۱۳۹۱ مهر ۲۶, چهارشنبه

یخش سوم - کارایی اقتصادی و جامعه










کلاسیک های اقتصاد از آنجاییکه حفظ و تامین معیشت کارگری را  از حفظ و تامین معیشت جامعه مالک و صاحب اقتصاد جدا می سازند از این رو به این پندارند  تامین و حفظ معیشت جامعه بالا دست در مرحله بهره دهی صورت می پذیرد.

به عبارت دیگر در مرحله پیشا  بهره - مرحله بازتولید و مرحله حفظ دوگانه -  بخشی از تولیدات به شکل درآمد  و دستمزد کارگری- سرمایه متغیر آدام اسمیت - صرف نگه داری جامعه کارگری و معیشت شان می گردد. در مرحله بهره اما بهره منبع درآمد مالکان و سرمایه داران می باشد. این بهره بعدها خود به دو بخش تقسیم می گردد بخشی که به تنها   جامعه مالکان مصرف کنندگان آن  می باشند و بخش دیگری که به شکل انباشت  دوباره وارد حیطه اقتصادی و صرف توسعه آن می گردد.


با قدری تعمق پیرامون این نظریه کلاسیک از علم اقتصاد- پی خواهید برد از این منظر

1-در مرحله مقدماتی و باز تولید - حفظ دوگانه -  تامین معیشت جامعه بالا دست مطرح نیست. از آنجاییکه آدام اسمیت آغاز تکامل اقتصادی اجتماعی را همین مرحله مقدماتی و بدون بهره فرض می گیرد لذا به این نتیجه می رسد همین امر علت اقتصادی برای این که در مرحله مقدماتی و پیشا بهره- مرحله بدوی تاریخ - جامعه بالادست هم از موجودیت برخوردارنیست. یعنی به عبارت دیگر جامعه بالادست ماحصل مراحل عالی تر پیشرفت تاریخی است.

2-نظریه بهره و ارتباط آن با جامعه بالادست همان نظریه است که با عنوان بهره منبع درآمد سرمایه داران وارد علم اقتصاد شده است. در این نظریه پس از این که خوان بهره در مقابل چشم جامعه بالادست گشوده شد مصرف تمام کمال بهره یا صرف بخشی از آن جهت سرمایه گذاری های دوباره منوط به اراده صاحبان بهره می گردد. در این نظریه بهره های اقتصادی که منابع درآمدی سرمایه می باشند یا صرف معیشت سرمایه داران می گردند و یا دوباره وارد چرخه اقتصادی میگردند و انباشت سرمایه نام می گیرند.

3-  در این نظریه در عوض تامین و حفظ معیشت کارگری  امری منوط به مرحله پیشا بهره است. از این منظر کل تامین اجتماعی  و کارگری بصورت بازتولید بخشی از سرمایه - باز تولید سرمایه متغیر - وارد مرحله پیشا بهره می گردد. و در مرحله مقدماتی و بدوی است که تامین اجتماعی و کارگری مطرح است

4- نظریه بهره و ارتباط آن با موجویت جامعه بالادست همواره این نظریه را بطور ضمنی و پنهانی با خود همراه دارد که بهره از آنجاییکه منبع و عامل موجودیت جامعه بالادست می باشد نباید باشد مگر این که این منبع درآمد بالادست را تنها صرف پیشرفت و توسعه اقتصادی نمود

5- در این نظریه میان بهره یعنی منبع درآمد جامعه بالادست از یکسو و از سوی دیگر کلیت اقتصاد و جامعه کارگری یک تناسب برقرار می گردد. در این تناسب که نرخ سود خوانده می شود جامعه بالادست برای افزایش منبع درآمد و سطح معیشت خود مدام در نبرد برای کاهش سطح درآمد جامعه کارگری و از این راه کاهش سرمایه متغیر و دستمزدهاست. مارکس به این نبرد نام مبارزه طبقاتی در عصر نو می دهد.

6- در این نظریه مناسبات مرحله  بهره با مرحله باز تولید- یعنی مرحله حفظ دوگانه - یک مناسبات اجتماعی و اقتصادی است. یعنی در یک سوی آن جامعه بالادست واقع است و در سوی دیگر آن اقتصاد. از این منظر جامعه کارگری یک سوی اقتصادی و مادی از مناسباتی است که در سوی آن جامعه بالادست واقع است.


ادامه دارد....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر