همان گونه که در قسمت پیشین یاد آوری شد، آنچه را که ما در کلیتش کار می نامیم در واقعیت امر ترکیبی است لز دو مولفه
اجتماعی و مولفه اقتصادی.
مولفه اقتصادی را با نام شیوه کار آوردیم و مولفه اجتماعی همان شیوه و فرم جامعه است که از آن با نام فرماسیون اجتماعی یاد می کنند.
در ضمن خاطر نشان نمودیم که میان دو شیوه اجتماعی و اقتصادی در چارچوبه کلی کار رابطه متقابلی وجود دارد: شیوه های کار که تغییر می کنند شیوه های اجتماعی هم متقابلا تغییر می نمایند و برعکس.
از نگاه کلی اگر به ترکیب اقتصادی - اجتماعی کار نگریسته شود آنگاه متوجه خواهیم شد آن تضادی که در بعد اجتماعی کار ظهور می کند از حیث زمان بندی - کرونولوژی - بر بعد اقتصادی کار متاخرتر و جوان تر است.
و یا به عبارت معکوس از نقطه نظر کرونولوژیک بعد اقتصادی کار بر بعد متضاد اجتماعی کار متقدم است.
بعد متضاد اجتماعی کار همان پیدایش طبقات و جامعه های مضاعف- جامعه سواره و جامعه پیاده - می باشد و طبقات متضاد یا به عبارت دیگر فرماسیون های طبقاتی از نظام اجتماعی در آغاز وجود نداشته اند و تازه بعد ها در نتیجه پیشرفت و تحول در شیوه های کار پدیدار شدند.
این امر تقدم و تاخر ما را به این نقطه هدایت می کند که از این رویکرد دوری کنیم که سعی دارد بر پایه بعد اجتماعی و بطور مشخص تر بر اساس تضاد طبقاتی موجود در بعد اجتماعی کار، به توضیح شیوه کار و بعد اقتصادی کار بپردازد.
ما اگر جهت سهولت مطلب این رویکرد غلط را رویکرد سوسیالیستی و جامعه گرایانه بنامیم در یک نگاه کلی برکار رویکرد سوسیالیستی و جامعه گرایانه سعی بر این دارد از دیده و دریچه بعد اجتماعی و احیانا تضاد طبقاتی و اجتماعی که بعدها در این حیطه بطور مشخص پدیدار می شوند به توضیح کار بطور کلی و بطور مشخص بعد اقتصادی کار بنشیند.
در حقیقت امر ما گفتمان رایج و متداول موجودیت تضاد میان کار وسرمایه را مدیون همین رویکرد سوسیالیستی و جامعه گرایانه در برخورد به کار می باشیم.
در واقعیت این خلاقیت رویکرد سوسیالیستی در برخورد به کار بوده است که تضاد اجتماعی و طبقاتی را که در بعد اجتماعی کار در مراحلی از تاریخ ظهور می کند به حیطه اقتصادی کار ترانسفرمی سازد ودر این انتقال ساده و ترانسفرماسیون تضاد موجود اجتماعی به حیطه اقتصادی کار است که سرانجام به نتیجه تضاد میان کار و سرمایه در بعد اقتصادی کار می رسد.
این توضیح جامعه گرایانه از اقتصاد و رابطه کار وسرمایه تاکنون مولد ابهامات بسیاری در شناخت کلی از کار و شناخت خاص از اقتصاد شده است.
ادامه دارد....
اجتماعی و مولفه اقتصادی.
مولفه اقتصادی را با نام شیوه کار آوردیم و مولفه اجتماعی همان شیوه و فرم جامعه است که از آن با نام فرماسیون اجتماعی یاد می کنند.
در ضمن خاطر نشان نمودیم که میان دو شیوه اجتماعی و اقتصادی در چارچوبه کلی کار رابطه متقابلی وجود دارد: شیوه های کار که تغییر می کنند شیوه های اجتماعی هم متقابلا تغییر می نمایند و برعکس.
از نگاه کلی اگر به ترکیب اقتصادی - اجتماعی کار نگریسته شود آنگاه متوجه خواهیم شد آن تضادی که در بعد اجتماعی کار ظهور می کند از حیث زمان بندی - کرونولوژی - بر بعد اقتصادی کار متاخرتر و جوان تر است.
و یا به عبارت معکوس از نقطه نظر کرونولوژیک بعد اقتصادی کار بر بعد متضاد اجتماعی کار متقدم است.
بعد متضاد اجتماعی کار همان پیدایش طبقات و جامعه های مضاعف- جامعه سواره و جامعه پیاده - می باشد و طبقات متضاد یا به عبارت دیگر فرماسیون های طبقاتی از نظام اجتماعی در آغاز وجود نداشته اند و تازه بعد ها در نتیجه پیشرفت و تحول در شیوه های کار پدیدار شدند.
این امر تقدم و تاخر ما را به این نقطه هدایت می کند که از این رویکرد دوری کنیم که سعی دارد بر پایه بعد اجتماعی و بطور مشخص تر بر اساس تضاد طبقاتی موجود در بعد اجتماعی کار، به توضیح شیوه کار و بعد اقتصادی کار بپردازد.
ما اگر جهت سهولت مطلب این رویکرد غلط را رویکرد سوسیالیستی و جامعه گرایانه بنامیم در یک نگاه کلی برکار رویکرد سوسیالیستی و جامعه گرایانه سعی بر این دارد از دیده و دریچه بعد اجتماعی و احیانا تضاد طبقاتی و اجتماعی که بعدها در این حیطه بطور مشخص پدیدار می شوند به توضیح کار بطور کلی و بطور مشخص بعد اقتصادی کار بنشیند.
در حقیقت امر ما گفتمان رایج و متداول موجودیت تضاد میان کار وسرمایه را مدیون همین رویکرد سوسیالیستی و جامعه گرایانه در برخورد به کار می باشیم.
در واقعیت این خلاقیت رویکرد سوسیالیستی در برخورد به کار بوده است که تضاد اجتماعی و طبقاتی را که در بعد اجتماعی کار در مراحلی از تاریخ ظهور می کند به حیطه اقتصادی کار ترانسفرمی سازد ودر این انتقال ساده و ترانسفرماسیون تضاد موجود اجتماعی به حیطه اقتصادی کار است که سرانجام به نتیجه تضاد میان کار و سرمایه در بعد اقتصادی کار می رسد.
این توضیح جامعه گرایانه از اقتصاد و رابطه کار وسرمایه تاکنون مولد ابهامات بسیاری در شناخت کلی از کار و شناخت خاص از اقتصاد شده است.
ادامه دارد....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر