ما این مبحث کارایی اقتصادی و جامعه که در این جا در طی شماره های بهم پیوست آغاز نمودیم را متوجه نخواهیم نشد مگر این که سعی کنیم آنرا با ورود جوانب دیگر مسئله بازتر کنیم.
از موضوعاتی که کلاسیک ها هم خود را با آن مشغول نمودند رابطه تولید و مصرف می باشد.
درپرتو بحث ما پیرامون حفظ دوگانه و بازتولید اجتماعی و اقتصادی رابطه تولید و مصرف بدین گونه خواهد بود:
هرآنچه که مرحله بازتولید مصرف می کند - اعم از اجتماعی و اقتصادی- یک مصرف مولد است. به این اعتبار مصرف مولد همان پروسه بازتولید اجتماعی و اقتصادی است.
در پروسه بازتولید اجتماعی و اقتصادی دیدیم درهر مرحله تاریخی خواه جامعه و خواه اقتصاد دوباره تولید می شود و از این رو ما این پروسه را به اختصار مرحله حفظ دوگانه - دوگانگی به خاطر جانب اقتصادی و اجتماعی که در این مرحله بازتولید می شود - نامیدیم.
در مرحله حفظ دوگانه هرآنچه که اقتصاد و جامعه مصرف می کند مولد است و از پیش معلوم است که این مصرف فقط مصرف اقتصادی نیست بل که مصارف اجتماعی را هم در بر می گیرد. در رابطه با مصارف اجتماعی عنوان شد برخلاف نظریه کلاسیک تنها یک جامعه کارگری به شکل دستمزد مطرح نیست بل که مصارف جامعه بالادست هم که در مراحل بعدی و عالی تر تاریخ پیداشده اند مطرح می باشند.
ما این مرحله مصرف و همزمان باز تولید را مرحله پیشا بهره نامیدیم. و در این جا برای توضیح بیشتر مطلب عنوان می داریم آن مصارفی را که از منابع بهره انجام می گیرد را مصارف غیر مولد می نامیم و به عبارت دیگر این مصارف غیر مولد ممکن نمی شوند مگر زمانی که منابع بهره مصروف مصارف خصوصی - طبقاتی - اجتماعی گردند.
از این نظرمرحله تعیین کننده در هستی اقتصادی و اجتماعی هر کشوری مرحله باز تولید و مرحله پیشا بهره است.
در مرحله بازتولید و پیشابهره است که هرباره این بخش از ثروت کشور - که سرمایه های آن کشور خوانده می شوند - صرف نظر از درجات توسعه یافتگی این سرمایه ها بایستی بنابر قانون راز بقاء باز تولید شوند
در مرحله بازتولید هرباره - که معمولا معیار سنجش سالانه است - ثروت های سرمایه ایی هر کشور است این ثروت ها صرف نظر از حجم آن بایستی سالانه از نو تولید و کهنه و موجود را بازسازی کنند.
و این کهنه و موجود - ثروت های سرمایه ایی کشور - که هرباره سالانه باز تولید می شوند تنها مصارف اقتصادی نیستند بل که در عین حال مصارف اجتماعی هم هستند. و این مصارف اجتماعی تنها مصارف جامعه کارگری نیست بل مصارف جامعه بالادست هم می باشد.
از آنجا ییکه منابع حکومت ها معمولا مالیات ها می باشند . لذا باید دانست منابع مالیاتی همین مصارف اقتصادی و مصارف اجتماعی در مرحله مقدماتی و بازتولید می باشد که گفتیم پیش از مرحله بهره انجام پذیر می گردد.
حال تصورش چندان مشکل نیست در کشورهای که در مرحله عالی اقتصادی و اجتماعی واقع اند چه میزان حجیم از سرمایه ها بایستی هرباره بطور سالانه از نو تولید شود و در این بازتولید مخارج هنگفت حکومت های این کشورها هم نهفته است.
این که گفته می شود سرمایه های هر کشور شاخص ثروت آن کشور است و بهره ها که خصوصی اند شاخص درآمد و ثروت ثروتمندان آن کشور یک نظریه کلاسیک می باشد و متاسفانه تنها هسته ایی از حقیقت را د ر خود نهفته دارد.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر