بنابراین هرباره باید دید چه ضروریات اجتماعی در سطح جهانی و در سطح داخلی ما را به تشکیل دولت لیبرال دموکراتیک، به حرکت و تحول اجتماعی ملزم و مجبور می کند.
والا ما همسان رومانتیک ها، مانند فیلسوف ها، مانند مکتب داران... که از هریک از این قماش ما در کشور کم نداریم، هرباره می توانیم یک مبدای دلخواسته برای حرکت خود قائل شویم و از آن مبدا حرکت کنیم. اما فایده این ها برای کشور ما در چیست؟
این هایی که این گونه می اندیشیدند هیچ شده از خود بپرسند که دست کم اگر ما این 500 سال اخیر را در نظر بگیریم، چه عواملی دست بدست هم دادند که ایران قادر به ترقی اجتماعی نشده است؟
براستی وقتی شرایط اجتماعی پیشین عامل بحران است چه کار درستی لازم است جز این که آماده حرکت و تغییر برای دامن زدن به گسترش یک شرایط اجتماعی نو شد؟
من در این جا دارم از حرکت و تحول به چنین شرایط اجتماعی و بر آن اساس ضرورت دولتی که چنین تحول اجتماعی را ممکن و عملی می سازد میگویم! یعنی دولت لیبرال دموکراتیک
این دولت اگر می خواهد بانی حرکت و تحول باشد اگر می خواهد در خدمت ساختن، گسترش شرایط نو باشد و هزاران اگرهای از این قبیل باید به سهم خود آماده این باشد به وظایف تاریخی خود عمل کند. باید حاضر باشد واقعا دولت لیبرال دموکراتیک باشد. باید آماده باشیم با مساعدت هم و برغم تضاد های اجتماعی موجود میان ما، چون لیبرال دموکراتیم، چون ترقی خواهیم و چون در اصول باهم متحدیم، با احترام به یکدیگر در سایه یک دولت لیبرال دموکرات مشترکا و متحدا دولت برانیم.
علیه کی و چی؟
علیه رخوت، علیه ارتجاع، علیه آن شرایط اجتماعی عقب مانده، علیه آن احزاب و گروه ها و ایرانیانی که این رخوت و ارتجاع را بر ما تحمیل کرده اند و مایلند در ادامه چنین تحمیل کنند.
دولتی که در این مکان مد نظر است در واقع نمایش همین قدرت، همین فعل و همین عمل است. و این دولت را فقط کارگران لیبرال دموکرات و فقط کارگران عصر نو نمی توانند تشکیل دهند. این ممکن نیست.
ادامه دارد...
والا ما همسان رومانتیک ها، مانند فیلسوف ها، مانند مکتب داران... که از هریک از این قماش ما در کشور کم نداریم، هرباره می توانیم یک مبدای دلخواسته برای حرکت خود قائل شویم و از آن مبدا حرکت کنیم. اما فایده این ها برای کشور ما در چیست؟
این هایی که این گونه می اندیشیدند هیچ شده از خود بپرسند که دست کم اگر ما این 500 سال اخیر را در نظر بگیریم، چه عواملی دست بدست هم دادند که ایران قادر به ترقی اجتماعی نشده است؟
براستی وقتی شرایط اجتماعی پیشین عامل بحران است چه کار درستی لازم است جز این که آماده حرکت و تغییر برای دامن زدن به گسترش یک شرایط اجتماعی نو شد؟
من در این جا دارم از حرکت و تحول به چنین شرایط اجتماعی و بر آن اساس ضرورت دولتی که چنین تحول اجتماعی را ممکن و عملی می سازد میگویم! یعنی دولت لیبرال دموکراتیک
این دولت اگر می خواهد بانی حرکت و تحول باشد اگر می خواهد در خدمت ساختن، گسترش شرایط نو باشد و هزاران اگرهای از این قبیل باید به سهم خود آماده این باشد به وظایف تاریخی خود عمل کند. باید حاضر باشد واقعا دولت لیبرال دموکراتیک باشد. باید آماده باشیم با مساعدت هم و برغم تضاد های اجتماعی موجود میان ما، چون لیبرال دموکراتیم، چون ترقی خواهیم و چون در اصول باهم متحدیم، با احترام به یکدیگر در سایه یک دولت لیبرال دموکرات مشترکا و متحدا دولت برانیم.
علیه کی و چی؟
علیه رخوت، علیه ارتجاع، علیه آن شرایط اجتماعی عقب مانده، علیه آن احزاب و گروه ها و ایرانیانی که این رخوت و ارتجاع را بر ما تحمیل کرده اند و مایلند در ادامه چنین تحمیل کنند.
دولتی که در این مکان مد نظر است در واقع نمایش همین قدرت، همین فعل و همین عمل است. و این دولت را فقط کارگران لیبرال دموکرات و فقط کارگران عصر نو نمی توانند تشکیل دهند. این ممکن نیست.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر