۱۳۹۲ دی ۱۸, چهارشنبه

لیبرال دموکراسی کارگری و سوسیال دموکراسی - 7

در جواب به این دسته از منتقدین باید گفت: وجود چنین وحدتی مانند وجود چنین تضادی، تاریخی و عینی - اجتماعی است.

در تاریخ اجتماعی همان گونه که می توان از وجه تضاد های موجود اجتماعی حرکت کرد می توان از سر وحدت اضداد هم حرکت کرد. لاکن هرباره نکته تعیین کننده، پرهیز از مطلق سازی هر یک از چنین وجوه و حرکتی است.

به عبارت دیگر موضوع صحبت ما در این مکان نه وحدت گرایی و نه تضادگرایی است بل که ادراک یک مرحله از تاریخ تکامل اجتماعی  است که بر وحدت ضدین متکی است.

برای این ادراک ما مجبوریم هرباره بدور از یک جانبه نگری ها که در وحدت گرایی و تضاد گرایی متجسم می گردند، کلیتی را بنگریم که وحدت اضداد در تاریخ اجتماعی را عینیت می بخشند: جامعه کارگری و جامعه بورژوایی در عصر لیبرال دموکراسی

از موانعی که سر راه فراشد این مرحله از تاریخ در کشور ما وجود دارد یکی در این است که نیروهای مخالف نمی گذارند جامعه کارگری و جامعه بورژوایی مطابق قوانین تاریخی از وحدت اضداد باهم به وحدت برسند و یابهتر بگوییم وحدت موجود خود را علنی  و متجلی سازند...

در تجلی این وحدت است که در واقع در سطح سیاسی دولت عصر نو یعنی دولت لیبرال دموکراتیک پیاده می گردد. برای این منظور - تشکیل دولت  لیبرال دموکراتیک - همان گونه که به اقتضادی بحث عنوان شد، اتحاد نیروهای ترقی خواه اعم از بورژوا و کارگر الزامی است.

ایندو باید در اساس خود را همانند سرنشینان یک کشتی تاریخ تصور کنند که بر علیه یک جریان مخالف با مساعدت هم در حرکتند.


برغم همه تضاد، برای سر نشینان این کشتی در واقعیت امر فقط یک ساحل نجات وجود دارد نه دو ساحل نجات.

و همان گونه گفته شد کشتی این دولت و اتحاد علیه یک جریان مخالف کشتی می راند نه دو جریان مخالف.

به عبارت دیگر در ادامه هرباره این گونه باید مسائل تاریخی را درک کرد تا برغم تضاد اجتماعی موجود میان نیروهای ترقی خواه و لیبرال دموکرات، کشتی لیبرال دموکراسی و عصر نو را به ساحل نجات رساند.

ادامه دارد..





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر