زایش باز دارید و چرا و به چه منفعتی برای کشور و مردمان آن در پی آن هستید جلوی این تحول تاریخی و انقلابی را بگیرید؟
اگر شما - خطاب به جزم گرایان - به من بگویید که این پیشگیری تحول اجتماعی در ایران از یک جامعه سرمایه داری به جامعه سرمایه داری عالی تر بسود جامعه کارگری است، من در جواب خواهم گفت کدام جامعه کارگری؟
منظور نظر شما همان جامعه کارگری است که محصول همین زایش و تحول انقلابی است که شما مرتجعانه جلو دار آن شده اید؟
منظور شما همان کارگرانی هستند که در طی این روند تحولی و انقلابی از این جامعه سرمایه داری به جامعه سرمایه داری عالی تر رفته رفته در حال جان و هستی گرفتن هستند؟
اگر منظور شما این کارگران هستند که در حال بالندگی هستند، این کارگران تنها زمانی می توانند قطب اجتماعی مقابل خود را نابود کنند که پیش تر چنین جامعه ایی موجود باشد و این در حالی است که گفتیم جامعه سرمایه داری نوین در نتیجه زایش تاریخی در حال هستی گرفتن است.
پس بدینسان چگونه کارگرانی که خود در نتیجه توسعه مناسبات اجتماعی به یک کلیت اجتماعی در حال شکل گیری هستند در شرایطی قرار می گیرند جلوی چنین توسعه و تکوین کلیتی را بگیرند؟
آیا این گونه نیست که پروسه تکوین جامعه مدرن سرمایه داری در عین حال پروسه پیدایش آن نیروی انقلابی و تحول خواه آتی است که ما مشترکا جامعه کارگری می خوانیم؟
نظر به این پروسه تکوین، پیدایش جامعه سرمایه داری نوین را دیدن اما نیمه دیگر یعنی تکوین جامعه اتقلابی کارگران را ندیدن مثل این می ماند که شما یک لیوان آب نیمه پر را قسمت خالیش را ببینید اما قسمت پرش را از نظر بیاندازید.
اما در تاریخ اجتماعی کشور از چنین بد بینی و سیاه اندیشی این کارگران نوین و در حال پیدایش نیستند که از آن منتفع می شوند.
من می بینیم که در این و آنجا به ما می گویند در نطقه خفه کردن مولود منفوری که جامعه سرمایه داری نوین نام دارد و در ایران در حال سامانه پذیری است نظیر این است که جلوی ضرر را هروقت بگیریم منفعت باشد. و به ما می گویند که ما- پیروان انقلاب لیبرال دمکراتیک - بسود بورژوازی لیبرال و ملی خواهان توسعه و سامانه پذیری جامعه سرمایه داری نوین می باشیم آنها یعنی جزم گیران خواهان محو هرگونه آثار سرمایه داری در کشور می باشند.
من قبلا هم در یک رابطه دیگر عرض کردم که این جزم گرایان که خود را پیرو انقلاب کارگری در شرایط کنونی کشور که انقلاب لیبرال دمکراتیک جاری است می دانند از این رو خود را تندرو و زیرک می خوانند چون می پندارند با جهش و پریدن از مرحله کنونی انقلاب و تحول اجتماعی به مرحله عالی تر و کارگری می خواهند کارگران کشور را از درد و رنج هایی که جامعه سرمایه داری نوین به همراه دارد رهایی بخشند.
اما ماحصل این زرنگی عملا رنگ زرد است و شرمساری در پیشگاه تاریخ کشور. چرا که این ها که چنین جرات می یایند که در یک کشور ثروت مند شده برشالوده درآمدهای هنگفت نفتی و بدون پیمودن راه توسعه و بهینه سازی توان مندی ها و پتانسیل های اقتصادی و مادی و اجتماعی کشورخواهان اجرای بلافاصله تقسیم عادلانه ثروت کشور باشند در عمل مجبور می شوند همه آن ضعف ها و خلا هایی که در نتیجه ضعف هستی اجتماعی کشور به دولت کارگری هجوم می آورد را با دولت گرایی و حزب گرایی، آموزش های حزبی و .... برطرف و پر کنند
در عمل این جزم گرایان مجبور می شوند یا در همان مسیر تکامل و تحول اجتماعی که تاریخ به آنها دیکته می کند عمل کنند و آن گاه در واقع صرف نظر از فرم آن همین می شود که منظور نظر انقلاب لیبرال دمکراتیک است که در غالب راه رشد سوسیالیستی و غیر سرمایه داری عملی خواهد شد و یا این که نه و از بهینه سازی و رشد و توسعه پرهیز کرده و مانند جمهوری اسلامی با اتکاء به درآمدهای هنگفت نفتی به ماجراجویی در منطقه مشغول خواهند شد.
من در این جا از مابقی مباحث عملی پیرامون این که این جزم گرایان با نصف مابقی جمعیت ایران که کارگر نیستند چه خواهند کرد و چگونه جامعه عالی تر را که در پی حذف کار و کارگری، روابط پولی و کالایی و ... است را سازمان خواهند داد آگاهانه می گذرم. و در این رابطه تنها خواننده را به روشی حزبی و دولتی اشاره می دهم که که جزم گرایان پیروان راه آن هستند. فراموش نکنید از نظر جزم گرایان هر دمکراسی در عین حال یک دیکتاتوری است و زمان عروسی کارگران روز عزای مابقی خواهد بود...
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر